ایران بازیگری کلیدی در تغییر معادلات قدرت آسیای مرکزی-راهبرد معاصر
ترجمه گزارش «آسیا تایمز»؛

ایران بازیگری کلیدی در تغییر معادلات قدرت آسیای مرکزی

وابستگی ایران به چین و روسیه در جریان مذاکرات وین کاهش یافته و ناامیدی واشنگتن نیز در این مسیر کاملا محسوس است. مسکو و پکن به شدت جهت ورود ایران به سازمان همکاری های شانگهای، عجله داشته اند. آن ها بر آن بوده اند تا با تسهیل حضور ایران در سازمان مذکور، امتیازی ویژه به این کشور در بلوک قدرتِ ضدغرب بدهند.
ام.کا بهادراکومار؛ تحلیلگر مسائل خاورمیانه پایگاه خبری آسیا تایمز
تاریخ انتشار: دوشنبه ۰۵ مهر ۱۴۰۰ - 27 September 2021

 

ایران بازیگری کلیدی در تغییر معادلات قدرت آسیای مرکزی

 

به گزاش راهبرد معاصر؛ هفته گذشته دو تحول و رویداد قابل توجه رخ داد که به نوعی می توان آن ها را به یکدیگر مرتبط دانست: روز 15 سپتامبر، سه قدرتِ آمریکا، بریتانیا، و استرالیا، یک پیمان و اتحاد امنیتیِ دریایی با نام "آکوس" را که اساسا با هدف مهار چین ایجاد شده، منعقد کردند و در تاریخ 17 سپتامبر نیز، ایران به عنوان عضو اصلی و جدید سازمان همکاری های شانگهای پذیرفته شد.

 

هر دو تحول به شدت قابل توجه بودند. پیمان آکوس در چهارچوب رقابت های راهبردی آمریکا با چین قابل درک است. در این رابطه، تجهیز ناوگان دریایی استرالیا با زیردریایی های آمریکایی و انگلیسی، مساله ای به شدت مهم برای چین است. جزئیات چندانی از پیمان آکوس منتشر نشده با این حال استرالیا که در مدت اخیر رقابت های زیادی با چین داشته، به زیردریایی های هسته ای مجهز خواهد شد که در نوع خود تهدیدی مستقیم برای پکن به حساب می آیند. تخمین زده می شود که پیمان آکوس پیمانی با دوره زمانی 10 الی 20 ساله باشد. پیمانی که در نوع خود می تواند چین را تحریک به انجام اقدامات متقابل کند. شکی نیست که استرالیا با تحویل گرفتن زیردریایی های هسته ای خود به قدرتی قابل توجه در منطقه پاسیفیک غربی و دریاهای چینِ جنوبی و شرقی و همچنین اقیانوس هند تبدیل خواهد شد. امری که نه تنها موضع آن را در رقابت های راهبردی با چین تقویت می‌کند بلکه امکان دسترسی بیشتری به منابع طبیعی منطقه شرق آسیا را نیز به آن می دهد(به ضرر کشورهایی نظیر چین).

 

به نحو مشابهی، پذیرش ایران به عنوان عضو اصلی سازمان همکاری های شانگهای، تاثیرات ژئواکونومیکی خاصی را با خود به همراه دارد. قریب به 13 سال است که سازمان همکاری های شانگهای در پیچ و تاب مساله پذیرش عضویت ایران بوده تا اینکه بالاخره این سازمان در شرایط فعلی با این درخواست موافقت کرده است.  

 

در این رابطه حتی شاهد بودیم که در جریان "نشستِ تاشکند" سازمان همکاری های شانگهای در سال 2010، پس از آنکه تهران درخواست خود را در سال 2008 جهت عضویت کامل در شانگهای تسلیم کرده بود، ویژگی و شرایط جدیدی جهت عضویت در سازمان مذکور تعریف شد که بر اساس آن دولت های عضو شانگهای به هیچ عنوان نباید تحت تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد باشند. امری که در آن دوره تا حد زیادی ایران را از عضویت در سازمان مذکور دور کرد. با این همه، با وجود انعقاد توافق برجام و رفع برخی تحریم ها علیه ایران، سازمان همکاری های شانگهای همچنان اقدام موثری در رابطه با درخواست ایران جهت عضویت در سازمان شانگهای نداد و در این دوران نیز دولت تاجیکستان مانع از عضویت ایران درسازمان مذکور می شد.

 

بدیهی است که در شرایط کنونی و همزمان با پذیرش عضصویت ایران در سازمان همکاری های شانگهای، چین و روسیه با ملاحظاتی فوری و فوق العاده رو به رو شده اند که عملا روند عضویت ایران را در سازمان مذکور تسریع کرده اند. در این رابطه سه ملاحظه اساسی را بایستی مد نظر قرار داد. اول از همه اینکه به نظر می رسد تحریم‌های غربی علیه ایران به زودی برچیده می شوند. ایران با افزایش میزان و سطح غنی سازی اورانیوم خود عملا دو گزینه را برای آمریکا باقی گذاشته است: آمریکا یا باید به تاسیسات اتمی ایران حمله کرده و آن ها را نابود کند(امری که چندان نزدیک به ذهن نیست) و یا به نحوی واقع بینانه به توافق برجام بازگردد و بار دیگر تحریم ها علیه ایران را لغو کرده و تعهدات برجامی خود را به نحوی تمام و کمال عملیاتی کند.

 

بایستی پذیرفت که وابستگی ایران به چین و روسیه در جریان مذاکرات وین کاهش یافته و ناامیدی واشنگتن نیز در این مسیر کاملا محسوس است. مسکو و پکن به شدت جهت ورود ایران به سازمان همکاری های شانگهای، عجله داشته اند. آن ها به خوبی می دانند که ایران به زودی با گشایش های اقتصادی از جانب غرب رو به رو خواهد شد و عملا با تسهیل فرآیند عضویت ایران در سازمان همکاری های شانگهای سعی داشته اند تا به تهران امتیاز قابل توجهی در بلوک ضد غرب و آمریکا بدهند. روسیه امید دارد که توافق و پیوندهای تجاری میان اتحادیه اقتصادی اوراسیایی و ایران را تقویت کند و عملا سهم قابل توجهی در معادلات اقتصادی مرتبط با ایران ایفا کند. در مورد چین نیز این کشور امید دارد که بتواند توافق 25 ساله مشارکت راهبردی با ایران را اجرایی کند. توافقی که در قالب آن 400 میلیارد دلار سرمایه گذاری چینی به ایران سرازیر می شود و تحولی قابل ملاحظه ای را می‌تواند برای این کشور ایجاد کند.

 

در عین حال، حضور دولت ابراهیم رئیسی در قدرت که با رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران نیز هماهنگی بیشتری دارد، مولفه ای موثر در ایجاد اطمینانِ هر چه بیشتر برای کشورهای روسیه و چین در قبال ایران است. دولت ابراهیم رئیسی تمایل زیادی جهت توسعه روابط خود با شرق نشان داده که این امر عملا پکن و مسکو را در توسعه بیشتر روابط با تهران، تشویق و ترغیب کرده است.

 

با این همه، طرف های بین المللی باید بدانند که دولت ابراهیم رئیسی یک دولت ملی گرا است که نسبت به منافع ملی ایران به شدت سخت گیر است و اهاف بلندپروازانه ای را برای بهبود وضعیت اقتصادی ایران در دستور کار خود تعریف کرده است. در این رابطه انتخاب "حسین امیرعبداللهیان" به عنوان وزیر خارجه دولت رئیسی، خود تحولی جذاب است که بازگوکننده حقایق فراوانی نیز است. امیرعبداللهیان یک دیپلمات کارشته و باسابقه است که در زمینه روابط بین الملل تحصیلات دانشگاهی دارد و شدیدا به اصول و ارزش های انقلاب اسلامی وفادار است. وی به طور خاص همکاری ها و علاقه زیادی با/به قاسم سلیمانی فرمانده سابق سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران داشته است. امیر عبداللهیان با دیپمات های آمریکایی کاملا آشنا است. وی در مذاکرات سال 2007 در منطقه سبز بغداد با مقام های آمریکایی که با محوریت مسائل عراق انجا می شد، حضوری فعال داشت. به طور کلی امیر عبداللهیان نیز همچون رئیسی به شدت درمورد منافع ملی ایران سخت گیر است.

 

در نهایت باید گفت که تحولات افغانستان نیز تبعات قابل توجهی را برای سازمان همکاری های شانگهای داشته و دارد. روسیه و چین نسبت به تحولات افغانستان نگرانی هایی دارند. با این حال، این کل ماجرا نیست و آن ها نسبت به حضور فعال در افغانستان و بازسازی این کشور نیز نیم نگاهی دارند. آن ها به خوبی می دانند که دیگر قدرت های جهانی نیز خیلی زود جهت استفاده از منابع چند تریلیون لاری افغانستان تمایل نشان خواهند داد و سعی می کنند وارد این کشور شوند.

 

در این راستا، باید گفت که روسیه و چین در حال هماهنگ کردن سیاست های خود هستند. ایران در این میان به عنوان یک بازیگری کلیدی قلمداد می شود. این مساله که عضویت ایران در سازمان همکاری های شانگهای موجب خواهد شد تا این کشور بر سطح همکاری های خود با روسیه و چین بیفزاید، هنوز یک فرضیه است. تاکنون ایران تا حد زیادی یک سیاست مستقل را در قبال افغانستان در پیش گرفته است.

 

برای نخستین بار، در حاشیه نشست سازمان همکاری های شانگهای در دوشنبه(پایتخت تاجیکستان) درتاریخ 17 سپتامبر سال جاری میلادی، ایران در چارچوب اختصاصی از حضورِ وزیران خارجه روسیه، چین، و پاکستان حضور یافت. بدون تردید عضویت ایران در سازمان هایی نظیر شانگهای، استقلال ملی این کشور را نفی نمی کند(فرقی نمی کند که این سازمان ها با محوریت مسائل عراق، سوریه و یا افغانستان باشند). اکنون حقیقتا توپ در زمین کشورهای غربی است و تهران پیشرفت های قابل ملاحظه ای را در عرصه دیپلماتیک و سیاسی از خود به ثبت رسانده است.

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار
یادداشت موسی سرور، کارشناس مسائل اروپا؛ / ۱ روز پیش

هروله غرب برای مذاکره با روسیه

یادداشت اختصاصی حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل؛ / ۱ روز پیش

وجه اشتراک بحران سازان در سوریه