به گزارش راهبرد معاصر؛ جو بایدن تنها بیش از یک هفته رئیس جمهور شده است؛ اما وعده وی برای بازگشت به توافق هسته ای با ایران با موانعی روبرو است. در حالی که ایالات متحده آمریکا و ایران علنا بازگشت به توافق هسته ای را ترجیح می دهند ؛ آن ها هر دو تاکید دارند که دیگری باید گام نخست را بردارد. همانطور که برخی از لفاظی ها بین طرفین زیاد بود؛ اما مسئله این است که چه کسی قدم نخست را برمی دارد؟ این که چه کسی قدم نخست را برمی دارد در تمامی دیپلماسی هسته ای ایران رایج است. بنابراین دلایلی خوبی برای حفظ آرامش وجود دارد.
هم واشنگتن و هم تهران با مکانیزم پای بندی در مقابل پای بندی برای احیای برجام موافق هستند. طرفین به سادگی و بدون هیچ پیش شرطی به تمام تعهدات برجامی خود عمل می کند. ایرانی ها اصرار خود را مبنی بر دریافت غرامت از آمریکا به دلیل خروج از برجام را کنار گذاشتند و در مقابل آمریکا از تحریم های دونالد ترامپ به عنوان اهرم فشار برای کسب امتیاز از ایران قبل از بازگشت به برجام خودداری کرد. هنگامی که طرفین بر مکانیزم پای بندی در مقابل پای بندی توافق داشته باشند، مذاکرات در مورد اختلافات و تغییر توافق می تواند شروع شود.
به همین سادگی فرمول پای بندی در مقابل پای بندی نمی تواند این مسئله را حل کند که چه کسی باید نخستین قدم را بردارد. بدون ارائه هیچ گونه توجیه خاص «بایدن و تونی بلینکن» اظهار داشتند که با بازگشت ایران به تعهدات برجامی آمریکا به توافق هسته ای بازخواهد گشت. به تعبیر دیگر، مسئولیت تهران است که نخستین گام را بردارد. اما ایران بر این تاکید دارد که واشنگتن نخستین بازیگری است که توافق را نقض و از آن خارج شد و ایران در این دوره همانند 5 عضو دیگر طرفین توافق باقی ماند و در نتیجه منطق حکم می کند که ابتدا ایالات متحده آمریکا به توافق هسته ای بازگردد. اما در واقع بحث در مورد این که چه کسی باید نخستین گام را بردارد بیشتر مسئله فرعی است تا اصلی. تیم بایدن هنوز کاملا مستقر نشده است و حتی ممکن است در موقعیتی نباشد که قدم نخست را بردارد. اما تاخیر در بازگشت و ارائه موضع مخالفت جویانه مذاکره ای ممکن است باعث شود که بایدن از نظر مخاطبان داخلی قدرتمند به نظر برسد. جای تعجب نیست که هیچ یک از طرفین نمی خواهند برای بازگشت به برجام بسیار مشتاق نشان دهند – حتی اگر هر دو بازگشت به برجام را برای منافع خود ضروری بدانند.
پافشاری عمومی قاطع تهران مبنی بر این که ایالات متحده بایدد ابتدا اقدام کند ممکن است باعث شود که ایران بیش از حد سخت گیر به نظر برسد. هر دو طرف در امضای برجام از اراده سیاسی کافی و زمان لازم برای دستیابی به راه حل های خلاقانه برای مشکلات برخوردار بودند. اما این بار اگر چه اراده سیاسی وجود دارد اما زمان کوتاه است. هر دو کشور اراده سیاسی دارند زیرا عضویت مجدد به توافق کاملا در راستای منافع آن ها می باشد.
برای واشنگتن، برجام نه تنها مسیر ایران برای دستیابی به بمب اتم را مسدود می کند بلکه گامی ضروری است که به ایالات متحده آمریکا این امکان را می دهد تا رد پای نظامی خود را در منطقه خاورمیانه کاهش دهد. علاوه بر این؛ تا زمانی که اختلافات هسته ای به عنوان نقطه اصلی تنش بین ایالات متحده و ایران حل نشود؛ تلاش های دیپلماتیک برای تنش زدایی منازعات منطقه ای از سوریه تا یمن قابل حل نیست. برای تهران؛ برجام تنها تحریم هایی که اقتصاد ایران را فلج کرده لغو نمی کند بلکه راهی برای تقویت قدرت سیاسی و اقتصادی ایران در منطقه و جهان می باشد و به کارزار 40 ساله واشنگنن برای مهار و منزوی سازی جمهوری اسلامی پایان می دهد. بنابراین دلایل محدودی وجود دارد که باور کنیم هر یک از طرفین فاقد اراده سیاسی باشند. اما اکنون داستان متفاوت است. اصولگرایان مخالف روحانی در مجلس شورای اسلامی قانونی را به تصویب رساندند که که اگر واشنگتن نتواند تحریم های ایران را تا پایان ماه آینده لغو کند، ایران باید غنی سازی 20 درصدی اورانیوم را آغاز کند. علاوه بر این، انتخابات ریاست جمهوری ایران در اواسط ژوئن سال جاری برگزار می شود. بنابراین فصل سیاسی به طور جدی تا سال جدید نوروز آغاز می شود، پس از آن مذاکرات برای احیای برجام احتمالاً به یک فوتبال سیاسی تبدیل می شود که مذاکرات جدی را تا زمان روی کار آمدن رئیس جمهور جدید غیرممکن خواهد کرد. بنابراین در حالی که اراده سیاسی وجود دارد زمان کشف راه حل های خلاقانه کوتاه است. با این وجود به یک دلیل بسیار ساده، بیشتر از بدبینی فضای خوش بینی وجود دارد: آن ها در معرض خطر از دست دادن آخرین فرصت برای احیای توافق نامه ای است که کاملا مطابق با منافع و امنیت آن ها است.