به گزارش راهبرد معاصر ، هفته معلم آغاز شد و احتمالاً در این هفته بازهم سخنان زیادی درباره جایگاه آموزشوپرورش و اهمیت شغل معلمی به سنت سالهای قبل خواهیم شنید! اما صرفنظر از حرف و سخن، در دنیای واقعی و در کف مدارس چه میگذرد؟ رصد وضعیت معلمان و مدارس از این واقعیت تلخ میگوید که بر خلاف تمام شعارها، هنگام عمل، چندان خبری از تکریمها و اهمیت دادن به جایگاه معلم نیست.
معلمان میگویند، مدتهاست که به این باور رسیدهاند برای آنها خوب حرف میزنند و شعار میدهند اما واقعیت این است که آموزشوپرورش و وضعیت جامعه هدف آن یعنی معلمان و دانشآموزان اولویت دولتها نبوده و نیست چرا که اگر اینگونه بود امروز مدارس دولتی شرایطشان به لحاظ کیفی بسیار بهتر و انگیزه معلم نیز دو چندان بود.
برخی کارشناسان آموزشی و اساتید دانشگاه علت این واقعیت تلخ را در این میدانند که دولت دیگر از هزینههای مدرسهداری خسته است! و شاید همین مسئله باعث شده که بخواهد از زیر بار مسئولیتش در برابر مدرسهداری شانه خالی کرده و آن را به بخش خصوصی تفویض کند، سیاستی که در این چند سال با عنوان خرید خدمات آموزشی پیگیری و در بودجه سال 98 نیز بر گسترش آن تاکید شد.
اتخاذ چنین سیاستهایی و در ادامه آن، تأخیرهای طولانی مدت در پرداخت مطالبات فرهنگیان باعث شد که در سال 97 معلمان سه بار به تحصن داخل مدارس اقدام کنند و حالا این اعتراضها به هفته معلم هم رسیده است.
معلمان منتظر عمل هستند نه شعار!
اگر چه بارها و بارها در مصاحبهها و گزارشهای مختلف با معلمان از مطالبات و مشکلات آنها سخن گفتیم و هر بار این مسائل را به مسئولان و نمایندگان مجلس منعکس کردیم که آنها نیز این مطالبات را تأیید و بر ضرورت پیگیری آن تأکید دارند اما باز هم آنچه نصیب فرهنگیان میشود، چندان فراتر از شعار نبوده است و در میدان عمل، آنچه شایسته بوده، صورت نگرفته است اما باز هم و اینبار به بهانه هفته معلم، سعی کردیم یکبار دیگر مطالبات و مشکلات معلمان را مطرح کنیم تا در این هفته که بیشترین شعارها درباره جایگاه آموزش وپرورش و منزلت معلم سرداده میشود، گوشزد کنیم که آنها منتظر عمل هستند!
علیاکبر باغانی از فعالان معلمی معتقد است که معلمان مطالبات مختلفی دارند اما کمتر مورد توجه قرار میگیرد، همسطحسازی حقوق با بقیه کارمندان و داشتن یک بیمه تکمیلی مناسب از مطالبات فرهنگیان است چون هماکنون حقوق آنها قابل قبول نیست.
وی در ادامه گفتوگوی خود با تسنیم به موضوع به رسمیت شناختن تشکلهای فرهنگیان به عنوان مطالبه دیگر اشاره کرد و گفت: تشکلها میتوانند به عنوان رابط بین معلمان و مسئولان به خوبی نقشآفرینی کنند اما اجازه برگزاری انتخابات به آنها داده نمیشود و عمده تشکلهای فعال نیز سیاسی هستند و کمتر به مطالبات صنفی معلمان میپردازند.
آموزش رایگان بر باد!
آموزش رایگان مطابق اصلی 30 قانون اساسی یکی دیگر از مسائلی است که در صدر مطالبات فرهنگیان قرار دارد، اگر بخواهیم به تحلیل این خواسته مهم فرهنگیان بپردازیم باید اشارهای به نتایج گزارش مهم بانک جهانی داشته باشیم که ایران را در خصوصیسازی مدارس متوسطه بین سالهای 1998 تا 2017 رکورددار معرفی کرده است.
از سوی دیگر تحصیل رایگان در مدارس دولتی مدتهاست که به فراموشی سپرده شده و بیشتر خانوادهها برای تحصیل فرزندانشان در مدارس دولتی باید در تامین بخشی از هزینههای مدارس همکاری کنند چرا که دولت اعتبار لازم برای سرانه مدارس "تأمین هزینههای جاری آنها" را به حداقل ممکن رسانده است.
آموزش مهمترین معرف شکاف طبقاتی در جامعه
ادامه این سیاستها باعث شده است که برخی اساتید دانشگاه نسبت به شکلگیری پدیده "کالاییسازی آموزش" هشدار دهند؛ در این رابطه به صحبتهای رضا امیدی استاد دانشگاه علامه طباطبایی دقت کنید: یکی از اتفاقهایی که حول این مسئله رخ داده، این است که آموزش به یکی از مهمترین معرفهای شکاف طبقاتی و شکاف بین دهکهای درآمدی در ایران تبدیل شده است به طوریکه محاسبات ما نشان میدهد که میزان نابرابریهایی که در هزینههای آموزش بین خانوادههای دهک دهم (ثروتمندترین) و فقیرترین دهک وجود دارد، چیزی حدود یک به پنجاهوسه است؛ یعنی دهک ثروتمند 53 برابر دهک فقیر، برای آموزش فرزندش هزینه میکند البته این آمار مربوط به سال 96 است بنابراین، پیامد اجتماعی آن به اعتقاد من، تقطیع و متمایز کردن جامعه است، به طوریکه برای خانوادههای طبقات بالا دسترسی به این نوع از مدارس، الزاما با هدف دسترسی به آموزش با کیفیت نیست بلکه ابزاری برای تمایز دادن خود از دیگر طبقات است.
حالا معلمان در کنار سایر مطالبات خود به ادامه چنین سیاستهای اشتباهی اعتراض دارند، باغانی این موضوع را اینگونه توضیح میدهد: مطابق قانون اساسی، آموزش رایگان است اما هماکنون وضعیت به سمتی پیش میرود که به دنبال اداره مدارس دولتی از طریق طرحهایی همچون خرید خدمات آموزشی هستند و این یک فاجعه بزرگ است؛ هماکنون یک دانشآموز سالانه بیش از 10 میلیون با احتساب کلاسهای خصوصی و شهریه مدارس برای خانواده هزینه دارد پس چگونه است که دولت میخواهد با سرانه یک میلیون تومانی و واگذاری اداره مدارس دولتی به بخش خصوصی از زیر بار مسئولیت و هزینهها شانه خالی کند.
مدارس خاص در برابر اوضاع نامناسب مدارس دولتی
نکته دیگر مدارس غیردولتی هستند که شهریه آنها به 15 تا 20 میلیون تومان هم میرسد و این وضعیت آموزش را هم طبقاتی کرده است و فرزندان طبقات ثروت و قدرت، در مدارس خاص خودشان با امکانات آموزشی متفاوت تحصیل میکنند.
در کنار این مدارس خاص، مدارس دولتی را هم داریم که مشتریان آن بیشتر افراد متوسط رو به پایین جامعه هستند، شرایط مدارس دولتی به دلیل سیاستهای اتخاذ شده مناسب نیست و سرانه آنها اصلا پرداخت نشده یا دیر پرداخت میشود و مدیران برای اداره مدارس و تأمین هزینهها با مشکل مواجه هستند بنابراین به دریافت پول از خانوادهها اقدام میکنند و همین مسئله باعث تحمیل فشار مالی به خانوادهها میشود آن هم در شرایطی که به دلیل شرایط اقتصادی اخیر و نرخ تورم، خانوادههای متوسط هم به زیر خط فقر رفتهاند، چگونه میتوان از خانواده فقیر که مشکلات مختلفی دارد، برای تحصیل فرزندانشان در مدارس دولتی، شهریه دریافت کرد.
او در ادامه صبحتهای خود به استانداردسازی فضای آموزشی مدارس به عنوان مطالبه دیگر معلمان اشاره کرد و گفت: متاسفانه فضای آموزشی مدارس در برخی کلانشهرها و مناطق محروم استاندارد نیست و هر سال دانشآموزان و معلمان با خطر فروریختن سقف و دیوار مدارس مواجه هستند، آخرین مورد هم جان باختن "دنیا ویسی" زیر آوار دیوار فرسوده مدرسه بود بنابراین در بحث استانداردسازی فضای مدارس، دولت باید توجه ویژهای را به آموزشوپرورش داشته باشد.
البته آموزش و پرورش مشکلاتی اساسی دارد و هنوز اهمیت و جایگاه این نهاد را نپذیرفتهاند هر چند که در مسائلی مانند انتخابات و کسب رأی به آموزش وپرورش توجه میشود اما در ابعاد خدماتی این وزارتخانه فراموش میشود و بهبود معیشت معلمان به زیاد بودن جمعیت آنها ربط داده میشود.
صدای اعتراض معلمان را هیچکس نمیشنود
این فعال معلمی معتقد است که تمام خواستههای فرهنگیان صنفی است اما سایش مسائل صنفی، اقتصاد و سیاستی باعث میشود، اعتراضات صنفی آنها قالب امنیتی بگیرد، در تمام دنیا برای فشار آوردن به دولت برای مذاکره، اعتراض میکنند اما متأسفانه صدای اعتراض معلمان را نه وزیر، نه دولت و نه مجلس میشوند و تن به مذاکره نمیدهند.
وقتی شرایط بدتر میشود
یکی دیگر از معلمان که تمایلی به انتشار نامش ندارد، میگوید: معلمان برای بیان اعتراضات خود از دهه 70 تاکنون مقابل نهاد ریاست جمهوری، مجلس و ادارات آموزشوپرورش حاضر شدند و حتی در مدارس هم به نشان اعتراض، تحصن کردند اما متاسفانه توجهی به خواسته آنها نمیشود و شرایط در حال بدتر شدن است، در گذشته حقوق معلمان تا 15 یا 20 هر ماه کفایت میکرد اما الان اینگونه نیست، بنده معلمی با 26 سال سابقه کار و صاحب دو فرزند هستم، دریافتی من در سال 97 حدود 2.5 میلیون تومان بود که 500 هزار تومان آن بابت وام کسر میشد، آیا با حقوق 2.5 میلیون تومان میتوان زندگی کرد؟
او معتقد است که دلیل بیتوجهی به آموزشوپرورش و خواستههای معلمان این است که، مسئولان اولویتی برای آموزشوپرورش قائل نیستند و تا زمانی که پول نفت وجود دارد به آموزشوپرورش احساس نیاز نمیکنند، کشوری به آموزشوپرورش احساس نیاز میکند که به تأمین نیروی انسانی متخصص توجه داشته باشد اما متاسفانه تربیت شهروند شایسته و نیروی انسانی متخصص چندان برای برخی از مسئولان دولتی اولویت ندارد.
برخی معلمان در کنار ساعات فعالیت رسمی و اضافه تدریس در اسنپ یا تاکسی هم کار میکنند تا بتوانند هزینهها را تامین کنند، متاسفانه آموزش و پرورش در اولویت دهم به بعد دولتهاست و زمانی که میخواهند حقوق معلمان را افزایش دهند، جمعیت آنها را محاسبه کرده و میگویند بودجه زیادی میخواهد به همین دلیل منصرف میشوند.
وزیر هم برنامههایش را فراموش کرد
محمدرضا راضی دبیر ادبیات فارسی به برنامههای پیشنهادی وزیر آموزشوپرورش قبل از کسب رای اعتماد از مجلس اشاره کرد و گفت: اولین نکتهای که به ذهنم میرسد این است که اولا آقای بطحایی وقتی وزیر شدند، در برنامههای اعلامیاش بندی وجود داشت مربوط به ارتقای معیشت معلمان، او در مجلس گفت "وزیر آموزش و پرورش نماینده 1 میلیون 700 هزار معلم بازنشسته و شاغل در کشور خواهد بود. یک فرهنگی هستم که از 19 سالگی تاکنون در تمامی ردههای آموزشی و اداری در سطوح صف و ستاد خدمت کردم. از موانع و مشکلات اطلاع دارم. با تجریهای که در سازمان برنامه و بودجه به دست آوردم تمام تلاش خودم را برای ارتقای منزلت، معیشت و جایگاه معلمان که اصلیترین عامل در تحول نظام آموزش و پرورش هستند، به کار خواهم گرفت."
حال باید از آقای وزیر پرسید که آیا تمام تلاشش همین بود در واکنش به اعتراضات معلمان بگوید "در کوتاهمدت نمیتوانیم دغدغههای معیشتی را برطرف کنیم"؟ اینکه دیگر وزیر نمیخواست! آیا جز این است که نمایندگان بر مبنای همین قول و وعدهها به وزیر رای اعتماد دادهاند و از این لحاظ گفتن "نمیتوانم" خلف وعده محسوب میشود؟ و اساساً اگر نمیتوانند برنامههای اعلامی خود را اجرایی کند، برای چه مانده است؟
البته در واکنش به اعتراضات معلمان گفته بودند که اعتراض در فضای مدرسه بدآموزی دارد، جناب آقای وزیر! مطالبه حق هیچگاه بدآموزی نداشته و نخواهد داشت؛ کودکان سرزمین ما از بچگی در دستگاه امام حسین (ع) یاد میگیرند که اگر ظلمی به آنان روا داشته شد، سکوت نکنند و مطالبه حق کنند؛ آنچه بدآموزی دارد، خلف وعده است! آنچه بدآموزی دارد، این است که بچههای ما به رایالعین میبینند که نه معیشت معلمان ارتقا یافته و نه حتی امکانات آموزشی خودشان تغییری کرده است و در همچنان بر همان پاشنه میچرخد.
تمام دولتها برای آموزشوپرورش فقط وعده میدهند و توان حل مشکلات را ندارند، حرف اصلی معلمان این است که چرا، آموزشوپرورش در هر دولتی جزو اولویتهای آخر به حساب میآید و همیشه به این وزارتخانه به دید نهاد و سازمان مصرفی نگاه میکنند، این بخشی از صحبتهای "پیروز نامی" معلمی از استان خوزستان است.
او میگوید: دغدغه ما فقط معیشتی نیست، کلاسهای شلوغ مدارس دولتی، افت کیفیت آموزش در مدارس دولتی، پولی شدن آموزش و مشکلات فرهنگیان بازنشسته که حالا در سنی قرار دارند که با بیماریهای مختلف مواجه هستند و هزینههای زندگی آنها بالاتر است از سایر دغدغههاست.
معلمها در دوره متوسطه، 24 ساعت در هفته به صورت موظف کار میکنند آنها باقی ساعات خود را باید مشغول تصحیح برگه، طراحی سوالات و مطالعه شوند اما هماکنون معلمان برای تامین هزینههای زندگی به شغل دوم روی آوردهاند و دیگر فرصتی برای مطالعه، افزایش اطلاعات و به روزرسانی آنها وجود ندارد، دورههای آموزش ضمن خدمت هم برای آنها پولی شده است.
مسائل و مشکلات روزافزون مرتبط با معلمان و دانش آموزان حکایت از کمتوجهی دولتمردان و نمایندگان مجلس به جایگاه آموزش و پرورش دارد؛ در این شرایط شعارهای بدون پشتوانه عملی و وعدههای تهی بیشتر از گذشته باعث رنجش معلمان و دانشآموزان میشود.
بارها از زبان دولتمردان و مسئولان شنیدهایم که میگویند: آموزش وپرورش اولویت اول و زیربنای توسعه در کشور است با وجود برخی مسائل و مشکلات حاد و با سابقه چند دههای در آموزش و پرورش به نظر میرسد بیان عبارتهایی همچون «آموزش و پرورش اولویت اول کشور است» نیاز به ارائه برخی توضیحاتی دیگر به زبان دولتمردان کنونی، دولتهای قبل و نمایندگان مجلس شورای اسلامی دارد.
منبع: تسنیم