«سنتکام»؛ بازوی آمریکا برای حمایت از گروه‌های تروریستی در منطقه-راهبرد معاصر
عراقچی: نگرانی مشترک نسبت به تهدیدات صهیونیست‌ها در منطقه شکل گرفته است فعالیت کنسولگری‌های ایران در مونیخ، هامبورگ و فرانکفورت تا ۲۸ آبان ۱۰ شهید و ۲۰ مجروح در بمباران یک مدرسه در غزه تفتیش بدنی علی لاریجانی و هیات ایرانی در فرودگاه بیروت صحت دارد؟ لاریجانی در گفتگو با المیادین: حامل پیام از جانب رهبر انقلاب برای بشار اسد و نبیه بری بودم اطلاعیه جدید سفارت ایران خطاب به ایرانیان مقیم آلمان پوتین: هر توافقی درباره اوکراین باید حافظ منافع امنیتی روسیه باشد حمله بی‌سابقه حزب‌الله به مقر وزارت جنگ رژیم صهیونیستی واکنش ایران به واهمه از ترور ترامپ! نخستین تماس صدراعظم آلمان با پوتین پس از دو سال قطعنامه جدید سازمان ملل در حمایت از حق تعیین سرنوشت فلسطینیان سفیر ایران در بیروت: سفر مقامات ایرانی به لبنان از شاخص‌های مهم حمایت از این کشور و مقاومت است دیدار علی لاریجانی با گروه‌های سیاسی فلسطینی و لبنانی بازدید گروسی از سایت هسته‌ای فردو و نطنز + عکس  وال‌استریت ژورنال: ترامپ طرح آتش‌بس اسرائیل و حزب‌الله را امضا کرد

«سنتکام»؛ بازوی آمریکا برای حمایت از گروه‌های تروریستی در منطقه

نگاهی به عملکرد فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا در غرب آسیا نشان می‌دهد که عملکرد این نهاد بیش از آنچه که به ارگان نظامی شبیه باشد، به یک گروهک تروریستی می‌ماند.
تاریخ انتشار: ۲۱:۴۵ - ۲۲ فروردين ۱۳۹۸ - 2019 April 11
کد خبر: ۸۳۴۹
 به گزارش راهبرد معاصر ، مشارکت عمیق نیروهای آمریکایی در عملیات‌های گوناگون نظامی با ماهیت تروریستی واقعیتی است که شواهد گوناگون در طول ۷۰ سال گذشته از زمان آغاز جنگ سرد ماهیت آن را تأیید کرده‌اند.

از کودتای سال ۱۹۵۳ در ایران و برکناری دولت دکتر مصدق گرفته تا کودتاهای خونین در آمریکای لاتین در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ و حملات مستقیم نظامی به کشورهای عراق و افغانستان همه و همه گوشه‌ای از شقاوت‌هایی است که منجر به تباه شدن ده سال از زندگی ملت‌ها شده است.

با این حال داستان دخالت‌های آمریکا در خاورمیانه از سایر ماجراجویی‌ها خونین‌تر بوده است.

سنتکام از کجا شروع شد؟

از زمانی که انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ ایران را از لیست کشورهای هم پیمان غرب خارج کرد، دغدغه حفاظت از منابع نفتی خاورمیانه یکی از مهم‌ترین مشغله‌های ذهنی آمریکا بوده است.

استقرار دولت کمونیستی در افغانستان و پس از آن حمله نیروهای اتحاد جماهیر شوروی این دغدغه را تبدیل به یکی از مهم‌ترین راهبردهای امنیت ملی آمریکا در آخرین ماه‌های دولت کارتر کرد.

تشکیل یک گروه واکنش سریع برای ورود احتمالی به هر گونه درگیری که جریان نفت را به سمت آمریکا مختل کند و آغاز حمایت از مجاهدین افغانی و تشکیل یک شبکه کمک رسانی بین المللی برای ارسال مجاهدان عرب از سرتاسر دنیا بخشی از این راهبرد بود.

با این حال قدم اصلی برای تسلط آمریکا بر یکی از مهم‌ترین مناطق دنیا در سال ۱۹۸۳ برداشته شد، زمانی که فرماندهی مرکزی آمریکا یا «سنتکام» برای هدایت عملیات نیروهای مسلح آمریکا در یکی از حساس‌ترین مناطق دنیا ایجاد شد.

این فرماندهی در ابتدا قرار بود تا در صورت ورود اتحاد جماهیر شوروی به یک جنگ تمام عیار و اشغال ایران از رسیدن ارتش سرخ به خلیج فارس جلوگیری کرده و یک سد دفاعی در سلسله کوه‌های زاگرس ایجاد کند.

با این حال «نورمن شوارتسکف» اولین مسئول این فرماندهی اعتقاد داشت که با تحولات ایجاد شده در اتحاد جماهیر شوروی دیگر خطری از سوی بلوک شرق این منطقه را تهدید نمی‌کند، اما اولین تهدید احتمالی، حمله رژیم صدام حسین به مناطق نفت خیز کشورهای عربی بود.

پیش‌بینی‌ای که چند سال بعد تحقق یافت؛ حمله‌ای که برخی از مقامات عراق همان زمان آن را ناشی از چراغ سبز سفیر آمریکا در بغداد به صدام حسین دانستند.

از آن زمان تاکنون به صورت رسمی، این فرماندهی مأموریت هدایت عملیات‌های متعارف ارتش آمریکا در این منطقه را بر عهده دارد که از آن جمله می‌توان به عملیات طوفان صحرا، عملیات نظامی ارتش آمریکا برای اشغال غیر قانونی عراق و افغانستان و همچنین حفظ امنیت جریان نفت به سمت غرب اشاره کرد.

با این حال این فرماندهی نیمه تاریکی دارد که چندان در گزارش‌های رسمی که از عملکرد آن منتشر می‌شود، برجسته نیست. عملکردی که بیش از این که به فعالیت یک ارتش رسمی شباهت داشته باشد به یک گروه تروریستی تمام عیار شبیه است.

هدف، ایران

در کوران عملیات نیروهای آمریکایی در عراق و درگیری‌های گسترده با نیروهای مردمی در این کشور، آمریکایی‌ها انگشت اتهام را به سمت ایران و نیروهای شیعه گرفتند.

اما از آنجا که هیچ مدرک رسمی در مورد حضور نیروهای ایرانی در عراق وجود نداشت، جورج بوش، رئیس جمهور آمریکا خواستار عملیات مخفیانه برای وارد کردن ضرباتی به ایران در استان‌های غربی و جنوبی همچون خوزستان شد.

بر اساس فرمانی که توسط جورج بوش، رئیس جمهور آمریکا صادر کرده بود، نیروهای آمریکایی تحت نظر فرماندهی نیروهای مسلح این کشور در خاورمیانه یا سنتکام از گروه‌های تروریستی جدایی‌طلب در ایران حمایت می‌کردند.

بر اساساً گزارشی که «سیمور هرش» روزنامه‌نگار آمریکایی در این باره و در سال ۲۰۰۸ منتشر کرده است، یک بودجه ۴۰۰ میلیون دلاری از سوی کنگره آمریکا برای عملیات سری در ایران تصویب شد.

این عملیات مخفی شامل حمایت از اقلیت عرب و گروه‌های بلوچ و دیگر سازمان‌های مخالف با کشورمان بود که جمع‌آوری اطلاعات در مورد برنامه هسته‌ای ایران را هم در بر می‌گرفت.

عملیات فوق به رهبری ستاد فرماندهی مشترک عملیات‌های ویژه (JSOC) انجام می‌شد و سازمان سیا نیز به عنوان نهاد فرعی در این عملیات برای ارائه اطلاعات مرتبط در خصوص مهارت‌های ارتباطی و کلامی ایفای نقش می‌کرد و نهاد بالا دستی در این باره فرماندهی مرکزی آمریکا در خاورمیانه بود که هدایت جنگ در عراق را نیز بر عهده داشت. عنوان اصلی این برنامه در بودجه دفاعی ایالات متحده آمریکا potential defensive lethal action یا عملیاتی که می‌تواند منجر به قتل در حالت تدافعی انجام شود، بود.

این برنامه شامل کار با گروه‌هایی از اپوزیسیون و انتقال پول بود که طیف گسترده‌ای از فعالیت‌ها در جنوب و نواحی شرقی ایران را در برمی‌گرفت. فعالیت‌های این برنامه در جنوب غرب ایران هم از طریق یک پایگاه مخفی در استان هرات افغانستان هدایت می‌شد.

حجم این عملیات به اندازه‌ای گسترده بود که نیروهای آمریکایی در منطقه نسبت به تبعات این اقدامات به سیاستمداران آمریکایی هشدار دادند. این مخالفت‌ها به زودی به یک طغیان تمام عیار تبدیل شد، کار به جایی رسید که حتی دریاسالار «ویلیام فالون» فرمانده نیروهای آمریکایی در عراق به دلیل مخالفت با عملیات‌های برون مرزی نیروهای ویژه تحت فشار کاخ سفید مجبور به استعفا شد.

در نهایت این برنامه به دلیل این که نتوانست که اهداف مقامات آمریکایی را برآورده کند متوقف شد. جالب اینجاست که مخالفت گسترده نظامیان آمریکایی با این برنامه یادآور مخالفت نظامیان آمریکایی با قرار دادن سپاه پاسداران در لیست سیاه تروریستی است.

این برنامه نیز تنها حاصل آن چندین عملیات تروریستی در داخل خاک ایران بود که منجر به شهادت چندین نفر از شهروندان کشورمان شد.

البته به نظر می‌رسد «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا بار دیگر سیاست فوق یعنی حمایت گسترده از عملیات‌های تروریستی در منطقه به رهبری مرکز فرماندهی آمریکا در منطقه را آغاز کرده است.

سیل سلاح‌ها چگونه به سوریه رسید؟

یکی از مهم‌ترین پشت پرده‌های پنهان جنگ گسترده در سوریه قاچاق گسترده سلاح به گروه‌های تروریستی و آموزش ده‌ها هزار تروریست برای جنگ در سوریه است.

عملیاتی که در دوران باراک اوباما رئیس‌جمهور قبلی ایالات متحده آمریکا و با طراحی گسترده دیوید پترائوس، رییس وقت سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا آغاز شد. تامبر سیکامور عملیاتی بود که مجری آن در منطقه سنتکام بود. این عملیات که تأمین مالی آن بر عهده کشورهای عربی در منطقه بود، بر اساس خاطرات هیلاری کلینتون نزدیک به ۳۰ میلیارد دلار خرج بر روی دست شیوخ کشورهای عربی گذاشت.

بخش اصلی این سلاح‌ها از طریق واسطه‌های مافیایی در اروپای شرقی خریداری شد و به وسیله خطوط هوایی واسطه به اردن و لبنان و از آنجا به سوریه منتقل شد.

به عنوان مثال شرکت‌های حمل و نقل دریایی آمریکا از طریق بندری در ایتالیا سلاح‌های خریداری شده از لهستان و جمهوری چک را به بندر جده حمل می‌کنند که از آنجا به دست نیروهای تروریستی در سوریه می‌رسید.

در کنار این، هواپیماهای حمل و نقل به صورت مرتب از بلغارستان به ترکیه، سلاح‌های ساخت اروپای شرقی را به ترکیه و ایالت آدنای این کشور حمل می‌کردند. جایی که تحت نیروهای نظامی آمریکا سلاح‌های خریداری شده را به شمال سوریه منتقل کنند.

این روند تا سال ۲۰۱۵ و زمانی که نیروی هوایی سوریه کاروان‌های سلاح جبهه النصره را بمباران کرد، ادامه یافت.

تربیت و آموزش نیروهای تروریستی برای جنگ در مقابل ارتش سوریه نیز اقدام دیگری بود که به صورت جدی در دستور کار سنتکام قرار گرفت. هزاران نفر از متعصب‌ترین نیروهای سلفی اخوان المسلمین با همکای سرویس‌های اطلاعاتی کشورهای عربی راهی اردن و ترکیه شدند تا پس از آموزش برای جنگ راهی کمپ‌های سلفی در سوریه شدند.

جالب اینجاست که حالا با پایین کشده شدن شعله‌های جنگ در سوریه و به وجود آمدن آرامش نسبی هزاران تروریست آموزش دیده تبدیل به یک گرفتاری غیرقابل حل برای کشورهای غربی شده‌اند.

ادامه یک پروژه قدیمی

این دو نمونه یکی از موارد متعددی است که می‌توان به آن اشاره کرد. در دوران دونالد ترامپ، رئیس جمهور فعلی آمریکا که ادعای پایان دادن به درگیری‌های گسترده آمریکا در منطقه خاورمیانه را دارد، شاهد آغاز پروژه‌های گسترده‌ای برای گسترش عملیات تروریستی در منطقه خاورمیانه هستیم.

نوک پیکان این عملیات‌ها نیز همکاری با گروهای تجزیه طلب ایرانی در کردستان عراق و جنوب شرقی ایران است. نتیجه این همکاری انفجارهای تروریستی در کردستان عراق و حملات گسترده به پاسگاه‌های مرزی ایران در مرزها است.

البته این عملیات‌ها با واکنش‌های ایران نیز روبه رو شده و کسی انتظار ندارد که نیروهای مسلح ایران سکوت پیشه کند.

از سوی دیگر داعش نیز در افغانستان تحرکات گسترده‌ای را در دو سال گذشته آغاز کرده‌اند. برخی از مهم‌ترین واسطه‌هایی که نیروهای داعش را از خاک پاکستان به افغانستان می‌رسانند، کسانی هستند که نیروهای آمریکا در افغانستان تحت نظارت فرماندهی مرکزی آمریکا در خاورمیانه رابطه نزدیکی دارند.

نگرانی مقامات آمریکایی از آینده

قرار گرفتن مرکز فرماندهی نیروهای آمریکایی در خاورمیانه در لیست سیاه تروریستی ایران اگرچه واکنشی در مقابل اقدام آمریکا در مورد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است اما عملکرد آمریکایی‌ها در طول ۴۰ سال گذشته نشان داده که طراحی عملیات‌هایی با ماهیت تروریستی جزو وظایف این نهاد است.

شاید باید در آینده نزدیک در انتظار تقابل جدی‌تر نیروهای محور مقامت با نیروهای تحت این فرماندهی باشیم. نکته‌ای که باعث نگرانی جدی مقامات پنتاگون در مقابل این اقدام ترامپ شده است.
ارسال نظر
تحلیل های برگزیده