صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۱۲:۱۹ - ۲۱ آذر ۱۳۹۸ - 2019 December 12
کد خبر: ۳۰۵۹۴
در حاشیه حمله سایبری بزرگ به ایران

عملیات هیبریدی جدید علیه ایران برای جلوگیری از شکست فشار حداکثری

هک حساب های بانکی میلیون ها ایرانی در کنار ادامه اعتراضات عراق و تهدیدات جدید رژیم صهیونیستی حاکی از یک عملیات هیبریدی علیه ایران در ابعادی منطقه ای است تا از شکست فشار حداکثری جلوگیری شود.

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ 18 اردیبهشت 97، وقتی ترامپ رسما ایالات متحده را با یک امضا از توافق هسته ای با ایران خارج کرد، در این اندیشه بود که در یک کارزار با "فشار حداکثری" جمهوری اسلامی ایران را وادار به تسلیم می کند؛ دولت ترامپ که در آن موقع تندروهایی نظیر بولتون را هم در خود جای داده بود، حتی امید داشت در نتیجه این کارزار، جمهوری اسلامی ایران برانداخته شود. برآوردهای مقامات ایالات متحده از دوره اوباما بر این بوده که اگر صادرات نفت ایران به 800 هزار بشکه در روز برسد، تاب مقاومت ایران از دست می رود و تهران به ناچار شرایط غرب را خواهد پذیرفت. مدتی هم که از نظر کارشناسان غربی ایران می توانست زیر فشار 800 هزار بشکه نفت در روز دوام بیاورد، نهایتا 6 ماه بود.

 

در دوره ترامپ هدف نه 800 هزار بشکه، بلکه -0- بشکه در روز بود. سیاست "به صفر رساندن صادرات نفت ایران". برآورد کاخ سفید هم این بود که در نتیجه این روند، حتی اگر صادرات نفت ایران به صفر نرسد و در حد همان 800 هزار بشکه بماند، باز هم معادلات دولت اوباما جاری و ساری خواهد بود و فشار بر ایران غیرقابل تحمل خواهد شد.

 

"فشار حداکثری" با دستاورد حداقلی

تا به امروز، یعنی چند روز بیشتر از یک سال و هفت ماه پس از خروج آمریکا از برجام و آغاز "فشار حداکثری"، نه تنها صادرات نفت ایران به صفر نرسیده (در بدبینانه ترین برآوردها، صادرات نفت ایران نزدیک به 450 هزار بشکه نفت در روز است) و تهران دست خود را به نشانه تسلیم بالا نیاورده، بلکه مقامات تهران هرگونه باز مذاکره را رد می کنند. جالب آن که از برخی جهات فشار حداکثری ترامپ نتیجه عکس گذاشته و محور مقاومت به رهبری ایران را به سوی واکنش تهاجمی سوق داده که نشانه های آن را می توان در هدف قرار گرفتن الفجیره، پالایشگاه الشیبه، میادین نفتی الرخیص و البقیق، هدف قراردادن کاروان نظامی رژیم صهیونیستی در دل سرزمین های اشغالی، سرنگونی پهپاد امریکایی روی آب های خلیج فارس و .... دید. چنین تحرکاتی بسیاری از تحلیلگران غربی را به واهمه انداخته است.

 

تنها از 22 سپتامبر تا امروز، اندیشکده ها و رسانه هایی نظیر سی ان ان، رند، بروکینگز، فارین افرز، آتلانتیک بیش از 20 تحلیل با این محتوا زده اند که فشار حداکثری ترامپ ایران را "رام" نکرده بلکه آن را "چموش تر" کرده و افکار عمومی را با نظام سیاسی آن نزدیک و طیف های سیاسی مختلف درون نظام را متحدتر کرده است. در این تحلیل ها دائما به ترامپ گوشزد می شود که به برجام باز گردد. البته طبیعی است که در سطح جامعه بتوان اثرات اقتصادی تحریم ها ایالات متحده را که بیشتر یک کاتالیزور برای نمایان شدن سوء مدیریت داخلی بوده، دید اما این فشارها آن حد نبوده که ایالات متحده می خواسته یا حداقل آن طور عمل نکرده که مقامات واشنگتن انتظار داشتند.

 

عملیات هیبریدی برای به حداکثر رساندن ثمره های "فشار حداکثری"

در این بستر، وقتی فشار تحریمی نتوانست نتایج مطلوب در پرونده ایران به بار آورد، طرحی ایجاد شد (یا شاید با مشاهده تحولات به وجود آمد) که از چند جهت به جمهوری اسلامی ایران فشار بیاورد. از اکتبر امسال، با استفاده از اعتراضات در عراق و لبنان، ایالات متحده یک عملیات هیبریدی را برای به ثمر رساندن کمپین فشار حداکثری راه انداخت.  این طرح شامل ابزارهای جنگ روانی، سیاسی، اقتصادی و حتی سایبری می شده است.

فاز سیاسی عملیات: با شروع اعتراضات مردمی در عراق و لبنان کاخ سفید ابتدا کوشید این خیزش ها را به گونه ای سوق دهد که نوعی خلاء قدرت ضد ایران در لبنان و عراق رخ دهد؛ هرچند آنطور که مطلوب تل آویو و واشنگتن بود، اعتراضات چندان رنگ و بوی ضد مقاومت به خود نگرفت اما فشارهای امنیتی و سیاسی به بازیگران متحد مقاومت در این دو کشور وارد آورد. با پمپاژ رسانه ای سنگین در رابطه با اعتراضات عراق و لبنان، نوعی ضد ایران انگاری در افکار عمومی داخل کشور دامن زده شد که زیر پوستی، اندکی، مخالفت علیه سیاست منطقه ای ایران را بالا آورد.

 

فاز رسانه ای: پوشش بسیار گسترده از اعتراضات و برجسته سازی شدید جنبه های کمرنگ ضد ایرانی و مقاومتی برخی از معترضان، یکی از حربه های دیگری بود که واشنگتن و متحدانش علیه مقاومت به کار گرفتند تا فشار افکار عمومی برای تضعیف این خط را بیشتر کنند. بر کسی پوشیده نیست که "مگس های الکترونیک" و رسانه های اسرائیلی، سعودی، اماراتی و امریکایی تا کجا اعتراضات عراق و لبنان را ضد ایران جلوه دادند و از آن به عنوان فرصتی برای بدبین کردن مردم این دو کشور به جمهوری اسلامی ایران، حزب الله و حشدالشعبی بهره بردند.

 

فاز اقتصادی: ایالات متحده به خوبی در یافته بود که یکی از مجراهای فرار ایران از تحریم، عراق است. به هم خوردن اوضاع عراق باعث افت صادرات ایران به این کشور شد. همچنین کمپین هایی با عنوان "بگذار تا بگندد" علیه برندهای ایرانی نظیر کاله راه افتاد. صادرات گاز هم که به دلایل امنیتی و البته سردی هوا افت داشته است. این عوامل دست به دست هم داده تا یکی از منابع دریافت ارز ایران تضعیف گردد. به تازگی شاهد افت مجدد ارزش پول ایرانی در مقابل دلار نیز بوده ایم که شاید یکی از دلایل آن، همین موضوع باشد. در همین وضعیت، دولت ترامپ همراه با نتانیاهو وعده تحریم های جدید حقوق بشری می دهد حال آن که تقریبا تمامی متخصصان بر این باورند که تحریم های جدید علیه ایران بیشتر یک ژست است و در واقع اثری نمی تواند بگذارد.

 

فاز امنیتی-اجتماعی: پر واضح است که ایالات متحده برای استفاده از هر اعتراضی جهت ضربه به ساختار سیاسی ایران، آماده است. در این راستا شاهد بودیم که پس از افزایش ناگهانی قیمت بنزین از سوی دولت، خشم عمومی نسبت به این موضوع برانگیخته شد و ایالات متحده فورا از این واقعیت استفاده کرد و با سوء استفاده از اعتراض به حق مردم، آشوبی پر خسارت به راه انداخت.

 

فاز عملیات روانی: رژیم صهیونیستی در این فاز، نقش اصلی را بر عهده دارد. مسئولین این رژیم در هفته گذشته به نحوی سخن گفته اند که به اصطلاح سایه جنگ را بر سر ایران، نزدیک جلوه دهند. به تازگی صهیونیست ها، یک موشک با قابلیت حمل کلاهک هسته ای در آلاسکا آزمایش کرده اند، درخواست خرید موشک سنگرشکن به امریکا داده اند و وزیر صهیونیست رسما تهدید کرده که ایران را هدف قرار خواهد داد.

 

فاز سایبری: جنگ سایبری با توجه به عدم تمایل ترامپ به درگیری مستقیم با ایران، بیشتر مد نظر مقامات کاخ سفید است. در جریان سرنگون سازی پهپاد امریکایی در خلیج فارس، ایالات متحده برای پاسخ، چند مورد از تاسیسات نفتی و پتروشیمی را هدف قرار داد. به تازگی هم نیویورک تایمز تحلیلی منتشر کرده که احتمال دست داشتن اسرائیل یا امریکا در هک حساب بانکی میلیون ها ایرانی را تقویت می کند. چنین حمله ای می تواند از دو جهت به دولت فشار بیاورد: 1) بی اعتمادی مردم به امنیت بانک ها و بیرون کشیدن پول خود از این موسسات. 2) اگر این جریان را به خود دولت نسبت دهند، نارضایتی عمومی از دولت بالا می گیرد و کاتالیزور دیگری بر اعتراضات اجتماعی در ایران افزوده می شود. به عبارت صریح تر، اگر رسانه های غربی هک حساب کاربران و برداشت پول از آن را (که بر خلاف گزارش نیویورک تایمز از این ماه آغاز نشده بلکه پیشتر هم گزارش هایی از هک حساب های بانک پاسارگاد و رسالت وجود داشت) به گردن دولت بیندازد، انگره "دزد انگاری" دولت بالا خواهد گرفت.

مطالب مرتبط
نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: