صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۲۰:۱۸ - ۰۸ مهر ۱۴۰۰ - 2021 September 30
کد خبر: ۱۰۳۹۱۹
ترجمه گزارش «مرکز عربی واشنگتن‌دی‌سی»؛

راه دراز بهبود روابط ایران و عربستان سعودی

عدم پاسخ گویی ایالات متحده به حملات موشکی و پهبادی به تاسیسات نفتی عربستان سعودی، عقب نشینی نظامی آمریکا از افغانستان و تمرکز دولت بایدن بر چین باعث شده تا ریاض به سمت مصالحه و سازش با ایران قدم بردارد.

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ مذاکرات بین مقامات عربستان سعودی و ایران در بغداد به این گمانه زنی دامن زده که این دو قدرت منطقه‌ای ممکن است، آماده باشند تا اختلافات خود را کنار بگذارند و به نوعی توافق دست یابند. عقب نشینی نیروهای نظامی ایالات متحده از افغانستان و تاکید بر استراتژی «چرخش به سمت آسیا» ، این گمانه زنی را تقویت کرده است؛ زیرا آن‌ها ممکن است به سعودی‌ها، این سیگنال را ارسال کنند که دیگر نمی‌توانند مانند گذشته به چتر امنیتی ایالات متحده تکیه کنند. بنابراین این ایده باعث خواهد شد تا عربستان سعودی برای تضمین امنیت خود به سمت مصالحه و سازش با رقبا و دشمنانش قدم بردارد.

 

قبل از انقلاب اسلامی 1979م ، ایران و عربستان سعودی با یکدیگر همکاری داشته‌اند و دشمنی آن‌ها همیشگی نیست؛ اما بازگشت به روابط عادی مشابه گذشته دور از انتظار می‌باشد. بین آن‌ها در مورد مسائل منطقه‌ای و حمایت از اقلیت‌های مذهبی در کشور دیگر اختلاف نظر گسترده‌ای وجود دارد. اگر چه تحلیلگران برای فهم اختلافات تهران و ریاض بر تضاد شیعه و سنی تاکید می‌کنند و آن‌‎ها را بیش از حد اهمیت می‌دهند؛ ولی نادیده گرفتن این اختلافات همانند تاکید بیش از حد بر آن‌ها امری اشتباه است. امروزه تا حد زیادی فراموش شده است که در گذشته، ایران و عربستان سعودی برای مقابله با کمونیسم اتحاد جماهیر شوروری و رادیکال‌های پان عربیسم به رهبری جمال عبدالناصر با یکدیگر همکاری کرده‌اند. پس از خروج انگلیس از خلیج فارس (دهه 1970)، ایالات متحده استراتژی دو ستونی نیکسون را اجرا کرد که بر اساس آن ایران و عربستان سعودی به ترتیب مسئولیت نظامی و اقتصادی این طرح را برعهده داشتند. بر اساس این استراتژی، ایران در جایگاه بالاتری قرار داشت و همین امر موجب نارضایتی مقامات سعودی شد، ولی مانع همکاری بین دو کشور نگردید.

 

البته این اتحاد ضمنی با انقلاب ایران و سرنگونی محمدرضا شاه پهلوی از هم پاشید. الهام‌گیری بسیاری از گروه‌های شیعه در جهان عرب از پیام‌های آیت‌الله روح‌الله خمینی(ره) ؛ باعث شد تا سعودی‌ها، ایران را تهدیدی بزرگ برای خود در نظر بگیرند. پیام رهبر ایران در مورد این که سلطنت با اسلام ناسازگار است؛ باعث هراس سعودی‌ها شد؛ زیرا آن‌ها می‌ترسیدند که این اقدام باعث اعتراضات گسترده شیعیان در استان شرقی شود. ناآرامی‌ها در استان شرقی، تصرف مسجد جامع در مکه توسط رادیکال‌های سنی در سال 1979 و تظاهرات دوره‌ای حجاج ایرانی در مراسم حج (زیارت) که به دنبال انقلاب ایران انجام شد، همگی باعث تیره شدن روابط دوجانبه شد. اگرچه تنش‌ها در دوران ریاست جمهوری میانه‌رو محمد خاتمی (1997-2005) تا حدودی کاهش یافت، اما روابط دو کشور هرگز به سطح عالی نرسید. حتی عربستان سعودی بر این تاکید کردند که  ایران در بمباران برج خبر (1996) که باعث کشته شدن تعدادی از پرسنل نظامی آمریکا و اتباع سعودی شد، نقش داشته است.

 

تهاجم نظامی ایالات متحده به عراق در سال 2003م باعث تضاد و اختلافات بیشتر عربستان سعودی و ایران شد. اگر چه ریاض از روابط خوبی با صدام حسین و رژیم بعثی عراق برخوردار نبود، ولی آن‌ها از این هراس داشتند که ایران از خلا قدرت تحولات عراق بیشترین بهره ببرند. عربستان، رژیم جدید عراق به رهبری شیعه را به عنوان حوزه نفوذ ایران تلقی کرد و به همین دلیل سالها از اعزام سفیر خود به بغداد خودداری کرد. کاتالیزور گسست در روابط عربستان و ایران، اعدام شیخ نمر، روحانی شیعه بود که سعودی‌ها وی را به همراه 46 رادیکال سنی دیگر اعدام کردند؛ به این امید که به یک رویداد ضد شیعه تبدیل نشود؛ اما ایران و شیعیان بر اساس اختلافات فرقه‌ای به این مسئله نگریستند. این اقدام باعث شد تا معترضان در تهران به نشانه اعتراض اعدام شیخ نمر، سفارت عربستان را به آتش بکشند و متعاقب آن، ریاض روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد. این مسئله باعث شد تا تنش‌های فرقه‌ای بین دو کشور بالا بگیرد.

 

اختلافات منطقه‌ای و جنگ‌های نیابتی علاوه بر اختلافات شدید بر سر عراق، ایران و عربستان سعودی مدتهاست در مورد لبنان، جایی که حزب الله گروه تحت حمایت ایران از قدرت و نفوذ بالایی برخوردار است، اختلاف نظر دارند. عربستان سعودی برای موازنه بخشی نفوذ ایران، سعی کرده از عناصر سنی و متحدان آن‌ها در لبنان حمایت و پشتیبانی کند؛ اما آن‌ها در دستیابی به هدف خود با شکست روبرو شده‌اند. نقطه عطف دیگر اختلافات بین دو کشور، جنگ داخلی سوریه بود. ایران به سرعت برای تقویت توان نظامی رژیم بشار اسد، نیروهای سپاه پاسداران، رزمندگان حزب‌الله و نیروهای تازه کار شیعه مانند فاطمیون و زینبیون را به سوریه اعزام کرد. از سوی دیگر عربستان سعودی به شورشیان اهل سنت که با این رژیم مبارزه می‌کردند، حمایت و پشتیبانی مالی و تسلیحاتی کرد. این‌که رژیم بشار اسد توانسته در جنگ داخلی پیروز شود، نشانگر شکست عربستان سعودی می‌باشد؛ زیرا ایران توانسته جایگاه و موقعیت خود را بیش از پیش تقویت کند. از دیدگاه عربستان سعودی ، ایران توانسته است یک قوس (هلال) نفوذ خطرناک در شامات ایجاد کند که از عراق گرفته تا سوریه و لبنان را شامل می‌شود.

 

عرصه دیگر رقابت بین دو کشور، یمن می‌باشد که منازعه طرفین به سطح هشدار دهنده‌ای رسیده است. تصرف صنعا، پایتخت یمن توسط حوثی‌ها در سال 2014 باعث شد تا سعودی‌ها در مارس 2015 ائتلافی بزرگ از دولت‌های اکثریت سنی نشین را جمع کنند تا حوثی‌ها را در چیزی که در ابتدا ریاض پیروزی سریع و آسان می‌دانست، شکست دهند. در عوض، جنگ یمن یک فاجعه به نظر می‌رسد، زیرا حوثی‌ها ثابت کرده‌اند که جنگجویان سرسختی هستند. علاوه بر این، باتلاق پرهزینه یمن همراه با تلفات زیاد غیرنظامیان یمنی مایه شرمساری عربستان سعودی شده است. در این مرحله، سعودی‌ها می‌خواهند راهی برای خروج از درگیری پیدا کنند و به همین دلیل در مذاکرات صلح مشارکت دارند؛ ولی به نظر می‌رسد که حوثی‌ها می‌خواهند تا آنجا که ممکن است قلمرو و منابع بیشتری را به دست آورند.

 

یک عامل دیگر منازعه بین طرفین، این می‌باشد که طرفین همدیگر را به حمایت از اقلیت‌ها در کشور دیگری متهم می‌کنند. تهران بر این تاکید دارد که ریاض در تحریک اعراب قومی به خصوص اعراب استان خوزستان ایران و اقلیت بلوچ در جنوب شرقی نقش قابل توجهی را ایفاء می‌کند. از سوی دیگر عربستان سعودی معتقد است که اعتراضات استان شرقی عربستان سعودی و اعتراضات شیعیان بحرین از ایران الهام گرفته یا هدایت و مدیریت شده است.

 

تلاقی علائق؟

با میانجیگری مصطفی الکاظمی ، نخست وزیر عراق ، مذاکرات بین ایران و عربستان در آوریل سال جاری در بغداد آغاز شد و اکنون دولت جدید ایران مستقر شده، انتظار می‌رود که مذاکرات به زودی از سرگرفته شود. مذاکرات بدون هیچ گونه پیشرفتی، مثبت توصیف شده است؛ اما با توجه به اختلافات اساسی بین دو کشور، این سوال قابل طرح است که چرا آن‌ها به سمت سازش و مصالحه حرکت کرده‌اند؟ از دیدگاه سعودی، علی‌رغم تلاش برای کاهش نفوذ ایران، این کشور در منازعات منطقه‌ای دست برتر دارد. علاوه بر این، ایالات متحده به خصوص پس از عدم پاسخ‌گویی به حملات موشکی و پهبادی به تاسیسات نفتی دیگر به عنوان یک متحد قابل اعتماد شناخته نمی‌شود. عقب نشینی نظامی آمریکا از افغانستان و تمرکز دولت بایدن بر چین باعث می‌شود تا ریاض به این فکر کند که بهتر است با ایران در جستجوی نوعی سازش و مصالحه باشد.

 

علاوه بر این، عربستان سعودی خواهان این است تا از نفوذ ایران بر حوثی‌ها برای توقف فعالیت‌های نظامی و پایان دادن به جنگ یمن بهره ببرد. گزارش‌ها حاکی از آن است که مذاکرات در بغداد بر موضوع یمن متمرکز بوده است. علاوه بر این، حتی در شورای همکاری خلیج فارس، عربستان سعودی از تجربه تلخ آموخته که نمی‌تواند کشورهای کوچکتر مانند قطر را در جستجوی روابط خوب با ایران کنترل کند. از سوی دیگر، دولت ایران مشتاقانه می‌خواهد از چنگال رژیم تحریم‌های اعمال شده توسط ایالات متحده خارج شود و ممکن است که دسترسی به عربستان سعودی تصویر و پرستیژ آن را در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی بهبود بخشد. این امر به نوبه خود ممکن است ایالات متحده را تحت فشار قرار دهد تا تحریم‌های بیشتری را لغو کند. علی‌رغم این منافع، سازش برای دو کشور آسان نخواهد بود. بی‌اعتمادی به مقاصد یکدیگر هنوز بالاست و اگر سعودی‌ها درگیری یمن را یک آزمایش مهم برای مقاصد ایران بدانند، احتمالاً ناامید خواهند شد. تهران نمی‌تواند به سادگی یک کلید را فشار دهد و حوثی‌ها را مجبور به توقف جنگ کند. علاوه بر این، علیرغم علاقه عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی به کشاندن عراق به حوزه نفوذ عربی، ایران نمی‌خواهد حمایت خود را از برخی از شبه نظامیان شیعه در آنجا متوقف کند؛ زیرا آنها به عنوان یک اهرم قدرت و نفوذ موثر عمل می‌کنند. همچنین، بعید است که ایران حمایت خود از حزب الله و رژیم سوریه را متوقف کند زیرا آن‌ها در منطقه شامات، به تهران نقش و نفوذ موثرتری ارائه می‌کنند.

 

نقش آمریکا

اگر ایالات متحده واقعاً قصد دارد تمام توجهات خود را به منطقه آسیا متمرکز سازد، با از میان بردن منابع اصلی تنش در منطقه خاورمیانه یعنی درگیری میان ایران و عربستان سعودی، خروج آسان‌تری می‌تواند داشته باشد. طنزآمیز است که وقتی باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا در مصاحبه‌ای در سال 2016 گفت که ایران و عربستان باید "همسایگی" را بیاموزند که باعث نگرانی مقامات ریاض شد. اکنون به نظر می‌رسد که سعودی‌ها و ایرانیان اساساً منطق این پیشنهاد را پذیرفته‌اند. در مورد خود مذاکرات، بهتر است که آنها بدون مداخله آمریکا پیش ببرند؛ زیرا دخالت آمریکا می‌تواند شانس هرگونه حل‌وفصل اختلافات را از بین ببرد. در عین حال، ایالات متحده باید به شرکای عربی خلیج فارس در مورد نگرانی‌های امنیتی مشروع خود بیشتر از طریق دیپلماتیک اطمینان خاطر دهد و از مداخله نظامی اجتناب کند. در این میان، بهتر است که عربستان و ایران در مذاکرات خود صبوری خرج دهند و موضوعات متعددی را که برای هر دو کشور مهم است، پوشش دهند و در این مسیر پویایی‌های حساس داخلی و منطقه‌ای را در نظر بگیرند.

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: