به گزارش راهبرد معاصر؛ هفتهی گذشته روزنامه هاآرتص طی یادداشتی ادعا کرد که حملات اخیر به سامانه توزیع سراسری بنزین در ایران بخشی از کمپین جنگ سایبری رژیم صهیونیستی علیه ایران میباشد؛ کمپینی که برای تخریب زیرساختها و بیثباتی در نظام ایران طراحی شده است. یادداشت روزنامه هاآرتص، تفکر راهبردی نهفته در پشت این حملات سازمان یافته را توضیح میدهد. اما در واقع بر اساس این یادداشت، مقامات امنیتی صهیونیستی سعی کردهاند طبقه متوسط شهری ایران را مورد هدف قرار دهند. آنها بر این تصور هستند که طبقه متوسط شهری در مقابل آسیب به کیفیت زندگی خود طاقت محدودی دارند و در صورت تداوم شرایط، آنها فشار گستردهای را به نظام خواهند آورد.
رویکرد فوق بر این تصور واهی ایجاد شده که مردم ایران، تصمیمات سیاسی خود را صرفا مطابق منافع مادی اتخاذ میکنند، این در حالی است که ایرانیان در اتخاذ تصمیمات خود بر مسائلی مانند غرور و افتخار ملی، حاکمیت ارضی، استقلال ملی تاکید میکنند. برنامه هستهای ایران نه تنها برای بسیاری از ایرانیان مایه عظمت و افتخار است، بلکه آن را از مولفههای اساسی دفاعی کشور برای محافظت از دشمنان تلقی میکنند. بنابراین ایرانیان در کنشگری خود صرفا براساس مشکلات و چالشهای اقتصادی عمل نمیکنند.
یوآو لیمور، خبرنگار نظامی روزنامه صهیونیستی هیوم بر این عقیده است: «کسانی که امیدوار به ایجاد اختلاف و شکاف بین مردم و رهبران ایران بودند، دچار اشتباه محاسباتی شدند و این نخستین اشتباه آنها نبود. نظام ایران چالشهای بسیار دشوارتری را از سر گذرانده (تحریمهای فلجکننده دولت ترامپ) که هیچ کدام در دستیابی به اهداف خود با موفقیت همراه نبوده است. تجارب گذشته به ما نشان میدهد که رژیم صهیونیستی فاقد راهبرد مشخص است و با شتاب زدگی ناامید کنندهای عمل میکند.»
به نظر میرسد که این مسئله حاکی از تشدید جنگ سرد بین دو طرف میباشد که در اوایل سال جاری درگیر اقدامات تلافی جویانه علیه کشتیرانی یکدیگر در خلیج فارس و مدیترانه بودند که طرفین به این نتیجه رسیدند که این تاکتیکها یک بازی حاصل جمع صفر (برد یکی باخت دیگری) است که به آن خاتمه دادهاند. با این حال، از دیدگاه مقامات صهیونیستی، کمپین جدید، تاسیسات حیاتی ایران را که زندگی روزمره ایرانیان به آن وابسته است را تخریب میکنند و در مقابل حملات متقابل ایران از آسیب پذیری کمتری برخوردار است؛ زیرا بر اساس ادعای مقامات صهیونیستی، نظام ایران هنوز نتوانسته به زیرساختهای حیاتی رژیم صهیونیستی خسارات جدی وارد کند. رژیم صهیونیستی نخستین رژیمی است که چنین کارزار سیستماتیکی را برای تخریب زیرساختهای غیرنظامی حیاتی یک ملت ترتیب داده است و جهان باید به دقت این مسئله را زیر نظر داشته باشد -چرا که بدون شک جنگ بین کشورها در آینده به این شکل خواهد بود.
بدون وضع مقررات بین المللی، به احتمال زیاد در آینده شاهد جنگهای سایبری گسترده کشورها علیه یکدیگر باشیم. از آن جایی که کنفوانسیون ژنو روشهای مجاز جنگ را تعیین کرده، زمان آن فرا رسیده که یک کنوانسیون ژنو هم در مورد جنگ سایبری داشته باشیم. به نظر میرسد که در سازمان اطلاعات رژیم صهیونیستی کسی به دنبال این نبوده که تاثیر این تاکتیکها را بر ایران مورد بررسی قرار دهد، اما ما سعی کردیم بر اساس یک نظرسنجی در سطح ملی به نمایندگی دانشگاه مریلند به دادههای مهمی دست یابیم. بر اساس این نظر سنجی، با وجود پیامدهای ویرانگر تحریمها بر اقتصاد ایران، اکثریت قاطع پاسخ دهندگان حامی برنامه هستهای بودند و حتی به دلیل مشکلات اقتصادی گسترده ناشی از تحریمها به مذمت و سرزنش مقامات نپرداختند. به تعبیر دیگر سالها تحریم باعث تضعیف نظام ایران نشده است و بر این اساس راهبرد کنونی دولت بایدن در حال شکست است.
بنابراین اقدامات اخیر رژیم صهیونیستی در حملات سایبری به سامانه توزیع بنزین و تابلوهای تبلیغات شهری تلاش برای شکل دادن به افکار ایرانیان در شناسایی مقصر این وضعیت بود. اما ایرانیها بر این نظر هستند که مقصر اصلی این رویداد مقامات نمیباشند بلکه آنها درک میکنند که مشکلات اختلال در سامانه توزیع بنزین به دلیل حملات خارجی است تا مشکلات داخلی نظام. بنابراین مجموعهی این تحرکات باعث میشود تا مردم ایران، دشمنان خارجی را عامل اصلی مشکلات آنان بدانند و این امر باعث خواهد شد تا مقامات ایران با مصونیت همراه شوند.
در طی هفتهی گذشته، ایالات متحده برای اعمال فشار بیشتر و نمایش قدرت در مقابل ایران، یک بمب افکن بی-1بی لنسر را با اسکورت جنگندههای اسرائیلی، اماراتی و سعودی بر فراز خلیج فارس به پرواز درآورد کرد. این بمب افکن قابلیت حمل بمبهای جدید و قدرتمند آمریکایی جی بی یو-72 را دارد. در این راستا اخیرا رژیم صهیونیستی خواستار دریافت چنین تسلیحاتی شده، زیرا این سلاح مناسبی برای حمله به تاسیسات هستهای ایران میباشد. اما مطبوعات صهیونیستی بر این تاکید کردهاند که این اقدام آمریکا پیش از استقرار در خلیج فارس و به جهت «آمادگی برای درگیری احتمالی با ایران» است. این ترفند نه تنها عزم ایران را سست نمیکند بلکه باعث سیاست مصالحه جویانهای ایران نیز نمیگردد.
اگر ایالات متحده خواهان خاتمه بخشی به تهدید هستهای ایران است، باید مشابه کشورهای دیگر هستهای با احترام با ایران رفتار کند. ایالات متحده باید با مهار توان هستهای رژیم صهیونیستی به ایران ثابت کند که اسرائیل تهدیدی برایش به حساب نمیآید. ایالات متحده باید ضمن شناسایی و عادی سازی روابط با ایران، تجارت و مبادلات اقتصادی با این کشور را از سر بگیرد. تنها در این صورت است که ایالات متحده میتواند انتظار داشته باشد که ایران محدودیتهایی در حوزه برنامه هستهای، موشکی و منطقهای بپذیرد. بنابراین هیچ مسیری وجود ندارد که کشورهای غربی انتظار داشته باشند که ایران یک شبه با خلع سلاح موافقت کند و همچنین قرار نیست که این مسائل به سادگی حل و فصل شود.