صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۱۶:۲۳ - ۱۳ آبان ۱۳۹۸ - 2019 November 04
کد خبر: ۲۶۹۳۰
اندیشکده سلطنتی چتم هاوس در گزارشی نوشت:

مرگ ابوبکر البغدادی؛ کشته شدن سرکرده داعش چه پیامدی دارد؟

اندیشکده چتم هاوس در گزارش تحلیلی کوتاهی پیرامون آینده داعش پس از مرگ ابوبکر البغدادی، بر ضرورت باقی ماندن نیروهای ائتلاف در دیرالزور برای حفاظت از چاه های نفتی و مقابله با خیزش مجدد داعش تاکید می کند.

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ مرگ ابوبکر البغدادی به معنای پایان خودکار داعش نیست. آینده نزدیک داعش اکنون بیشتر وابسته به پویش های بومی سوریه است تا داشتن یا نداشتن رهبر.

 

بغدادی به ویژه در زمانی که سازمان داعش بدنبال تاسیس دولت خود خوانده بود، ابزار قدرتمندی بود. با در نظر داشتن نیاز خلافت به یک خلیفه، داعش بغدادی باید می ماند تا مردم او را ببینند و حامیانش یک شخصیت برای معرفی داشته باشند. برغم شکست داعش در سوریه و عراق، حامیان این سازمان هنوز با نگاه به البغدادی امیدی به بازگشت خلافت داشتند. این را می شود با نگاه انداختن به مصاحبه همسران و بیوه های باقی مانده داعش در کمپ الهول دید. آن ها به شدت بر وفاداری به البغدادی تاکید می کردند.

 

در ابتدای تهاجم ترکیه به شمال سوریه، ظرفیت نظامی داعش بسیار افت داشته اما این سازمان همچنان فعال است. اعضای تنهای خاموش ممکن است حملاتی فرصت طلبانه عمدتا ضد غیرنظامیان انجام دهند.

 

حملات پراکنده

چند مایل آن طرف تر به سوی غرب، در بیابان السخنه نزدیک حمص، پیکارجویان داعش می توانند به صورت پراکنده به مواضع ارتش سوریه و روسیه حمله کنند. در شمال غرب بسیاری از پیکارجویان سابق داعش، به گروه های جهانی دیگری ملحق شدند و ترجیح دادند از زیر لوای این سازمان بیرون بیایند. نزدیک ترین گروه به داعش در ادلب، حراس الدین، شاخه القاعده است. این گروه با وجود فعال بودن به لحاظ نظامی، از منظر تعداد اعضا و محبوبیت میان بومیان، دچار محدودیت است.

 

دامنه فعالیت داعش در سوریه به منطقه ای بزرگتر در دیرالزور به ویژه در مناطقی از بصیره تا دیبان است. نیروهای قسد این منطقه را تحت کنترل دارند اما برای پذیرفته شدن از سوی محلی ها با چالش مواجه بوده اند چون این ناحیه بیشتر عرب نشین است در حالیکه قسد عمدتا کرد است. عرب های این منطقه نه تنها قسد بلکه ارتش سوریه و گروه های مسلح نزدیک به ایران را رد می کنند. این گروه ها اکنون دو شهر نام برده را به محاصره خود در آورده اند. قبایل عرب این ناحیه اخیرا تظاهرات هایی علیه دولت سوریه و ایران داشته اند.

 

پیش از تجاوز ترکیه به شمال سوریه، قبال دیرالزور و قسد با هم تنش های جسته و گریخته داشتند که در پی آن، فعالیت های داعش افزایش می یافت. چند ماه پیش یکی از ایست و بازرسی های قسد به یک رهگذر عرب تیراندازی کرد. بعد این ماجرا، دو هفته حملات هسته های خاموش داعش گزارش می شد که این حملات همگی با همکاری قبایل عرب دیرالزور صورت گرفت. این الگوی افزایش تنش هنوز هم در مورد باقیمانده های داعش صادق است البته آن ها روی بمبگذاری کنار جاده در ابعاد محدود متمرکزند.

 

با آغاز عملیات ترکیه، داعش کوشیده از فرصت استفاده کند و قسد را در دیرالزور پس بزند زیرا رهبران کرد به جبهه های مبارزه با ترکیه رفته اند. این همچنین به افزایش فعالیت های داعش هم منجر شده. گرچه باقیمانده های داعش تلاشی برای گرفتن سرزمین جغرافیایی نکردند. این موضوع با روی آوردن به بمبگذاری کنار جاده ای نشان دهنده افت شدید توان نظامی داعشی هاست. حضور نیروهای بین المللی ائتلاف در دیرالزور برای حفاظت از چاه های نفتی، طبق گفته دولت امریکا، عامل بازدارنده جدی برای داعشی ها شده است.

 

احتمالا داعش با استفاده از مرگ البغدادی، حامیان خود را برای انتقام تهییج می کند. اما بنظر می رسد برای پیکارجویان این سازمان، روزگار جنگیدن تا آخرین نفس پایان یافته. رهبر داعش در سوریه، ابوایمن العراقی در آخرین نبرد خود، مجبور شد تنها با 6 پیکارجو به خطوط مقدم برود. آن ها او را تنها گذاشتند تا قسد به حسابش برسد. در دوره اوج، داعش نیازی نمی دید که فرماندهان عالی رتبه اش به خطوط مقدم برود.

 

امکان دارد داعش جانشینی برای بغدادی انتخاب کند اما آن چه برای عملیات های آن مهم تر است، وضعیت شمال غرب و شمال شرق سوریه است. ترامپ گفت بغدادی در ادلب کشته شد چون می خواست داعش را باز آفرینی کند. بنیادگرایان حراس الدین در ادلب که بر سر وفاداری به القاعده از هیئت تحریر الشام جدا شدند احتمالا میزبان البغدادی بوده اند. هرچند هیئت تحریر الشام می کوشد دولت خود را در مناطق تحت کنترل ایجاد کند اما همکاری هایی با حراس الدین در جنگ با ارتش سوریه داشته است. در خود ادلب ضدیت زیادی با داعش میان بومی ها وجود دارد و همین موضوع مانع از استقرار خلیفه داعشی در ادلب می شد.

 

در مورد شمال شرق هم ارتش سوریه حضور خود را پر رنگ تر می کند اما توانایی اش محدود است نه فقط به خاطر کاهش شمار سربازان و کمبود تجهیزات بلکه به خاطر جنگ درونی که در درعا درگیرش است و همچنین به خاطر آماده سازی برای فتح ادلب.

این پیکارجویان کرد هستند که هنوز کنترل شمال شرق را بدست دارند حتی با این وجود که اخیرا پرچم سوریه را هم بالا برده اند و اجازه داده اند نیروهای ارتش وارد شوند. فقط اگر ائتلاف از دیرالزور خارج شود داعش به خود جرات حمله جدی می دهد که البته از حمایت قبایل عرب ضد قسد هم بهره مند خواهد بود. اما ترامپ به وضوح گفت ائتلاف محافظت از چاه های نفتی را کنار نمی گذارد.

 

اوضاع در شمال شرق سوریه از این حکایت دارد که حتی اگر ائتلاف بین المللی ضد داعش کشتن البغدادی را یک پیروزی سمبلیک بدارند، تنش های محلی اصلی ترین عامل خیزش مجدد داعش خواهد بود پس حضور میدانی نیروهای ائتلاف بزرگترین بازدارنده برای داعش خواهد بود.

 

پی نوشت:مطالعه این متن به خواننده القا می کند که بقای نیروهای ائتلاف (نه لزوما امریکا) در منطقه به ویژه در دیرالزور یک ضرورت است. همچنین در بخشی از مطلب، از دعوای درونی دولت سوریه در درعا سخن گفته شده که چندان خبری از آن در دست نیست.

 

*مطالب منتشر شده از اندیشکده های خارجی، صرفا جهت آگاهی مخاطبان گرامی منتشر می شود و این به معنای تائید این محتوا توسط سایت راهبرد معاصر نمی باشد.

 
 

 

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: