به گزارش راهبرد معاصر؛ روز چهارشنبه 16 ژوئن 2021، ولادمیر پوتین و جوزف بایدن تحت تدابیر شدید امنیتی و آماده باش 4000 هزار نیروی مسلح در حضور وزاری خارجه خود نخستین دیدارشان را پس از به قدرت رسیدن چهل و ششمین رئیس جمهور آمریکا را در بنای تاریخی «ویلا لاگرانژ» در کنار دریاچه ای آرام در ژنو سوییس انجام دادند. این دیدار در حالی صورت می گیرد که سال ها پیش ریگان و گورباچف نیز دقیقا در همین شهر با یکدیگر دیدار و گفت و گو کردند. پوتین پیش از این دیدار سابقه ملاقات با چهار رئیس جمهور پیشین آمریکا یعنی بیل کلینتون، جورج دبلیو بوش، باراک اوباما و دونالد ترامپ را داشته است. این دیدار با آنکه از اهمیت فراوانی برخوردار است و تحت پوشش گسترده رسانه های بین المللی نیز قرار گرفته اما به قول سخنگو پوتین نمی توان آن را نشستی تاریخی دانست و بر بهبود روابط میان دو کشور کمک زیادی نخواهد کرد.
با توجه به اخبار منتشر شده در رسانه ها مسائلی همچون تنش زدایی در سوریه، لیبی، افغانستان، بلاروس، توافق نامه «مینسک» در مسئله اوکراین، کنترل تسلیحات، حقوق بشر، حملات هکرهای روس به تاسیسات آمریکایی، ثبات استراتژیک، تبادل زندانیان (پرونده «ترور رید» و «پل ویلان»)، دخالت های روسیه در انتخابات آمریکا، امنیت منطقه ای، توفق هسته ای ایران، وضعیت آلکسی ناوالنی و ... در دستور کار گفت و گو سه ساعت میان پوتین و بایدن بوده است. مسکو و واشنگتن در حوزه های مختلف دیپلماتیک، اقتصادی و بویژه نظامی دارای نقاط تنش فراوان هستند. اکنون پس از روی کارآمدن دموکرات ها در کاخ سفید به نظر می رسد این گسل ها و نقاط تنش در روابط دو کشور بیش از پیش فعال شده اند. براساس سنت تاریخی حاکم در روابط کاخ سفید و کرملین، روس ها با جمهوری خواهان تعمال بیشتری دارند تا دموکرات ها ! در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد تا تحلیلی بر اهمیت و سرفصل های دیدار میان رهبران دو قدرت بزرگ جهانی داشته باشیم.
دو طرف پس از پایان دیدار سه ساعت خود، این نشست را در مجموع «سازنده» و «رضایت بخش» ارزیابی کردند. بر گزارش خبرگزاری «رویترز» پوتین و بایدن توافق کردند تا بر سر مسئله «امنیت سایری» و «کنترل تسلیحات» با یکدیگر مذاکره و اختلاف شان را حل و فصل کنند. آن ها همچنین توافق کردند تا سفرای خود را به پایتخت های یکدیگر بازگردانند. در ماه مارس پس از آنکه بایدن پوتین را «قاتل» نامید، وی سفیر خود را فرا خواند. همچنین به گفته بایدن، پوتین قول مساعدت بر مسئله هسته ای ایران و تامین امنیت افغانستان را داده است. روسای جمهور آمریکا و روسیه در بیانیه مشترکی در پایان نشست خود در ژنو اعلام کردند که دو کشور نشان دادند که حتی در دوره های تنش نیز می توانند در زمینه اهداف مشترک برای پیشرفت در حوزه های راهبردی و کاهش «خطر درگیری های مسلحانه و تهدید جنگ هسته ای» همکاری کنند.
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دهه نود میلادی و پایان «جنگ سرد» ما همچنان شاهد رقابت و تعامل دو کشور در موضوعات متعدد بین المللی هستیم. روسیه به دلیل نزدیکی به اروپا، ذخایر غنی از سلاح های هسته ای، سرمایه عظیم انسانی، پیشرفت هایش در حوزه سایبری و از همه مهم تر پتانسیل اتحاد با چین در دکترین سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا از جایگاه ویژه ای برخوردار است و پس از پکن دومین تهدید جدی علیه منافع و امنیت آمریکا محسوب می شود. در چنین شرایطی رهبران دو کشور سعی دارند تا در دوران پسا ترامپ از افزایش سطح تنش ها جلوگیری و سعی کنند تا به جای «خصومت»، عنصر «رقابت» را در روابط میان دو کشور تقویت کنند.
هدف اصلی ایالات متحده در دوران بایدن آن است تا به هر قیمتی جلو پیشروی و پیشرفت رقیب قدرتمند خود یعنی جمهوری خلق چین را بگیرد و پکن را توسط متحدین اصلی خود در جنوب شرق آسیا یعنی استرالیا، ژاپن، کره جنوبی و هند کنتل و محاصره کند. بر همین اساس واشنگتن پس از عادی سازی روابط با متحدین قدیمی خود در جنوب شرقی آسیا و اروپا غربی در دوران پسا ترامپ به دنبال کنترل روسیه و در عین حال جلوگیری از پیوستن روس ها به محور چینی است. به همین دلیل آمریکایی به دنبال تنش زدایی با مسکو هستند. شاید نقطه شروع این تنش زدایی را می توان آلمان دانست. برلین سالهاست که در فصول سرد سال نیاز حیاتی به گاز روس ها دارد و به همین دلیل توافق در این زمینه می تواند نقطه آغازی در روابط میان کشورهای بلوک غرب با مسکو باشد.
ایلات متحده آمریکا در ابتدا دهه دوم قرن بیست و یکم به دنبال حفظ و احیاء امپراتوری در معرض خطر خود است. آن ها می دانند که زمان به ضرر آن ها در حال گذر است و دیر یا زود قدرتهای نو ظهور جهانی در حوزه های ژئو استراتژیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچری آن ها را به چالش کشیده و پشت سر می گذارند. بر همین اساس آمریکایی ها در تلاش اند تا با احیاء اتحاد قدیمی در بلوک غرب جلوی نزدیکی بیش از پپیش متحدانش همچون آلمان و فرانسه را به چین ندهد و در عین حال اجازه پیوستن کشورهای مستقلی همچون ایران و روسیه را به بلوک چینی ندهد. البته با توجه به سرمایه گذاری سنگین چینی ها در مناطق و کشورهای مختلف در قالب ابر پروژه های مختلف همچون پروژه «بی آر آی» مقابله آمریکا ها با اژدها زرد بسیار سخت و پیچیده شده است. در سوی دیگر با شیوع گسترده پاندمی کرونا در سراسر جهان و به دنبال آن آسیب های شدید اقتصادی ناشی از آن به نظر می رسد دو طرف ترجیح دهند که حداقل در آینده نزدیک بر روی مسائل داخلی کشورهایشان متمرکز شوند تا با چالش های جدی در حوزه سیاست خارجی رو به رو نباشند و به همین دلیل به دنبال کاهش سطح تنش و تبدیل آن به نوعی رقابت و همکاری منطقه ای و بین المللی در سراسر جهان هستند. آنچه روشن است پوتین و بایدن به دنبال «جنگ سرد» دیگری نیستند و هر دو طرف با درک نقاط تنش و تعامل میان یکدیگر به دنبال کنترل روابط و کاهش گسل های خطرناک در روابط میان دو کشور می باشند.