به گزارش راهبرد معاصر؛ پنجم مرداد 67، سالروز شکست مفتضحانه منافقین در عملیات مرصاد است، آنانی که با توهم فتح سهروزه تهران پس از پذیرش قطعنامه 598، سوار بر خودروهایشان شدند ولی نمیدانستند که سربازان اسلام در کمین آنها نشستهاند و فروغ جاویدانشان به غروب جاویدان تبدیل شد. امروز نیز این منافقین خوش خیال به دنبال فتح نه تهران بلکه کل ایران هستند تا به قول خودشان قبل از کریمس هر سال جدید میلادی جشن تغییر نظام در ایران را بگیرند. حال آنکه آنها از مرحله غروب جاویدان 67 در این 33 سال به سقوط جاویدان 1400 رسیده اند!
فروغ جاویدان نام عملیاتی سری است که گروه منافقین (مجاهدین خلق) به سرکردگی مسعود رجوی برای شکست ایران و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی در سال 67 دست به حمله به غرب ایران زدند تا به خیال خودشان، سه روزه تهران را تصرف کنند و با تغییر نظام، زمام امور مملکت را به دست بگیرند. اما سوال اینجاست که چگونه و چرا این گروهک به فکر چنین طرح و نقشه ای افتاد؟
چگونگی طراحی چنین نقشه ای را میتوان به قبل از حمله بعثی ها به ایران دانست، زمانی که این گروه با حمایت از بنی صدر در مقابل فرمان امام و رای مجلس دست به اقدامات تروریستی و مسلحانه زد و به صراحت از کنار زدن نظام منتخب ملت صحبت می کرد. منافقین تحت فرمان رجوی با استراتژی ترور مقامات و مسئولان عالی نظام به دنبال تضعیف حاکمیت در وهله اول و افزایش حس ترس و ناامنی بین مردم در وهله دوم بود تا با ایجاد تصویر ناکارامد از نظام برای حفظ امنیت و ثبات کشور، مردم را از نظام اسلامی دور کنند. گرایش به صدام پس از آغاز دفاع مقدس را میتوان ادامه این استراتژی با کمک عنصر خارجی دانست.
اما در پاسخ به چرایی، باید زمینه این عملیات را در تصور و تحلیل نادرست گروهک منافقین از اوضاع سیاسی- نظامی ایران جست. تحلیل آنان بر این بود که پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، با توجه به برتری نظامی نیروهای عراقی و موفقیت نیروهای عراقی در بعضی از جبههها، نشان از ضعف و عقب نشینی نیروهای نظامی و سرخوردگی و خستگی مردم از جنگ و جدایی مردم از نظام میباشد. آنان بر این اعتقاد بودند که ایران از پذیرش قطعنامه سرباز میزند و تنها در صورتی جمهوری اسلامی قطعنامه را خواهد پذیرفت که به لحاظ سیاسی - نظامی و اقتصادی به بن بست کامل برسد. به عقیده آنان اقدام به پذیرش قطعنامه از سوی ایران به منزله فروپاشی نظام خواهد بود و با سرنگونی قطعی حکومت ایران، زمینه برای انتقال قدرت به سازمان آنان فراهم خواهد شد. با توجه به این تحلیل و وضعیت پدید آمده در جنگ (برتری نظامی عراق در بعضی از محورها)، منافقین فرصت را غنیمت شمرده و برای تحقق اهداف خود عملیات فروغ جاویدان را در سال 67 با یورش به مرزهای غربی کشور آغاز کردند. اما لشکریان خدا در ارتش و سپاه با رصد دقیق تحرکات و اقدامات منافقین، مصداق آیه «اِنَّ ربَّک لَبِالمِرصَاد» (14 فجر) شدند و عملیات فروغ جاویدان را نه تنها به مرصاد بلکه به غروب جاویدان جریان نفاق و ترور بدل کردند. چراکه در این عملیات، ۱۶۰۰ تا ۲۰۰۰ تن از نیروهای منافقین به هلاکت رسیدند و حدود هزار تن زخمی شدند که در میان کشته شدگان و اسرا تعداد زیادی از کادرهای سازمان و فرماندهان تیپها دیده میشدند. بدین ترتیب، منافقین پس از تحمل یک شکست استراتژیک در پشت تنگه «پاطاق» روز جمعه ۷ مرداد ۱۳۶۷ رسما اعلام کردند که از شهرهای غربی همچون «اسلام آباد» و «کرند» عقب نشینی کردهاند.
در بُعد خارجی، این غروب منافقین باعث شد تا این گروه چاره ای جز انزوا و مطرود شدن در جامعه ایرانیان مخالف انقلاب اسلامی نداشته باشد و به بهای امید برای کسب پیروزی و قدرت در ایران این محکوم و مطرودشدن در بین ایرانیان را خرید و حتی خبرگزاری ها و رسانه های تبلیغاتی بیگانه نیز این اقدام سازمان را به منزله مرگ سیاسی این گروه و از دست دادن پایگاه اجتماعی آن در خارج از ایران ارزیابی کردند. اما سازمان چاره ای جز فروغلطیدن در این باطلاق و افتادن در این راه بی بازگشت نداشت.
عملیات مرصاد یک شخصیت ویژه هم داشت. کسی که توانست با حضور به موقع خود ورق را به سود ایران بازگرداند و نیروهای مهاجم منافق را در تنگه چارزبر گرفتار ابابیل مردان ایرانی کند. شهید سپهد صیادشیرازی به عنوان فرمانده عملیات درباره جزئیات مرصاد چنین گفته است:
«صبح روز پنج مرداد عملیات با رمز یا علی(ع) آغاز شد. در تنگه چهارزبر چنان جهنمی برای یاران صدام برپا شد که زمانی برای پشیمانی نمانده بود. جاده به زودی انباشته از ادوات سوخته شد. همزمان با عملیات هنوانیروز علاوه بر گروههای مردمی، تعدادی از لشکرهای سپاه نیز که از جنوب به غرب آمده بودند، وارد عملیات شدند. راه از هر سو به روی بازماندگان کاروان بسته شده بود و آنان به سختی میتوانستند به عقب برگردند. بعضی از آنها به روستاها پناه بردند و بعضیهایشان با خوردن قرص سیانور به زندگی خود خاتمه داده بودند. عملیات که تمام شد در جاده کرمانشاه - اسلام آبادغرب هزاران کشته از آنان به جا مانده بود، اجساد پسران و دخترانی که با ملت خود بسیار ناجوانمردانه رفتارکرده بودند. کسانی که روز تنهایی میهن به یاری اردوی خصم شتافته بودند. حالا من از این عملیات نتیجه میگیرم که چقدر خداوند متعال ما را و رزمندگان اسلام و انقلاب را دوست دارد که در هر زمان طوری مقدر میکند که بسیاری از مشکلات ما باید با حالت سرافرازانه حل شود.
خداوند میفرماید: بجنگید تا آن کفار که من میخواهم به دست شما عذابشان بدهم و به ما قول و وعده میدهد تا آنها را خوار کند و به شما پیروزی وعده میدهد و قلبهای شما را شفا بخشد. کدام قلبها؟ قلبهایی که قبل از این عملیات گرفته و غم زده بود. رزمندگان اسلام قلب و دلشان با امامشان برای همیشه گره خورده بود. امام اشارهای دارند که پذیرش قطعنامه مثل نوشیدن زهر بود برای رزمندگان اسلام که سالها فداکاری کرده بودند. در حالی که هشت سال تلاش شده بود بعد از آن ما دلمان میخواست به صورتی دیگر نبرد تمام میشد. دلمان گرفته بود. اما خداوند با این پیروزی بزرگ و با این کشتار دستهجمعی بدترین و خبیثترین دشمنانمان به دست ما، موجب رضایت خاطر رزمندگان اسلام شد و پایان نبرد هشت ساله دفاع مقدس با این عملیات درخشان مرصاد انجام گرفت».
درست است که عملیات مرصاد غروب جاویدان منافقین بود اما این گروه به طور کامل سقوط نکرد و امید داشت با بازیابی روحی و جذب نیروهای جدید، طرح های نوینی را برای ضربه به جمهوری اسلامی ایران برنامه ریزی کند. در واقع، پس از سال 67 این گروه که در پادگان اشرف عراق اسکان داشت فعالیت های ضد بشری خود علیه ملت ایران را ادامه داد و در بسیاری از فتنه های سه دهه اخیر در کشور مانند ماجرای تیرماه 78، فتنه 88 و در آخرین تیرهای خود در دی ماه 96 و آبان 98 اثر جرم این گروه دیده میشود. با اینکه رجوی و هم قطاران تروریستش هر روز به دنبال طرح و نقشه ای شیطانی بودند اما با همراهی ملت های ایران و عراق ته مانده های این سازمان در سال های 2012 و 2013 از قرارگاه اشرف اخراج شدند و با همراهی غربی ها در کمپی در آلبانی جای داده شدند که خود همین اقدام، نشان از درماندگی و استیصال اعضای پیر و فرتوت این گروه دارد. البته سرکردگان اصلی گروهک تروریستی منافقین، نه در آلبانی بلکه در پاریس و هلند سکنا دارند و با وجود اسناد معتبری دال بر نقشآفرینی آنها در ترور حدود ۱۷ هزار شهروند ایرانی، سالهاست که مورد حمایت مستقیم دولت های اروپایی و امریکا قرار دارند.
اما آنچه که سقوط جاویدان و قطعی منافقین کوردل را بیش از پیش برای ما نمایان میسازد ناکامی آنها در ساخت تصویر مدافع منافع ملت ایران و جایگزین نظام اسلامی است. مریم رجوی و همراهان او طی 10 سال اخیر با پروپاگاندای رسانه ای و پشتیبانی سران غربی همچون جان بولتون و مایک پومپئو سعی در برگزاری نشست ها و همایش های پرطمطراق داشت تا تصویر سیاه و ننگین خودشان را در بین ایرانیان تغییر دهد اما نه تنها تصویر یک آلترناتیو از خود را نتوانست بروز دهد بلکه با دخالت های خونین در دی ماه 96 و به خصوص در آبان 98 ثابت کرد مشی تروریستی خودش را کنار نگذاشته و هدفش نابودی کیان ایران و اسلام است. حال که نه پومپئو و بولتونی هست برای امیددادن های واهی و نه محبوبیتی در داخل کشور برای ولگردان اروپایی، سقوط منافقین محرز شده و نسل پیر و خون ریز مجاهدین خلق رو به زوال و نابودی قطعی است.