به گزارش راهبردر معاصر؛ ایالات متحده آمریکا به تازگی با درخواست سران کشورهای امارات متحده عربی و بحرین برای فروش تسلیحات نظامی به آنها موافقت کرده است. درهمین ارتباط، وزارت خارجه آمریکا در نامهای به نمایندگان کنگره این کشور تأکید کرده است که واشنگتن مانعی در برابر فروش تسلیحاتِ درخواستیِ آلنهیان و آلخلیفه نمیبیند. در نامه وزارت خارجه آمریکا به کنگره درخصوص درخواست بحرین برای خرید تسلیحات واشنگتن آمده است: «بحرین میتواند از سامانههای مختلف پاتریوت و تجهیزات جانبی آن به ارزش تقریبی ۲.۴۸ میلیارد دلار برخوردار شود». در نامه این وزارتخانه به کنگره همچنین تأکید شده است: «این قرارداد شامل ۳۶ موشک هدایتشونده پاتریوت از نوع MIM-۱۰۴E است که توانایی هدف قرار دادن هواپیما و موشکهای کروز را دارند». درهمین حال، وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا نامه دیگری را نیز درخصوص بحرین و قرارداد تسلیحاتی با آن به کنگره ارسال کرده است. در این نامه آمده است: «بحرین همچنین از توانایی خرید تسلیحات دیگر از واشنگتن به ارزش تقریبی ۷۵۰ میلیون دلار در راستای تقویت ناوگان هوایی اف -۱۶ خود برخوردار است».
اما نامه سومی نیز وجود دارد که از سوی وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا برای کنگره ارسال شده است. این نامه حاکی از چراغ سبز واشنگتن به فروش تسلیحات نظامی به امارات متحده عربی است. این وزارتخانه در نامه در این خصوص، تأکید کرده است: «امارات نیز قادر به خرید سامانههای پاتریوت و تجهیزات جانبی به ارزش ۲.۷۳ میلیارد دلار خواهد بود». البته همانطور که پیشتر نیز گفته شد، چراغ سبز واشنگتن به متحدان خود در منطقه یعنی سران امارات و بحرین برای فروش تسلیحات نظامی بدان معناست که این اقدام از نگاه کاخ سفید منع قانونی ندارد. بدینترتیب، هرگونه اجرایی شدن توافقات تسلیحاتی میان واشنگتن با طرفهای عربی منوط به تصمیمگیری کنگره خواهد بود که به نظر نمیرسد نمایندگان کنگره در این خصوص مخالفتی داشته باشند؛ به ویژه اینکه آنها از نقش آلخلیفه و آلنهیان در حمایت از منافع و مصالح واشنگتن در منطقه اطلاع دارند.
ایالات متحده آمریکا در عرصه فروش تسلیحات نظامی به متحدان خود در منطقه از رهگذر امضای توافقنامههای تسلیحاتی گران قیمت اهدافی را دنبال میکند که بدان اشاره خواهد شد؛
اهداف آمریکا از فروش سامانههای پاتریوت به ابوظبی و منامه
1. واشنگتن و استراتژی تبدیل منطقه به انبار تسلیحاتی
سالهاست که ایالات متحده آمریکا استراتژی «تبدیل منطقه به انبار تسلیحاتی» را به عنوان یکی از مهمترین اقداماتش در عرصه سیاست خارجی، در دستور کار خود قرار داده است. پس از روی کار آمدن «دونالد ترامپ» به عنوان رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا، سران ارشد کاخ سفید تصمیم گرفتند دامنه فروش تسلیحات نظامی به شیخنشینان عرب را گستردهتر از قبل سازند تا جایی که استراتژی تبدیل منطقه به انبار باروت بیش از پیش مد نظر مقامات واشنگتن قرار گرفت.
در واقع، آمریکاییها به کشورهای منطقه به عنوان جایی مناسب برای فروش تسلیحات نظامی خود جهت رونق بخشیدن به بازار تسلیحاتیشان مینگرند. از همین روی، اعطای چراغ سبز از سوی مقامات کاخ سفید به متحدانشان در بحرین و امارات متحده عربی نمیتواند مستثنی از استراتژی طولانیمدت ایالات متحده آمریکا در زمینه فروش تسلیحات نظامی باشد.
علاوهبراین، آمریکاییها بر این باورند که استراتژی مراودات نظامی با طرفهای عربی تنها نباید در عربستان سعودی محدود و محصور شود، بلکه باید دیگر کشورهای عربیِ متحد ریاض را نیز شامل گردد. به همین دلیل است که واشنگتن اخیرا فصل تازهای از مراودات با کشورهای عربی در عرصه نظامی را کلید زده است.
پس از امضای توافقنامه تسلیحاتی نجومی واشنگتن با ریاض به ارزش 450 میلیون دلار در سال 2018، اکنون آمریکاییها در صدد تکرار تجربه مشابه اینبار با متحدان ریاض یعنی امارات و بحرین هستند. طبق آماری که از سوی مؤسسه بینالمللی تحقیقات صلح «استکهلم» منتشر شده است، میزان خرید تسلیحاتی کشورهای عربی از ایالات متحده آمریکا طی سالهای گذشته در مقایسه با سالهای 2008 تا 2016 به بیش از 100 درصد افزایش یافته است.
2. تلاش برای معرفی ایران به عنوان دشمنِ جهان عرب
آمریکاییها همواره در ادوار مختلف تلاش کردهاند روابط خود با کشورهای عربی در زمینههای مختلف و متعدد را از رهگذر تعریف یک «دشمن مشترک» تقویت سازند. واشنگتن بر این باور است که القای توهم وجود دشمن مشترک در مقابل آمریکا و اعراب، میتواند کمک شایانی به استحکام روابط و مناسبات میان آنها کند.
به همین دلیل، مقامات آمریکایی از هر فرصتی برای معرفی جمهوری اسلامی ایران به عنوان تهدید مشترک در برابر واشنگتن و کشورهای عربی، بهرهبرداری کرده و اکنون نیز با تلاش برای امضای توافقنامههای تسلیحاتی گران قمیت با طرفهای عربی همچون امارات و بحرین به دنبال نهادینهکردن توهم تهدید از سوی ایران برای کشورهای عربی است.
این مسأله آنجا بیشتر آشکار میشود که رسانههای عربیِ دنبالهرویِ عربستان سعودی نیز همین استراتژی را در پیش گرفتهاند و تلاش میکنند با دادن آدرس غلط به افکار عمومی، آنها را منحرف کرده و به سمت و سوی دیگر سوق دهند. درهمین ارتباط، پایگاه عربزبان «الخلیج آنلاین» در مطلبی درخصوص حمایتهای تسلیحاتی آمریکا از کشورهای عربی مدعی شده است: «ایران تهدیدی است که تسلیحات آمریکا میتواند از کشورهای عربی در برابر آن حفاظت کند»!
افزون بر آنچه که گفته شد، آمریکاییها تلاش میکنند تا با القای دشمن مشترکی به نام ایران، اذهان عمومی در سطح منطقه و جهان را از دشمنی رژیم صهیونیستی با جهان عرب و جهان اسلام منحرف سازند. در این استراتژی، عملا جایگزینسازی توهم «تهدید ایران» به جای واقعیت «تهدید رژیم صهیونیستی» در دستور کار آمریکاییها قرار دارد.
3. باجگیری به دلیل تشدید موج ایرانهراسی
امروز کمتر کسی این مسأله را رد میکند که از زمان روی کار آمدن «دونالد ترامپ» در آمریکا موج ایرانهراسی توسط دولتمردان واشنگتن، بیش از پیش تشدید شده است. رئیسجمهوری آمریکا طی سالهای گذشته تلاش بیوقفهای را در تشدید موج ایرانستیزی در عرصه منطقه و بینالملل، صورت داده و از تمامی فرصتها در این راستا بهرهبرداری کرده است. لغو یکجانبه و غیرقانونی توافق هستهای موسوم به برجام ازجمله اقداماتی محسوب میشود که آمریکاییها با هدف تقویت استراتژی ایرانستیزی، صورت دادند.
این مسأله را نیز باید در نظر گرفت که رئیسجمهوری آمریکا بارها اعلام کرده است که کشورهای عربی باید هزینه حمایت واشنگتن از منافع و مصالح آنها به ویژه در مقابل جمهوری اسلامی ایران را بپردازند. این دیدگاه رئیسجمهور ایالات متحده نه یک بار که چندین مرتبه در طول بیش از 2 سال گذشته به صورت علنی و غیر علنی به سمع و نظر سران عرب رسیده است.
براین اساس، ناگفته پیداست که مقامات ایالات متحده آمریکا به دلیل اتخاذ مواضع ضد ایرانی، همواره به دنبال نوعی باجخواهی از سران عرب بوده و هستند و در طرف مقابل، تجربه ثابت کرده است که باجدهی سیاسی به کشورهای غربی از جمله آمریکا و انگلیس جزئی جداییناپذیر از سیاستهای شیخنشینان عرب بوده و هست.
از همین روی، کشورهای عربی نظیر سعودی، بحرین و امارات، مبالغ هنگفت و نجومی خود در قدردانی از مواضع ضد ایرانیِ ایالات متحده آمریکا را در قالب امضای توافقنامههای تسلیحاتی در اختیار این کشور قرار میدهند تا از این طریق هم به باجدهی متهم نشوند و هم آمریکاییها از حمایت آنها دست نکشند.
4. پیامی که به آنکارا مخابره شد
مسأله فروش تسلیحات نظامیِ ایالات متحده آمریکا به متحدانش در منطقه بیارتباط با تنشهای ایجادشده میان آنکارا و واشنگتن در عرصه سیاسی نیست. مقامات آمریکایی درحالی برای فروش سامانههای مختلف پاتریوت و تجهیزات جانبی آن به کشورهایی نظیر امارات متحده عربی و بحرین چراغ سبز نشان دادهاند که مقامات ترکیه از حدود دو سال پیش درخواست خرید این سامانهها را به صورت رسمی به واشنگتن ارائه کرده بودند.
برهمین اساس، آمریکاییها با اقدام خود در معلق نگاه داشتن درخواست ترکیه برای خرید سامانههای پاتریوت و در نقطه مقابل، موافقت با فروش این سامانهها به ابوظبی و منامه این پیام را به آنکارا مخابره کردند که همراهی متحدانِ واشنگتن با آن در عرصههای گوناگون، میتواند امتیازات مهمی را برای آنها به دنبال داشته باشد.
واشنگتن این پیام را به متحدان خود در آنکارا ارسال کرد که اگر درخواست خرید سامانههای پاتریوت از ایالات متحده آمریکا آن هم با وجود گذشت 2 سال مورد موافقت قرار نگرفته است، علت آن به عدم همراهی ترکیه با برخی سیاستهای آمریکا ازجمله ادامه مذاکرات آنکارا با مسکو در عرصه نظامی بازمیگردد و لازم است این کشور سیاستهایش را مورد بازنگری قرار دهد.
5. استراتژی محکوم به شکستِ خریداری امنیت
واقعیت آن است که کشورهای عربی و در رأس آنها عربستان سعودی، بحرین و امارات متحده عربی به مسأله امنیت به عنوان یک کالا مینگرند که با پرداخت هزینههای گزاف و نجومی قابل خریداری است. تصور شیخنشینان عرب این است که میتوانند به قیمت امنیتزدایی از منطقه، امنیت را برای خود به ارمغان آورند.
این دیدگاه ابترِ سران کشورهای عربی در واقع ناشی از نوع نگرش آنها به سیاست خارجی است؛ سیاست خارجی که در آن شراکتهای سیاسی با امضای توافقنامههای تسلیحاتی نجومی معنا و مفهوم پیدا میکنند.
این درحالی است که سران عرب از این واقعیتِ مهم غافل هستند که امنیت یک کالای وارداتی در عرصه سیاست خارجی نیست که هرگاه هر کشوری اراده کرد، روزی آن را از انگلیس و سپس از آمریکا وارد کند. این استراتژی سران کشورهای عربی طی سالهای گذشته نتوانسته دستاورد و پیروزی محسوسی برای آنها به ارمغان آورد.
نتیجهگیری
واضح است که امروز ایالات متحده آمریکا بیش از هر زمان دیگری در راستای استراتژی تبدیل منطقه به انبار تسلیحات حرکت میکند و تلاش دارد تا علاوهبر عربستان سعودی، از ظرفیتهای دیگر کشورهای عربی نیز برای دستیابی به دلارهای نفتی بیشتر بهرهبرداری کند؛ در این میان، آمریکاییها حساب ویژهای روی دلارهای آلنهیان و آلخلیفه باز کردهاند.
در راستای پیادهسازی استراتژی مذکور، آمریکاییها با القاء تهدید مشترکی به نام ایران، در صدد هستند تا با یک تیر دو نشان را هدف قرار دهند؛ اول اینکه شیخنشینان عرب به امضای توافقنامههای تسلیحاتی هنگفت با آنها رضایت دهند و دوم اینکه افکار عمومی از تهدیدات رژیم صهیونیستی غافل و بر توهم تهدید از سوی ایران، متمرکز شوند.
البته دولتمردان ایالات متحده آمریکا فاکتورهایِ مالی اتخاذ مواضع ضد ایرانی و تهدید جلوه دادن جمهوری اسلامی ایران در نزد افکار عمومی را برای سران عرب ارسال میکنند و آنها نیز در قالب امضای توافقنامههای تسلیحاتی گران قیمت، هزینه اتخاذ چنین مواضعی را پرداخت میکنند.
از سوی دیگر، آمریکاییها با دادن چراغ سبز به فروش پاتریوت به ابوظبی و منامه، تلویحا به آنکارا اعلام کردند که با پیروی از خواسته واشنگتن مبنی بر لغو مذاکرات برای خرید اس 400 از روسیه، میتواند به پاتریوت دست پیدا کند؛ خواستهای که البته مورد مخالفت مقامات ترکیه نیز قرار گرفته و پیشتر اردوغان آن را رد کرده است.
در هر صورت، این نکته را نیز نباید نادیده گرفت که مبالغ هنگفتی که تاکنون سعودی، امارات و بحرین در قالب امضای توافقنامههای تسلیحاتی در اختیار ایالات متحده آمریکا و پیشتر انگلیس، قرار دادهاند تاکنون امنیتی برای آنها به ارمغان نیاورده است؛ ناآرامیهای روزمره بحرین و هدف قرار گرفتن گاهوبیگاه ریاض و ابوظبی با موشکهای مقاومت یمن، گواه بر این مدعاست.