صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۲۰:۲۷ - ۱۲ بهمن ۱۳۹۷ - 2019 February 01
کد خبر: ۳۹۱۶
درباره «درخونگاه» فیلمی از سیاوش اسعدی

یاکوزایی با خالکوبی سلطان غم مادر

بعد از فیلم «جیب بر خیابان جنوب» حالا سیاوش اسعدی با فیلم «درخونگاه» از راه رسیده و این ظن را تقویت کرده که او روایت از حاشیه و پایین شهر را دوست دارد. فیلم قبلی اسعدی با شخصیت پردازی صحیح روایت دست اولی از این موقعیت بود و حالا با «درخونگاه» سینمایش را در مسیر ذهنی اش تثبیت کرده است.

به گزارش راهبرد معاصر ؛ فیلم روایت مردی است که در ایام جنگ به ژاپن می رود تا کار کند. اشاره ای به سیر مهاجرت به ژاپن که در دهه شصت باب بود و در مناطق پایین شهر فراگیر. مرد به خانه بر میگردد اما خانواده اش راضی را از او پنهان می کنند و از آمدنش خوشحال نمی شوند.


امین حیایی در این نقش، جا افتاده و پخته است و قابلیت کاندیدا شدن برای سیمرغ را دارد. بعد از فیلم «شعله ور» گویی مسیر تازه ای در بازیگری امین حیایی رخ داده. او در نقش رضا، در فیلم «درخونگاه» شخصیتی درونی و قابل باور را ارائه می دهد که مخاطب با او همراه می شود.


ژاله صامتی در نقش مادر رضا، مثل همیشه درخشان است و او نیز قابلیت کاندیدا شدن برای نقش مکمل را دارد. صامتی به جرات از بهترین بازیگران سینمای ایران است و به نظر در حق او بی مهری شده که بعد از این همه سال بازیگری و درخشیدن، دیده نشده و حالا وقت توجه به اوست. او در این نقش چنان بازی می کنند که مخاطب میخ کوب است و مغموم.


سیاوش اسعدی اما در «درخونگاه» به غیر از قصه گویی، وجهی را به نمایش می گذارد که در سینمای ایران باید به آن توجه کرد. اسعدی در اتمسفرسازی و فضاسازی فیلم، دیدنی است. او فیلم را در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد روایت می کند و محیط را چنان بازسازی کرده که گویی به تاریخ سفر کرده ای. دکوپاژ و تدوین فیلم در این فضاسازی بی تاثیر نیست. او در تک تک سکانس ها این قدرت را به نمایش می گذارد که فاجعه ای مهیب در حال رخ دادن است. فضای فیلم پُر است از ایده های جذاب بصری.


شاید بتوان درخشان ترین سکانس فیلم را، دوئل دو رفیق در تیمارستان دانست. حیایی، استادی و نادر فلاح در یک سکانس درخشان کنار هم قرار گرفته اند. هر سه دیدنی و جذاب. سکانس بعد نیز با بازی پانتا پناهی ها و نادر فلاح درخشان است. این دو سکانس با بازی های خوب و دیدنی و روایت بصری جذاب نقطه عطف روایت اسعدی در «درخونگاه» به حساب می آید.
اما شاید ضعف اصلی این فیلم را در پایانبندی دانست. یعنی مشکلی که گریبان گیر کلیت سینمای ایران است. قصه گویی ِ بی پایان. گویی پایانی برای فیلم ها وجود ندارد و فیلمساز مجبور است پایانی تحویلی برای فیلم قرار بدهد. معضلی که «درخونگاه» نیز از آن مبرا نیست و دچار آن می شود. این ضعف را در واکنش مخاطبان در سالن سینما به خوبی می توان مشاهده کرد که گویی از خود می پرسند: خب، چرا؟ چی شد؟


اسعدی فیلمساز مستعدی است و باید دید در مسیر فیلمسازی اش چه می کند، قدم های بعدی را چگونه بر می دارد و چه سرنوشتی رقم می زند. فیلم های او یادآور فیلم های اول بهرام توکلی است که امروز خوش درخشیده، شاید باید منتظر ماند که اسعدی نیز در پخته شدن آینده اش، برای سینمای روایی و قصه گوی ایران، خوش بدرخشد: با داستان هایی از پایین شهر.

احسان رضایی

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: