به گزارش راهبرد معاصر؛ امارات متحده عربی پس از قدرتیابی ولیعهد محمد بن زاید، سیاست خارجی جاه طلبانه ای را در منطقه دنبال کرده است. از زمان خیزش بهار عربی به خصوص از سال 2013م به بعد، امارات متحده عربی در بازی های قدرت در خاورمیانه، نقش مهم و تعیین کنندهای را ایفاء نموده است. پس از تحولات بهار عربی، امارات متحده عربی به همراه عربستان سعودی با هرگونه تغییر و تحول انقلابی مخالفت نمودند که برای نمونه می توان به حمایت هر دو کشور از خاندان آل خلیفه در بحرین، کودتای السیسی در مصر و ژنرال خلیفه حفتر در لیبی ، آغاز عملیات نظامی طوفان قاطع در یمن و محاصره قطر اشاره کرد.
با این وجود، تحولات اخیر در روابط ریاض و ابوظبی نشان داد که امارات متحده عربی به دنبال اتخاذ سیاست خارجی مستقل در منطقه میباشد و خواهان این است که از زیر سایهی عربستان سعودی خارج شود. اگرچه ریاض و ابوظبی هنوز تهدیدات منطقهای را به طور مشابه درک می کنند؛ اما در مورد موضوعات خاص دو کشور، اولویت ها، دیدگاه ها، تاکتیک ها و منافع مختلف دارند که همین امر باعث اختلاف و تنش بین دو کشور شده است. در کنار سایر پرونده های منطقه ای مانند آشتی عربستان سعودی و قطر، شورای انتقالی جنوب و توافق نامه ابراهیم، رویکرد ابوظبی در تعامل با دولت سوریه نمونه بارز آن می باشد.
در نخستین سالهای درگیری سوریه، امارات متحده عربی پس از قطع روابط با بشار اسد، از گروه های افراطی رادیکال حمایت و پشتیبانی می نمود. در سال 2014م. امارات متحده عربی و عربستان سعودی همراه با برخی از قدرت های غربی برای ایجاد جبهه جنوبی علیه دولت بشار اسد مسئولیت تامین مالی 49 تیپ مخالف سوریه را برعهده داشتند. البته بر اساس گزارشات، امارات هرگز به اندازه عربستان، قطر و ترکیه در این مسیر پیش نرفت. دلیل اصلی این مسئله هراس ابوظبی از قدرت یابی اسلام گرایان اخوان المسلمین بود؛ نتیجه ی که محمد بن زاید به دلایل ژئوپلیتیکی از آن استقبال نمی کرد.
مداخله نظامی مستقیم روسیه به ارتش سوریه و متحدانش کمک کرد تا سرزمینی را که قبلا در اختیار داعش و گروه های شورشی بود، پس بگیرد. بر خلاف عربستان سعودی و ایالات متحده، ابوظبی از مداخله مسکو در سوریه حمایت و پشتیبانی نمود. امارات متحده عربی، حملات نیروی هوایی روسیه به گروه های مخالف را مورد ستایش و تمجید قرار داد و بر این تاکید کردند که این عملیات، دشمن مشترک ما را هدف قرار داده است. مداخلات مسکو در بحران سوریه باعث شد تا راهبرد امارات متحده عربی در این کشور تغییر کند. از آن زمان به بعد سیاست خارجی ابوظبی در قبال دمشق در تضاد با کشورهای غربی و همسو با روسیه است.
در سال 2016م امارات متحده عربی برای کاهش وابستگی بشار اسد به تهران و کاهش نفوذ این کشور در سوریه، عادی سازی روابط با سوریه را پیشنهاد داد، اما به سرعت توسط واشنگتن و ریاض رد شد. در دسامبر 2018م، امارات متحده عربی ، بازگشایی نمایندگی دیپلماتیک خود را در پایتخت سوریه اعلام کرد و مقامات دیپلماتیک امارات، از حکمت و عقلانیت بشار اسد تمجید کردند. اوایل 2019م امارات متحده عربی پروازهای مستقیم خود به سوریه را فعال و ارتباطات خود را با هیئت های سوری برای گسترش دوجانبه برقرار نمود. ابوظبی چنان در سیاست جدید خود در قبال سوریه پیگیر بود که علی رغم فشارهای آمریکا، در آگوست 2019 میزبان بیش از 40 تاجر سوری بود که برخی از آن ها در فهرست تحریم های واشنگتن بودند. علاوه بر این، پس از شیوع بیماری همه گیر کووید 19 در سال 2020م، اماراتی ها در پی مکالمه تلفنی بین بن زاید و بشار اسد، ولیعهد در توئیتی اعلام کرد که به سوریه کمک های پزشکی ارسال کرده است.
نخست، همکاری با سوریه برای محدودسازی گسترش نفوذ منطقه ای ترکیه. ابوظبی برای مقابله با تهدیدات جدی « نئوعثمان گرایی» ترکیه در منطقه، رژیم اسد را شریکی می داند که در زمینه مقابله با سیاست خارجی ترکیه در شمال سوریه می تواند همکاری کند.
دوم، امارات متحده عربی از طریق کمک به دمشق برای بازگشت به عرصه های دیپلماتیک و سیاسی جهان عرب، فرصتی بالقوه برای تضعیف جایگاه و نفوذ ایران در سوریه دیده است. انور قرقاش وزیرخارجه امارات ، تصمیم کشورش برای بازگشایی روابط دیپلماتیک با سوریه را خلاف سیاست های توسعه طلبانه ی ایران و ترکیه توصیف کرد. به تعبیر ساده تر، سرنگونی بشار اسد اولویت ابوظبی نبود بلکه عقب راندن نفوذ ایران و ترکیه، جز اهداف اصلی امارات متحده عربی در بهبود روابط با سوریه بود.
سوم، ابوظبی با واقعیت پیروزی دولت سوریه در منازعات داخلی کنار آمده است و پس از آگاهی نسبت به شکست کامل مخالفان، به سمت عادی سازی روابط با دولت سوریه اقدام کرده است.
چهارم، رهبران و سرمایه گذاران اماراتی فرصت های اقتصادی در سوریه دیده اند، زیرا این کشور برای بازسازی و توسعه به میلیاردها دلار نیاز دارد. البته از نظر ابوظبی این مسائل مربوط به امور خیریه نیست بلکه آن ها به دنبال دستیابی به نفوذ بیشتر در سوریه است که می تواند رژیم دمشق را به سمت دوستی با امارات متحده عربی سوق دهد. از آن جا که قانون سزار تحمیل شده توسط ایالات متحده مانع از تعاملات عمده و مشارکت امارات در پروژه های بازسازی این کشور جنگ زده می شود، ابوظبی به صراحت اعلام کرد که معتقد است که واشنگتن باید چنین تحریم هایی را که جنگ مالی علیه سوریه است، لغو نماید.
علاوه بر 4 دلیل فوق، نمیتوان از روابط گسترده امارات متحده عربی و روسیه چشم پوشی کرد. زمانی که روسیه مداخله نظامی مستقیم خود در سوریه را شروع کرد، امارات متحده عربی امیدوار بود که اسد وفاداری خود را از تهران به سمت مسکو تغییر دهد. دیدگاه بر این بود که اقدامات روسیه در بحران سوریه می تواند منجر به محدودشدن حضور ایران در این کشور جنگ زده شود؛ علیرغم این که مسکو و تهران برای حفظ قدرت بشار اسد با یکدیگر همسو هستند. برای تشویق روسیه برای عقب نشینی ایران در بحران سوریه، امارات متحده عربی سعی کرد، واشنگتن را متقاعد سازد که درازای تلاش مسکو برای قطع شبکه نظامی ایران در سرتاسر سوریه، تحریم های روسیه را لغو کند.
امروز مسئله سوریه موضوعی است که نه تنها ابوظبی و ریاض را در برابر یکدیگر بلکه امارات را نیز در برابر آمریکا قرار می دهد. همانطور که دولت ترامپ و بایدن به صراحت اعلام کرده اند، تاکنون در مورد عدم مشروعیت رژیم اسد موضع محکم و استواری اتخاذ کرده اند. این که ابوظبی به دنبال بازگشت سوریه به جمع کشورهای عربی است، از دیدگاه واشنگتن رضایت بخش نمیباشد. تاکنون تحریمهای ایالات متحده مانع از این شده که امارات متحده عربی و سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به سمت تعاملات اقتصادی، تجاری و سرمایه گذاری قدم بردارند. در حالی که قطر با مواضع دولتهای غربی ضد اسد همسو است، امارات متحده عربی از روسیه حمایت کرده و روایتهای مسکو و پکن در مورد سوریه را تا حد زیادی پذیرفته است. امارات متحده عربی با هدف تامین ثبات اقتدارگرا در منطقه و جلوگیری از گشایش فضای مدنی به روی گروههای مرتبط با اخوان المسلمین و سایر جناح های سیاسی اسلام گرا، بشار اسد را بهترین گزینه میداند. در نهایت، با خیال راحت میتوان ادعا کرد که جنگ ده ساله سوریه برای افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی مسکو در منطقه خلیج فارس با تشدید همکاری های امارات و روسیه برای "بازگشت" روسیه به خاورمیانه مفید بوده است.