به گزارش راهبرد معاصر؛ عقب نشینی امارات متحده عربی از پایگاه نظامی آساب در اریتره، در حالی صورت می گیرد که دولت بایدن در حال بازنگری تعهد ایالات متحده در جنگ یمن می باشد. همانطور که عقب نشینی امارات متحده عربی از یمن در سال 2019م از نظر ماهیت تصنعی و به دور از واقعیت بود؛ باید عقب نشینی از پایگاه نظامی آساب در اریتره را یک تحول تاکتیکی امارات در شاخ آفریقا دانست. در واقع این بدان معنا است که عقب نشنی ابوظبی بیشتر یک سیگنال به دولت بایدن است تا عقب نشینی واقعی از منطقه.
امارات متحده عربی در اجرای عملیات مستشاری در لیبی، شاخ آفریقا و یمن، مسیری برای فعالیت در عرصه میدانی نبرد پیدا کرده و عملیات جنگی را به شبکه گسترده از گروه های نیابتی خود واگذار نموده است. امارات منحده عربی برای تحصیل اهداف راهبردی خود از طریق شورای انتقالی جنوب (در قالب انکارپذیری قابل قبول) جایگاه و نفوذ قدرتمند خود را در بحران یمن حفظ کرده است. بدین ترتیب، ابوظبی به صورت ماهرانه از ریاض به عنوان سپری برای پنهان شدن در مقابل انتقادات جهانی به دلیل نقض شدید حقوق بشر و جنایات جنگی در یمن استفاده کرده است. بدین ترتیب استراتژی ابوظبی در منطقه به طور موثری در مقابل عربستان سعودی یک بازی حاصل جمع صفر بوده است: پیروزی یکی باخت دیگری است.
در سال 2019م، تغییر وضعیت امارات از مداخله مستقیم به غیرمستقیم در بحران یمن، برای عربستان سعودی هزینه زیادی داشته است. در واقع هزینه اعتبار و پرستیژ برای امارات دیگر متناسب با مزایایی نبود که کارزار ائتلاف به رهبری عربستان سعودی برای امارات متحده عربی اعطا کرده بود. در واقع ابوظبی مدت ها بود که به هدف اصلی خود در این کشور یعنی تامین دسترسی به پایگاه های دریایی در اطراف تنگه باب المندب دست یافته بود. تامین دسترسی به عدن و حفظ کنترل آب های ساحلی در جنوب چیزی بود که ابوظبی قادر و مایل به واگذاری آن به شبکه ای از جانشینان بود که مهم ترین آن شورای انتقالی جنوب است.
ابوظبی از مداخله در لیبی به این فهم دست یافته که با حمایت از گروه های نیابتی، در کنار هزینه های محدود سیاسی و انسانی می تواند عمق راهبردی خود را در خارج از کشور افزایش دهد از آن جا که همچنان عربستان سعودی به دلیل نقش این کشور در فاجعه بشردوستانه مورد انتقاد بین المللی قرار گرفته، ابوظبی عملا هزینه های اعتبار این جنگ را به ریاض واگذار کرده است. اگر چه امارات متحده عربی از درگیری خارج شده، اما ابوظبی از طریق شبکه گروه های نیابتی خود در یمن به فعالیت و کنشگری خود ادامه می دهد.
خروج نیروی نظامی امارات از یمن در بهترین حالت عقب نشینی تاکتیکی بود و به جامعه جهانی اعلام کرد که دیگر نمی خواهد در فجایع بشردوستانه که در یمن شکل گرفته دخالت داشته باشد؛ اما در واقع این کشور از طریق گروه های نیابتی خود به همین اقدامات مبادرت می ورزد. شورای انتقالی جنوب که هر روزه رقبای سیاسی و اسلام گرایان را در معرض شکنجه و اعدام غیرقانونی قرار می دهد در عملیات ضدتروریسم امارات نقش موثر و تعیین کننده ای ایفا می کنند. امارات متحده عربی به طور مؤثر جنایات جنگی و نقض حقوق بشر را به جانشینان خود در یمن واگذار کرد. با انجام این کار، ابوظبی توانسته است بخش های مهم استراتژیک جنوب یمن را از هرگونه مخالفت با پروژه های تجاری خود پاک کند.
امارات متحده عربی، به جای این که از همکاری نزدیک با عربستان در بحران یمن خودداری کند اکنون به یک هیولای بزرگ تبدیل شده که از طریق گروه های نیابتی خود اهداف ریاض در یمن را به طور جدی به چالش می کشد. در این راستا، ابوظبی برای تقویت مشروعیت شورای انتقالی جنوب تلاش زیادی انجام داده است. «آیداروس قاسم الزبیدی» رئیس شورای انتقالی جنوب یمن به گونه ای از سوی ابوظبی مورد حمایت دیپلماتیک قرار می گیرد گویی رئیس جمهور یمن است. امارات متحده عربی در تلاش برای ترفیع جایگاه بین المللی شورای انتقالی جنوب از روابط دیپلماتیک خود با سازمان ملل، روسیه، آمریکا و انگلیس برای معرفی الزبیدی استفاده کند. بنابراین اهرم قدرت و نفوذ امارات در منازعه یمن نه تنها کاهش نیافته بلکه به صورت غیرمستقیم در حال تقویت است. در واقع قابلیت جنگ نیابتی به ابوظبی این اجازه را می دهد تا کنترل خود بر حوزه دریایی حفظ کند. امارات متحده عرب از طریق گروه های نیابتی با بهره گیری از روایت های جدایی طلبی جنوب، تمامیت یمن را تضعیف می کند و دولت منصورهادی متحد نزدیک عربستان سعودی را تحت فشار شدید قرار می دهد.