صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۱۹:۴۴ - ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ - 2020 April 29
کد خبر: ۴۱۶۸۲
تعداد نظرات: ۱ نظر

ضربه سخت کرونا به لیبرال دموکراسی غربی

بحران شیوع ویروس کرونا، از حیث سیاسی و اقتصادی، خساراتی جدی به لیبرال دموکراسی غرب وارد کرده است. امری که ضعف این ایدئولوژی فکری در بحبوحه وقوع یک بحران را بیش از پیش عیان ساخته و احوال بحرانی آن را آشکار نموده است.

به گزارش راهبرد معاصر؛ مدتی است که جهان با شیوع ویروسی مرموز به نام کرونا، دست و پنجه نرم می کند. این ویروس برای نخستین بار از "شهر ووهان چین" شیوع پیدا کرد. با این حال، با سرعتی بسیار بالا به دیگر کشورهای جهان نیز سرایت کرد به طوریکه هم اکنون بیش از 185 کشور، با شیوع گسترده آن مواجه شده اند. بر اساس آمارهای بین المللی، تاکنون قریب به 3 میلیون و 200 هزار نفر در جهان به ویروس کرونا مبتلا شده اند و دست کم 220 هزار تن دیگر نیز بر اثر ابتلا به این ویروس، جان خود را از دست داده اند.

 

اپیدمیِ گسترده ویروس کرونا در کشورهای مختلف جهان، موجب شده تا حدودا 5 میلیارد نفر از جمعیت کره زمین، شرایطِ قرنطینه و سیاست های محدود کننده در زمینه رفت و آمد را تجربه کنند. این پدیده، تاثیرات عمیقی بر اقتصاد جهانی نیز با خود به همراه داشته است به طوریکه برخی نظیر وزیر خارجه ژاپن بر این باورند که جهان به سوی بدترین بحران اقتصادی از زمان جنگ جهانی دوم حرکت می کند. صندوق بین المللی پول نیز در گزارشی اعلام کرده است: "اقتصادِ جهانی در سال 2020 میلادی دست کم 3 درصد رشد منفی را تجربه خواهد کرد (البته اگر بحران شیوع ویروس کرونا، بیش از حد فرسایشی نشود)". رئیس برنامه جهانی غذا در سازمان ملل متحد نیز در اظهارنظری نسبت به رشد قابل توجهِ گرسنگی و کمبود غذا در کشورهای مختلف جهان هشدار داده است. همانگونه که از آمارهایی از این نوع بر می آید، ویروس کرونا به تهدیدی جدید برای امنیت انسان ها و به طور کلی، امنیت بین المللی تبدیل شده است.

 

در این راستا، آنچه که در نگاه اول مهم به نظر می رسد این نکته است که واکنشِ کشورهای مختلف جهان به شیوع گسترده ویروس کرونا، تا حد زیادی ملهم از ایدئولوژی و جهان بینی خاص آن ها باشد. از این منظر، ما بایستی سیاست ها و رویه های مختلفی را(با توجه به تنوع ایدئولوژیک کشورها) در مقابله با شیوع ویروس کرونا در کشورهای اقصی نقاط جهان شاهد باشیم. از منظر تئوریک، بایستی کشورهای اقتدارگرا به شیوه ای با شیوع ویروس کرونا برخورد کنند که با شیوه یِ لیبرال دموکراسی های غربی در تضاد باشد. با این همه، در نهایت شگفتی، آنچه در میدان عمل اتفاق افتاده با آنچه که به صورت تئوریک انتظار آن را داریم، کاملا متفاوت است.

 

در شرایط کنونی، کشورهای برجسته جهانِ لیبرال دموکراسی نظیر آمریکا و انگلستان، به شیوه ای با بحرانِ شیوع ویروس کرونا برخورد کرده اند که نوعِ برخورد آن ها هیچ ارتباطی با اصول و مفروضات اساسیِ ایدوئولوژی که آن را نمایندگی می کنند، ندارد. امری که این سوال بنیادین را ایجاد کرده که اگر ارزش های لیبرال دموکراسی قرار نیست خود را در بحبوحه وقوعِ یک بحران نشان دهند، پس چه زمان باید به آن ها تکیه کرد؟ آیا آن ها صرفا ویترینی برای کشورها و رهبران غربی هستند که مدام شعارهای مرتبط با لیبرال دموکراسی را سر می دهند و دیگر کشورهای جهان را به عدم رعایت آن ها متهم می کنند، اما خود در برهه های حساس، نسبت به این اصول بی توجه هستند؟ برای روشن شدنِ هر چه بیشترِ این مساله، بی توجهی به اصول لیبرال دموکراسی در میان کشورهای برجسته یِ این حوزه فکری، در بحبوحه شیوع ویروس کرونا را، از دو منظرِ سیاسی و اقتصادی مورد بررسی قرار می دهیم.

 

بحران کرونا و واکنشِ سیاسی لیبرال دموکرات ها به این پدیده

کشورهای حوزه لیبرال دموکراسی، سال هاست که بر مجموعه ای از ارزش های این ایدئولوژی در حوزه سیاسی نظیر آزادی بیان، شفافیت، کارآمدی، حکمروایی شایسته و پاسخگویی تاکید می کنند. این کشورها حتی از جایگاهِ مدعی، دیگر کشورها و ایدوئولوژی ها را متهم به عدم رعایت آن ها می کنند. با این همه، آنچه تاکنون در عرصه میدانی در زمینه سیاست های مقابله جویانه این کشورها با بحران شیوع ویروس کرونا مشاهده شده، این نکته را مورد تایید قرار می دهد که آن ها خود تا حد زیادی این اصول را زیر پا گذاشته اند.

 

سهل انگاری و پنهانکاری در مواجهه با بحران کرونا

به عنوان مثال، در همان ابتدا که زمزمه هایی مبنی بر شیوع ویروس کرونا در کشورهای غربی مثل آمریکا و انگلیس به گوش رسید، رهبران این کشورها نسبت به این مساله بی توجهی کردند و آن را جدی نگرفتند. این امر موجب شده تا در شرایط فعلی که آمریکا با حدودا 1 میلیون 100 هزار مبتلا و قریب به 60 هزار کشته در صدرِ بیشترین میزانِ تلفات ناشی از کرونا در جهان قرار گرفته، بسیاری از بی توجهی و سهل انگاری هایِ ابتدایی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به بحران شیوع کرونا انتقاد کرده و حتی او را به پنهانکاری متهم کنند. رئیس جمهور آمریکا بارها و بارها در ابتدای بحران، به مردم کشورش گفت این بحران جدی نیست و آسیبی به ملت آمریکا وارد نخواهد کرد. وی حتی اعلام کرد: من نیازی نمی بینم ماسک به صورت بزنم زیرا این خطر به هیچ عنوان جدی نیست. او حتی ویروس کرونا را با آنفلوانزا مقایسه کرد و مدعی شد دلیلی برای ترس از آن وجود ندارد.

 

 دقیقا شبیهِ این اتهام را نیز منتقدان به رویکرد دولت بوریس جانسون در انگلستان و مقابله آن با ویروس کرونا وارد می کنند. در شرایط کنونی، بیش از 20 هزار نفر در این کشور بر اثر ابتلا به کرونا جان خود را از دست داده اند. جالب اینکه بر اساس جدیدترین گزارشِ موسسه آمار ملی انگلستان، شمارِ حقیقیِ جانباختگان کرونا در ابتدای شیوع آن در این کشور، دست کم تا 40 درصد از سوی دولت انگلیس کمتر اعلام شده است. به شیوه ای مشابه، دولت چین نیز اخیرا اعلام کرده که آمار جانباختگان کرونا در شهر ووهان، تا 50 درصد کمتر اعلام شده است.

 

در این چهارچوب باید این سوال را مطرح کرد که اساسا چه تفاوتی میان پنهان کاری(و عدم شفافیتِ)دولت های لیبرال دموکراتی نظیر آمریکا و انگلیس و دولت های اقتدارگراییِ نظیر چین، در مقابله با شیوع ویروس کرونا وجود دارد؟

 

نقض آزادی بیان و اجرای سانسور در بحوبحه شیوع ویروس کرونا

یکی از مسائلی که برای دولت های حوزه لیبرال دموکراسی از اهمیت بالایی برخوردار است، مساله کارآمدیِ دولت و سیاست های آن است. در این راستا، این دولت ها در بحبوحه وقوع بحران ها سعی می کنند تا جایِ ممکن از گسترده شدن ابعاد بحران به طرق مختلف جلوگیری کنند تا از جلب توجه هر چه بیشترِ افکار عمومی به آن ها و در نتیجه تضعیف موقعیت سیاسیشان، جلوگیری نمایند. در این راستا، همزمان با اوج گیری شیوع ویروس کرونا در آمریکا، شاهد اجرای سانسور گسترده ای در این کشور بوده ایم به نحوی که برخی پرسنل کادر پزشکی و درمانی ایالات متحده آمریکا گفته اند که به آن ها دستور داده شده در مورد بحران شیوع ویروس کرونا در این کشور و شمار مبتلایان و جانباختگان، با هیچ فرد یا رسانه ای سخن نگویند در غیر اینصورت، با جریمه های بسیار سنگینی مواجه خواهند شد.

 

نقضِ اصولی نظیرِ شفافیت، کارآمدیِ دولت در مقابله با بحران، پاسخگویی، و آزادی بیان، موجب شده تا کارنامه کشوری نظیر آمریکا(و یا حتی انگلیس) در بحبوحه شیوع ویروس کرونا تفاوت چندانی با چین که واشنگتن بارها و بارها آن را به اقتدارگرایی و پنهان کاری متهم کرده، نداشته باشد. مساله ای که افکار عمومی در جهان را با این پرسش مواجه نموده است: اساسا تفاوت میان لیبرال دموکراسی با اقتدارگرایی در بحبوحه وقوع یک بحران چیست؟ آیا شباهتِ لیبرال دموکراسی هایی نظیر آمریکا و انگلیس در بحبوحه وقوع یک بحران به سیاست هایِ دولت های اقتدارگرایی نظیر چین، نشان از عدم کارآمدیِ اصول لیبرال دموکرات در مواقع بحرانی دارد؟ آیا بر اساس آنچه تیموتی اشنایدر در کتاب خود با نامِ "پیش بسوی اسارت" مطرح می کند، آمریکا(به عنوان مهد لیبرال دموکراسی)روز به روز در حالِ فاصله گرفتن از اصول لیبرال دموکراتیک و حرکت به سمت اقتدارگرایی است؟ تمامی این سوال ها یک مخرج مشترک دارد و آن این است: اعتبار سیاسی لیبرال دموکراسی، مخصوصا در برهه کنونی به شدت زیر سوال رفته است.  

                           

                                           

*کتابِ "پیش بسوی اسارت" نوشته تیموتی اشنایدر. این کتاب تهی شدنِ لیبرال دموکراسی از اصولی که مدعی آن است را شرح می دهد و نسبت به ظهور اقتدارگرایی در جوامع لیبرال دموکراتی مثل آمریکا هشدار می دهد.

 

بحران کرونا و واکنشِ اقتصادی لیبرال دموکرات ها به این پدیده

لیبرال دموکراسی سال هاست که شادابی انسان ها در کشورهای مختلف را معادل با رشد و شکوفایی اقتصادی آن ها تعریف کرده است. از منظرِ لیبرال دموکراسی، انسانِ شاداب تا حد زیادی از رفاه اقتصادی برخوردار است. با این حال، بحران شیوع ویروس کرونا، تا حد زیادی این تصور و تفکر را به چالش کشیده است. پیش بینی های تیره و تاری که در زمینه آینده اقتصادی جهان زیر سایه بحران کرونا ارائه می شوند موجب شده تا برخی این پدیده را با حوادث بزرگی نظیر بحران بزرگ اقتصادی جهان در دهه 1930 و سال 2008 و همچنین حادثه 11 سپتامبر(در آمریکا) مقایسه کنند. این مساله فی نفسه حاکی از آن است که آنچه لیبرال دموکراسی مدام بر روی آن مانور می داده(یعنی رفاه اقتصادی)، هم اکنون عمیقا تحت تاثیر قرار گرفته است. مساله ای که تضعیف بنیان های لیبرال دموکراسی را به دنبال خواهد داشت.

 

در این راستا، می توان به دوره قبل از بحران کرونا برگشت و شعارهای بی انتهایِ رئیس جمهور آمریکا مبنی بر اشتغال زایی بی سابقه در آمریکا را که تقریبا به برندی برای ریاست جمهوری وی تبدیل شده بود مرور کرد. در شرایط فعلی، بیش از 26 میلیون نفر در آمریکا برای دریافت بیمه بیکاری ثبت نام کرده اند. امری که بالاترین میزان در کل تاریخ این کشور محسوب می شود. اضافه بر این، دولت آمریکا برای حمایت از خانوارهای آمریکایی، چندین میلیارد دلار بسته کمک مالی طراحی و تدوین کرده که همگی آن ها در شرایط رکود و تعطیلی اقتصادی، فشار سنگینی را به اقتصاد این کشور وارد می کنند. امری که عاری از تبعات منفی اقتصادی برای این کشور در آینده نزدیک نخواهد بود.

 

*"آنا پالاسیو" وزیر خارجه اسبق اسپانیا و استاد مدعو در دانشگاه جرج تاون آمریکا، در مقاله ای با عنوانِ "آیا لیبرال دموکراسی از بحران شیوع کرونا جان سالم به در می برد" می گوید: بحران شیوع کرونا تا حد زیادی بنیان های اقتصادی که لیبرالیسم، سال ها در مورد آن ها مانور می داده، متزلزل کرده است. این آسیب جدی است و اگر به آن پرداخته نشود، هزینه های سنگینی برای لیبرال دموکراسی به بار خواهد آورد.

 

بحران کرونا و بی اعتنایی لیبرال دموکراسی به آزادی های فردی

جالب آنکه در بحبوحه تشدید بحران کرونا در کشوری مثل آمریکا، دادستان کل این کشور تهدید کرده بر علیه آن دسته از مقام های ایالتی که همچنان مقررات محدود کننده در زمینه رفت و آمد و قرنطینه را در ایالت هایشان اجرا می کنند و اجازه از سرگیری فعالیت های اقتصادی را نمی دهند، اقدام قضایی انجام خواهد داد. در این نقطه، لیبرال دموکراسی آمریکایی در معادله ِ انتخاب میان سلامت انسان ها و یا اقتصادِ آمریکا، جانبِ اقتصاد را می گیرد حال آنکه، مفروضِ پایه در لیبرال دموکراسی، اصالت بخشیدن به انسان ها و در اولویت قرار دادن آن ها در حوزه مسائل مختلف است. سوال اینجاست، چرا وقتی جانِ انسانِ آمریکایی در خطر است، دادستان آمریکا یکچنین موضع گیری انجام می دهد(که جدا از موضعِ دولت آمریکا نیست) و یا فرماندار تگزاس می گوید: حتی اگر صدها هزار نفر جان خود را از دست بدهند، بار دیگر فعالیت های اقتصادی باید از سرگرفته شوند.

 

تاثیر منفیِ بحران شیوع کرونا بر لیبرال دموکراسی غرب (که تا حد زیادی گفتمان غالب در عرصه معادلات اقتصادی جهان است) در حوزه های مختلفی نظیر رشد اقتصادی، بیکاری، تورم، آزادیِ فعالیت های اقتصادی و تشدید نابرابری، موجب خواهد شد تا آن دسته از کشورهایی که به این اصول تکیه دارند، تا حد زیادی آسیب ببینند. تا به اینجایِ کار نیز شواهد و قراین نشان می دهند که دولت های لیبرال دموکرات، طرح و نقشه هماهنگ و جامعی برای مقابله با این بحران ندارند.

 

کرونا و ایجاد چالش گفتمانی برای لیبرال دموکراسی غربی

به طور کلی، بحران شیوع ویروس کرونا به مساله ای جدی برای لیبرال دموکراسی های غربی در حوزه های مهم سیاسی و اقتصادی تبدیل شده است. این بحران به نوعی آن ها را از معنایِ گفتمانی خود و اصولی که سال ها بر آن ها پای می فشردند، تهی کرده است و نوعِ واکنش آن ها را به دولت های اقتدارگرایی نظیر چین در مواجهه با بحران ها شبیه کرده است. این مساله به خودیِ خود، آسیب و ضربه ای سخت برای لیبرال دموکراسی غربی به حساب می آید. این ایدئولوژی، در دوره پساکرونا نیز با مشکلاتی جدی مواجه خواهد بود و بایستی فکری به حالِ آبرو و اعتبارش که تا حد زیادی در میدانِ عمل خدشه دار شده، بکند.

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
رضا
۱۲:۵۰ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۱
مقاله جالبی بود، نکات خوبی مطرح کرده اند، دستشان درد نکنه.