چرا ایران بر سر موشک و نیروهای نیابتی مذاکره نمی کند؟-راهبرد معاصر

چرا ایران بر سر موشک و نیروهای نیابتی مذاکره نمی کند؟

موشک ها و نیروهای نیابتی ابزار قدرتمند ایران هستند که به طور جدی تهدیدی برای غرب محسوب می شوند، اما آن ها دارایی هایی هستند که بستر و چارچوب امنیت ایران را تشکیل می دهند. ایران در منطقه خطرناکی زندگی می کند و در صورت تصمیم واشنگتن برای حمله به تهران از ابزار کمتری برای افزایش هزینه ها و به چالش کشیدن آمریکا برخوردار می باشد.
آدام لامون؛ کارشناس ارشد نشنال اینترست
تاریخ انتشار: يکشنبه ۰۹ آذر ۱۳۹۹ - 29 November 2020

چرا ایران بر سر موشک و نیروهای نیابتی مذاکره نمی کند؟

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ سوال اصلی این است که چرا ترامپ و حزب جمهوری خواه در مورد ایران اشتباه فکر می کردند؟ دولت ترامپ در طی چهار سال گذشته با خروج از برجام و اعمال تحریم های بیشتر بر این تاکید داشت که این امر منجر به توافق جامع با ایران خواهد شد. مایک پمپئو وزیر امور خارجه با اطمینان در سال 2018م پیش بینی کرد که ایران دیگر برنامه هسته ای خود را از سر نمی گیرد. دونالد ترامپ بر حمایت «ائتلاف گسترده ملت ها» از آمریکا تاکید کرد. پس از موجی از حملات خشونت آمیز در سال 2019 و 2020، دولت آمریکا تصریح کرد که بازدارندگی مجددا احیا شده است. آن ها تاکید کردند که اعتراضات در داخل، دولت ایران را مجبور می کند که وارد مذاکره شود. آن ها ضمن حفظ تحریم های تسلیحاتی، به دنبال اعمال مجدد تحریم های (فعال سازی مکانیزم ماشه) بودند.

 

اما اکنون تمامی ادعاهای دولت ترامپ در مورد ایران اشتباه از آب در آمده است. ذخایر اورانیوم غنی شده ایران در قیاس با ورود ترامپ به کاخ سفید 12 برابر شده است. پای بندی کشورهای خارجی به تحریم های آمریکا به جای همبستگی سیاسی بیشتر هراس از مجازات ها و تحریم های مالی است. علاوه بر افزایش فعالیت های منطقه ای ایران، شاهد حملات بی وقفه شبه نظامیان همسو با ایران در عراق به آمریکا هستیم. در کنار انقضای تحریم تسلیحاتی، شاهد این بودیم که تحریم های اسنپ بک هم تا حد زیادی نادیده گرفته شد.

 

سخنرانی مایک پمپئو در مه 2018 در بنیاد هریتیج و طرح دوازده مطالبه از دولت ایران مانند خاتمه بخشی به توسعه موشک های بالستیک، توقف حمایت از گروه های نیابتی مانند حزب الله، انصارالله و بشار اسد مجموعه ای از ملزومات اساسی است که امنیت ایران را به صورت اساسی تضعیف می کند. سرلشکر قاسم سلیمانی کمتر از یک سال قبل از ترور (شهادت) اظهار داشت: «چنین مذاکره ای نمونه ای از تسلیم شدن است». بنابراین مخالفت با دیدگاه محمد جواد ظریف در این مسئله که «آمریکا در حال جنگ اقتصادی علیه ایران است» دشوار می باشد. تحریم های آمریکا برای کسب امتیازات جدید از ایران بدون نتیجه بوده است. دولت ترامپ بدون این که چیزی به ایران پیشنهاد دهد دامنه خواسته های آمریکا از ایران را به طرز قابل توجهی گسترش داد.

 

کاهش تحریم ها، همان انگیزه ای که تهران به سمت مذاکره با دولت اوباما رفت به صورت واقعی تحقق نیافته است. با توجه به اینکه روسیه و چین از آمریکا پیروی نکرده اند - هر دو کشور در حال افزایش تجارت خود هستند و روابط خود را با ایران بهبود بخشیده اند- این استراتژی از همان ابتدا محکوم به شکست بود و ما باید انتظار داشته باشیم که ایران کاهش تحریم ها را انگیزه ارزشمند و مناسبی نمی داند. بنابراین استراتژی تسلیم و خلع سلاح ایران محکوم به شکست خواهد بود، زیرا که امنیت پیش شرط تجارت و رشد اقتصادی است نه بالعکس. بنابراین ایران امنیت خود را برای جلب سرمایه گذاری خارجی و تجارت رها نمی کند و بیش از هر چیز بر حاکمیت خود ارزش قائل است. ایران فقط تلاش نکرده تا یک اقتصاد مقاومتی ضد تحریم ایجاد کند بلکه رهبران ارشد ایران، بحران اقتصادی را یک مشکل امنیتی در نظر می گیرند. در ایران مشابه آمریکا، امنیت و اقتصاد با هم گره خورده اند و هیچ کدام را نمی توان فدای دیگری کرد. رهبر ایران قاطعانه از این دیدگاه حمایت می کند و وی سال ها هشدار داده که غرب از تحریم ها و تجارت به عنوان بخشی از «جنگ نرم» گسترده تر علیه تهران استفاده می کند.

 

برای موفقیت سیاست ایالات متحده آمریکا در قبال ایران، دولت بایدن نباید به دنبال حل و فصل تمامی اختلافات طرفین باشد، بلکه در مقابل باید برنامه هسته ای ایران را قبل از بحث در مورد اختلافات دیگر اولویت ببخشد. بازگشت به برجام موثرترین ابزار برای کسب حمایت بین المللی، دستیابی به انطباق و پای بندی ایران، کاهش تنش ها و نقطه شروع مذاکرات جدید می باشد. در این راستا باید پیشنهادهایی که مشارکت آمریکا در برجام را به رسیدگی فعالیت های بی ثبات کننده ایران مانند برنامه موشکی یا حمایت از گروه های نیابتی می کند، کاملا رد شوند.

 

علی رغم این که موشک ها و نیروهای نیابتی ابزار قدرتمند ایران هستند که به طور جدی تهدیدی برای غرب محسوب می شوند، اما آن ها دارایی هایی هستند که بستر و چارچوب امنیت ایران را تشکیل می دهند. ایران در منطقه خطرناکی زندگی می کند و در صورت تصمیم واشنگتن برای حمله به تهران از ابزار کمتری برای افزایش هزینه ها و به چالش کشیدن آمریکا برخوردار می باشد. اما این نیروهای نیابتی و موشکی می توانند مواضع آمریکا را مورد هدف قرار دهند اما قابل کنترل هستند. بنابراین، آخرین سناریوی کابوس خاورمیانه برای امریکا، ایران برخوردار از پول های رفع تحریم یا ادغام مجدد این کشور در بازار جهانی تسلیحات نیست بلکه تحولات منطقه ای است که به دنبال سلاح هسته ای ایران انجام می شود.

 

تنها دیپلماسی، ابزار موثر برای حل مسئله برنامه هسته ای ایران است و از تبدیل شدن خاورمیانه به منطقه ای متشکل از قدرت های متخاصم هسته ای جلوگیری می کند. برای دستیابی به نتایج بهتر، اولا ایالات متحده آمریکا باید به این درک برسد که ایران فقط به دلیل فشار مذاکره نمی کند بلکه آن ها در صورت دریافت پاداش متناسب خواهان اعطای امتیاز هستند. ثانیا واشنگتن باید به این درک برسد که دستاوردهای اصلی در جهت بهبود روابط با ایران می باشد و در مورد نگرانی های امنیتی متقابل همچنان همکاری امکان پذیر است. ثالثا آمریکا باید بداند که مذاکرات هرگز هر آنچه را که می خواهند به هیچ یک از طرفین نمی دهد و توافق نامه ای که خطوط قرمز را حفظ می کنند همچنان از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. بنابراین این مسیر بهترین راه برای کاهش تنش با ایران و ایمن سازی خاورمیانه است.

 

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار
یادداشت موسی سرور، کارشناس مسائل اروپا؛ / ۱ روز پیش

هروله غرب برای مذاکره با روسیه

یادداشت اختصاصی حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل؛ / ۱ روز پیش

وجه اشتراک بحران سازان در سوریه