به گزارش «راهبرد معاصر»؛ سفر جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به ایران با هدف متقاعد کردن کشورمان برای بازگشت به «برنامه اقدام جامع مشترک» (برجام) در حالی انجام میشود که اصرار آمریکا برای حفظ تحریمهای نامشروع و یکجانبه، مانع از احیای این توافق شده است. گرچه اروپا در مواضع خود برای حمایت از حقوق ایران اندکی از لاک دفاعی در زمین بازی آمریکا خارجشده است، اما تا به رسمیت شناختن کامل مطالبات جمهوری اسلامی راهی طولانی در پیش دارد.
اروپا در موارد متعددی نشان داده است یکی به نعل میزند و یکی به میخ؛ به عنوان نمونه در سفر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی که اقدامی تحریکآمیز و مغرضانه پیش از نشست اخیر شورای حکام و صدور قطعنامه علیه ایران به شمار میآمد، واکنشی نشان نداد و در برابر این حرکت جهتدار که فضا را به سمت افقی نامعلوم سوق داد، موضعی اتخاذ نکرد. این در حالی بود که مدیران کل پیشین و اسبق آژانس دستکم ظاهر را حفظ میکردند و نشانهای دال بر وابستگی و غیرمستقل بودن از نهادهای رژیم صهیونیستی از خود نشان نمیدادند.
انفعال قاره سبز در مواجهه با این اقدام غیرحرفهای دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نوعی سکوت همراه با رضایت بود که درنهایت به زیانشان تمام شد. جمهوری اسلامی ایران با خارج کردن دوربینهای فراپادمانی آژانس از مدار، به رژیم موقت صهیونیستی و حامیان غربی آن این پیام را ارسال کرد که در پاسخ دادن به بازی نیابتی غرب و گرفتن دست پیش برای فرار از زیر بار تعهدات، تردید نخواهد کرد.
به عقیده آمریکا و شرکای اروپایی این کشور، برجام در حفظ و تضمین امنیت منطقه کارکرد غیرقابل خدشهای دارد و هیچ قرارداد دیگری نمیتواند آلترناتیو آن باشد
علاوه بر این، تعهدات پیشین اروپا همچون اجرایی کردن ساز و کار مینیاتوری «اینستکس» برای جبران تحریمهای آمریکا در چنبره ابهام و انفعال باقیمانده است و دهها مورد از این دست، نشان می دهد جوزپ بورل، بهجای سفر به ایران باید به کاخ سفید سفر و رئیسجمهور مذبذب آمریکا را به کوتاه آمدن از مواضع زیادهخواهانه متقاعد میکرد.
نکته اینجاست، در لایههای مختلف تحلیلی و رویکردهای اعمالی و اعلامی اروپا این نکته مشاهده میشود راهبرد قاره سبز در قبال ایران همچنان بر پاشنه قبل میچرخد و تغییر محسوسی در نحوه ورود اروپا به مذاکرات وین رخ نداده است. تنها تفاوت را میتوان در احتیاط آنها در بیان مواضعشان مشاهده کرد، زیرا غلبه دیپلماسی متوازن بر تحریمها و تحرک وسیع و گسترده جمهوری اسلامی در منطقه قفقاز و آسیای میانه با هدف توسعه و تقویت شریانهای اقتصاد منطقهای، وزن توافق با غرب برای پویا کردن اقتصاد کشور را کمتر از گذشته کرده است.
در این میان وزارت امور خارجه فرانسه در بیانیهای اعلام کرد، از ایران میخواهد از فرصت دیپلماتیک سفر بورل به تهران برای نهایی کردن و به نتیجه رساندن برجام استفاده کند. این بیانیه در حالی صادر شد که بروکسل و واشنگتن به این جمعبندی دست یافته اند برخلاف آنچه ادعا میکنند، فرصت آنهاست که رو به اتمام است و اگر دست نجنبانند و از موقعیتی که ایران برای آنها فراهم کرده است، استفاده نکنند؛ باید در آینده بهای سنگینتری برای آوردن ایران پای میز مذاکره بپردازند.
علاوه بر این، شانه خالی کردن غرب از زیر بار الزامات برجام و نادیده گرفتن مطالبات ایران در تأمین و توسعه چرخه سوخت هستهای در دهه 80 شمسی، جمهوری اسلامی را به یکی از بازیگران صاحبنام در حوزه فعالیتهای صلحآمیز هستهای بدل کرد؛ بهنحویکه 15 بار بازرسی از تأسیسات اتمی ایران، خروجی و جز انحراف نداشتن بهسوی مقاصد نظامی و فعالیت در چارچوب پروتکلهای بینالمللی برایندی نداشت. اگر در همان زمان عزم ایران برای دستیابی به انرژی هستهای به رسمیت شناخته میشد، امروز شاید نیازی نبود غرب وارد فرایند فرسایشی و طولانی با هدف متقاعد کردن کشورمان برای کاهش میزان غنیسازی خود شود.
به بیان دیگر، اروپا در حال تکرار همان اشتباه است و همچنان حاضر نیست غلطهای راهبردی آمریکا را به جو بایدن، رئیس جمهور این کشور یادآوری کند، بلکه در نقطه مقابل درصدد است تا هزینه سنگین خروج آمریکا از برجام را برای ایران فاکتور کند. در هر صورت، تلاش دیپلماتیک جوزپ بورل با در نظر داشتن موارد فوق از سه منظر قابل واکاوی است:
نخست، اینکه سفر مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به ایران پس از صرف شام کاری و گرفتن عکس یادگاری با انریکه مورا، معاونش و رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران انجام شده است. در عرف دیپلماتیک، انتشار هر قابی از یک تصویر یا اظهارنظر حتی در حد چند جمله کوتاه، فضاسازی برای تحرکات آتی در حوزه سیاست خارجی کشورها به شمار می رود و درج عبارت ابراز «تعهد آمریکا» برای بازگشت به برجام زیر عکس سه نفره بر سر میز شام، از همگرایی و همافزایی آمریکا و اروپا برای تحمیل قرائت مدنظرشان از توافق حکایت دارد. بهاینترتیب که خوانش واشنگتن از برجام، یکسویه و بدون رعایت ملاحظات ایران بوده و هست و انتشار این عکس به مفهوم پایان اختلاف ظاهری ضلع غربی مذاکرات و شدت عمل بیشتر در آینده خواهد بود.
دوم، جمهوری اسلامی در حال فعال کردن ظرفیتهای مغفول مانده تجاری – اقتصادی در منطقه است و تحرکات بسیار قابلتوجهی در این حوزه انجام شده است. دعوت چین از رئیسجمهور کشورمان برای مشارکت در «بریکسپلاس» و «گفت و گوهای سطح بالا درباره توسعه جهانی» در حالی است که کشورهای شرکتکننده در این اتحادیه اقتصادی شامل ایران، پاکستان، بنگلادش، نیجریه، کره جنوبی، مکزیک، اندونزی، ترکیه، فیلیپین و ویتنام به انضمام قدرتهای نوظهور اقتصادی فعال در «بریکس» (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی)، بهتنهایی بیش از نیمی از جمعیت جهان را پوشش میدهند و افزون بر 30 درصد از قدرت اقتصادی جهان را در اختیار دارند.
افتتاح کریدور شمال – جنوب با همکاری مسکو، مشارکت ایران در افزایش دو برابری سوآپ گازی ترکمنستان به آذربایجان، کلید خوردن فاز اجرایی سند جامع همکاری های 25 ساله ایران و چین و افزایش بیسابقه حجم تجارت با روسیه و کشورهای همسایه رویدادهایی هستند که از سویی دست ایران را در هر مذاکرهای با غرب در آینده پر میکند و از سوی دیگر سهم برجام را در تأمین اقتصادی کشورمان کاهش میدهد.
علاوه بر این، احیای برجام و بازیگری واشنگتن در این توافق بهزعم غرب، از حجم همکاریهای متقابل میان تهران، پکن و مسکو خواهد کاست و موجب میشود تا بخشی از منابع ایران، صرف برجام شود. همچنین در کنار توهم مهار ایران به این وسیله، پاسهای گل چین و روسیه به ایران در مبادلات اقتصادی تا حدی بلوکه و محدود میماند.
شانه خالی کردن غرب از زیر بار الزامات برجام و نادیده گرفتن مطالبات ایران در تأمین و توسعه چرخه سوخت هستهای در دهه 80 شمسی، جمهوری اسلامی را به یکی از بازیگران صاحبنام در حوزه فعالیتهای صلحآمیز هستهای بدل کرد
سوم، خروج آمریکا از برجام و تقلای کاخ سفید برای بازگشت به آن، وجه امنیتی بسیار مهمی از منظر دور نگهداشتن رژیم صهیونیستی از معرض خطر جبهه مقاومت دارد. به عقیده آمریکا و شرکای اروپایی این کشور، برجام در حفظ و تضمین امنیت منطقه کارکرد غیرقابل خدشهای دارد و هیچ قرارداد دیگری نمیتواند آلترناتیو آن باشد.
علاوه بر این، سران تلآویو از حجم بیسابقه عملیاتهای نظامی و سایبری، چه از جانب مقاومت غزه و کرانه باختری و چه از سمت هجمههای خارجی، غافلگیر و مستأصل شدهاند. هک شدن پنج ساعته سامانه هشدار در چند شهر مهم رژیم صهیونیستی ازجمله قدس اشغالی، ساقط شدن بالن جاسوسی صهیونیستها بر فراز غزه، هک شدن تلفن همراه مقام های بلندپایه این رژیم، هدف قرار گرفتن فرودگاه بن گوریون در قلب سرزمینهای اشغالی در جریان نبرد «شمشیر قدس»، مشخص شدن ناکارآمدی سامانه پدافندی گنبد آهنین پس از تخصیص بودجه 1 میلیارد دلاری برای بازسازی و تقویت این سامانه و موارد متعدد دیگر، جایگاه رژیم جعلی صهیونیستی را در معادلات منطقهای به شدت کاهش داده است. بایدن امیدوار است از رهگذر بازگشت به برجام و احیای مجدد این توافق، از حجم چالشها و تهدیدات علیه تلآویو بکاهد و به قول راهبردنویسان آمریکایی، رفتار ایران را تغییر دهد.
با وجود این، آمریکا و متحدانش در متوقف کردن قطار توفنده و پرشتاب جمهوری اسلامی به سمت اهداف و چشماندازها متوقف نشده و تنها راه اروپا برای احیای برنامه جامع اقدام مشترک، متقاعد کردن آمریکا برای دست کشیدن از عادت تحریم است؛ زیرا بر پایه سیاست قطعی نظام، «رفع همه تحریمها» و «راستیآزمایی»، اصولی غیرقابل تخلف و قطعی ایران باقی خواهند ماند.