به گزارش راهبرد معاصر؛ سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران در روز جمعه، در میان بحران اقتصادی ناشی از بیماری همهگیری کووید 19برگزار شد. درحالیکه رسانهها و اندیشکده های غربی از قبل بهصورت گسترده بازتاب دادهاند که نتیجه انتخابات ریاست جمهوری از قبل مشخص است؛ اما واقعیت اجتنابناپذیر این است که چنین انتخاباتی قابل پیشبینی نبود. این امر در سال 1997م، زمانی که اصلاحطلبان به قدرت رسیدند و بار دیگر در سال 2005م. جناح اصولگرا به رهبری محمود احمدینژاد پیروز شد، بیشتر مشهود هست.
پیروز انتخابات ریاست جمهوری با چالشهای گستردهای روبرو خواهد شد که بیشتر آنها به اقتصاد مرتبط است. در سطح اقتصاد کلان، بزرگترین چالش رئیسجمهور جدید، لغو فلسفه اقتصادی نئولیبرال است که از سه دهه گذشته تاکنون حاکم بوده است. فراتر از رقابتهای ایدئولوژیک، انتظار بر این است که رئیسجمهور جدید بهعنوان بخشی از یک استراتژی گستردهتر برای احیای اعتماد عمومی، یک جنگ جدی و پایدار علیه فساد داشته باشد. در حوزه سیاست خارجی به خصوص در مورد چین و روسیه، موضع ایران منسجمتر باشد. حتی اگر توافق هستهای سال 2015م با قدرت های جهانی احیاء شود، با تداوم تلاش ایران بر توسعه توانایی و قابلیتهای دفاعی، تنش با ایالاتمتحده و اسرائیل ادامه دارد و بالقوه تشدید خواهد شد.
یک سورپرایز ممکن است آشتی و مصالحه با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بهخصوص عربستان سعودی و امارات متحده عربی باشد؛ زیرا دشمنان منطقهای ایران مجبور هستند تا نقش سیاسی و امنیتی مسلط جمهوری اسلامی ایران را در منطقه غرب آسیا مورد پذیرش قرار دهند. از برخی جهات، میتوان انتخابات ریاست جمهوری امسال ایران را مهمترین انتخابات از زمان پیروزی انقلاب اسلامی 1979 دانست. بحران اقتصادی که در تقابل با ایالات متحده و اسرائیل تشدید شده؛ نشانگر عمق و شدت چالشهایی است که ایران با آن روبرو میباشد.
به همین دلیل است که آیتالله علی خامنهای؛ رهبر ایران در سخنرانی قبل از انتخابات، خواستار مشارکت حداکثری بهعنوان وسیلهای برای مقاومت در مقابل فشارهای خارجی شد. اما همانطور که برخی از تحلیلگران غربی بحث میکنند: آیا این انتخابات یک نقطه عطف سیاسی یا حتی ایدئولوژیک است؟ دو تحلیلگر وابسته به انستیتوی تغییرات جهانی تونی بلر در مقالهای در نشریه تایم استدلال کردند که انتخابات مطابق با دیدگاه ایدئولوژیک آیتالله خامنهای، جهشی از جمهوری اسلامی به "حکومت اسلامی" است. مفهوم آن این است که نتیجه انتخابات ریاست جمهوری بر اساس برخی از دیدگاههای کلان ایدئولوژیک از پیش تعیینشده است. به گفته تحلیلگران فوق؛ این اقدام در راستای تضعیف ویژگیهای جمهوریت نظام با هدف زمینهسازی برای دولت اسلامی است؛ جایی که احتمالاً هیچ انتخابی وجود ندارد. اما درواقع این دیدگاه غیرعقلانی و بهدوراز منطق میباشد و بیشتر بازتابی از ماهیت ایدئولوژیک موسسه تونی بلر است تا ماهیت نظام جمهوری اسلامی ایران.
از زمان انقلاب اسلامی، ایران بهطور منظم انتخابات مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری و سایر انتخابات را برگزار کرده است. این موارد همیشه بهموقع، حتی در اوج جنگ ایران و عراق و در میان ناآرامیهای داخلی قابلتوجه در اوایل دهه 1980م. برگزارشدهاند. چرخه انتخابات و همچنین میزان مشارکت بالای رأیدهندگان بهویژه برای انتخابات ریاست جمهوری قابل پیشبینی است. آخرین انتخابات ریاست جمهوری، در ماه مه 2017 ، بیش از 73.3 درصد مشارکت سالم داشت که در مقایسه با انتخابات در دموکراسیهای لیبرال غربی بسیار مطلوب است. شایانذکر است که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر گذشته فقط 66 درصد مشارکت داشته است که به دلیل رقابت آتش افروزانه ترامپ و بایدن رکورد بالا محسوب میشود.
یکی از عرصههایی که رئیسجمهور جدید باید به حلوفصل آن بپردازد، مبارزه با فساد است که بهطور فزایندهای به آفت زندگی عمومی تبدیلشده است. انتظار میرود دولت جدید به عنوان بخشی از استراتژی گستردهتر برای بازگرداندن اعتماد عمومی ، مبارزه با فساد را در رأس دستور کار قرار دهد. اینها برای کشورهایی که علاقه عمیقی به نتیجه انتخابات دارند، به چه معناست؟ در کوتاهمدت، مهمترین چالش برای دولت جدید، دستیابی به نتیجه موفق آمیز در مذاکرات وین است که برای احیای برجام طراحیشده است. بنابراین انتظار بر این است که در دولت اصولگرایان، احتمال بازگشت ایالاتمتحده به برجام بیشتر خواهد بود. در این دولت، هرگونه تقاضای قدرتهای غربی در مورد مسائل دفاعی بهخصوص فناوری موشکهای بالستیک احتمالاً رد خواهد شد.
درواقع، همانطور که ماه گذشته بحث کردم، اگر مذاکرات بیشازحد طولانی شود و یا قدرتهای غربی بکوشند تا قرارداد هستهای خود را گسترش دهند و حوزههای دیگر امنیت ملی را پوشش دهند، ایران ممکن است وارد توافق رسمی با ایالاتمتحده و قدرتهای جهانی دیگر نشود. بهطور گستردهتر، سیاست خارجی ایران در این دوره به خصوص در مقابل دشمنان ایران از جمله ایالات متحده و اسرائیل تهاجمیتر و جسورانهتر خواهد بود و آنها ممکن است دریابند که هرگونه اقدام تحریکآمیز در قالب خرابکاری علیه تأسیسات هستهای با واکنش تلافی جویانه ایران روبرو خواهد شد.
درحالیکه دولت حسن روحانی، در مقابل خرابکاریهای اسرائیل، صبر استراتژیک را اتخاذ کرده بود و از پاسخگویی به تحریکات مکرر این کشور اجتناب نمود، اما در مقابل دولت جدید احتمالاً این سیاست را تغییر خواهد داد و در عوض در مقابل تحریکات اسرائیل و ایالاتمتحده بر بازدارندگی مؤثرتر تأکید میکند. همچنین ممکن است شگفتیهایی در انتظار باشد؛ بهخصوص در مسئله روابط ایران با کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی. مذاکرات ایران و عربستان سعودی برای کاهش تنش ممکن است در آیندهی نهچندان دور بهصورت رسمیتر انجام شود و منجر به ازسرگیری روابط دیپلماتیک شود که از سال 2016م پس از اعدام شیخ نمر روحانی برجسته شیعه قطع بوده است. آنچه احتمالاً در میانمدت تغییر خواهد کرد؛ نگرش رقبا و دشمنان ایران است که به این نتیجه رسیدهاند که سازش و آشتی با نهاد مطمئنتر و منسجمتر ایران عاقلانهتر از تنشهای چندساله و درگیریهای سطح پایین است.