به گزارش راهبرد معاصر امروز سهشنبه یکم ماه نوامبر کشور الجزائر میزبانی نشست سالانه اعضای اتحادیه عرب را آغاز کرد؛ نشستی که بعد از سه سال توقف فعالیت با شعار «اتحاد مجدد» بر پا شده تا بلکه حلقههای گمشده روابط کشورهای عربی را باری دیگر به هم پیوند دهد. اما به نظر میرسد این نشست که با غیبتهای عربی مهم و اختلافات سنگین مواجهه شده، نتواند کاری از پیش ببرد. در ادامه به نمونههایی از مهمترین چالشها و ناکامیهای این اتحادیه خواهیم پرداخت:
یکی از چالشهای اصلی نشست کشورهای عربی پس از سه سال، موضوع توافقات عادیسازی امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی به عنوان دو عضو این نهاد است. ابوظبی و منامه سال 2020 بدون توجه به اصول و الزامات این اتحادیه با «دونالد ترامپ» رئیسجمهور وقت آمریکا همراه و همدست شدند و سازش خود با تلآویو را رسمیت دادند. با این وجود و حتی پیش از آغاز مقدمات برگزاری نشست اتحادیه عرب، خبرها حاکی از آن بود که نه رئیس امارات و نه ولیعهد سعودی هیچکدام در این نشست شرکت نخواهند کرد. غیبت معنادار «محمد بن سلمان» نخستوزیر دولت سعودی و «محمد بن زاید» رئیس دولت امارات متحده عربی، نشان دهنده عدم اهمیت نشست و تصمیمات خروجی آن است.
یکی دیگر از موضوعات مهم و قابل توجه در این نشست، میزبانی یک کشور عربی در حد الجزائر است که به نوبه خودش در قاره آفریقا اختلافات خاصی به ویژه با مغرب دارد. حتی اگر ناظران تحولات بینالمللی اینگونه تحلیل کنند که در شرایط فعلی موضوع فلسطین در صدر محورهای عربی برای مذاکرات قرار دارد و وضعیت کنونی سرزمینهای اشغالی باعث شده تا «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین امروز در نشست حاضر شود، اما سوال این جاست که مواضع کلامی و بیانیههای پایانی این نشست و تاکید الجزائر بر حمایت از آرمان قدس چه تاثیر عملی بر وضعیت خواهد داشت؟ تقریباً هیچ!
موضوع مهم دیگر بازگرداندن کشور سوریه به عنوان یکی از اعضای موسس اتحادیه عرب به این نهاد است؛ حالا که نشست سالانه اتحادیه بعد از سه سال در حال برگزاری است که مخالفان بازگشت سوریه از این نشست غایباند و حامیان بازگشتش حاضرند اما قدرتی برای بازگرداندن جایگاه دمشق ندارند. جالب اینجاست که حالا نه سوریه و نه فلسطین احتیاجی به تصمیمگیریهای درون اتحادیه ندارند و در آزادی عمل کامل در حال پیگیری سیاستهای خود هستند. سفر اخیر سران جنبش حماس به سوریه و دیدار با «بشار اسد» رئیسجمهور این کشور اولین نشانه از کنشگری فعالتر دمشق به نسبت کل اتحادیه عرب بود.
یمن مطالبه اول و آخر جهان عرب در شرایط کنونی است و هیچ وضعیتی مشابه اوضاع انسانی و معیشتی در یمن وجود ندارد. شب گذشته (دوشنبه) و پیش از آغاز رسمی نشست الجزائر، «مهدی المشاط» رئیس شورای عالی سیاسی یمن به مناسبت سالگرد انقلاب آزادیبخش الجزائر پیامی برای «عبدالمجید تبون» رئیسجمهور این کشور ارسال کرده و در آن گریزی به نشست عربی زد. رئیس شورای عالی سیاسی یمن گفت که صنعاء منتظر آن است که الجزائر و رهبران کشورهای عربی در کنار اراده مردم یمن و حق مشروع آنها برای پایان دادن به تجاوز و رفع محاصره بایستند؛ محاصرهای که نزدیک به ۸ سال است ادامه دارد.. حالا باید حاکمیت یمن به آن بازگردانده شود و سرزمینهایش را از اشغال خارجی پاکسازی شوند.
درباره پرونده یمن و حالا با وجود غیبت سران و تصمیم گیران ریاض و ابوظبی، به عنوان فرماندهان ائتلاف عربی درگیر در یمن، کدام کشورها درباره یمن صحبت خواهند کرد؟ یا بهتر است که سوال کنیم کدام کشورها صلاحیت تصمیمگیری و اظهارنظر در این خصوص را دارند؟ البته یمن تنها کشوری نیست که اتحادیه عرب قادر به حمایتش نیست. قطر نمونه بهتر این عدم همراهی و حمایت است؛ قطری که حالا میزبان رویدادی مهم و بزرگ مثل جام جهانی است اما انتقادات غربی و ضداسلامی امان دوحه را در برگزاری این رویداد بریده است.. آیا اتحادیه عرب قادر به موضعگیری جدی در حمایت از قطریها و نفی اتهامات غربی ضد عربی است؟
مشکلات و مطالبات کشورهای عربی دیگر به ویژه در آفریقا نظیر لیبی، تونس، سودان و حتی مغرب موضوعاتی است که در چنین شرایطی به حاشیه رانده شده و حل و فصل نخواهند شد. برای نمونه «عبدالفتاح البرهان» رئیس دولت انتقالی سودان و «قیس سعید» رئیسجمهور تونس در حالی در این نشست حضور مییابند که خیابانهای کشورشان هر روز شاهد تجمعات اعتراضی به قانون اساسی و کودتاهای نظامی هستند. در این بین حتی وضعیت کشوری مانند مصر نیز مطلوب ارزیابی نمیشود و بسیاری از مسائل آن نظیر حل اختلافات پیرامون سد النهضه به طور کامل در دستور کار قرار نمیگیرند.
البته این تنها مسئله کنونی قاهره نیست و پرونده تلاش های هستهای این کشور نیز باز است. «احمد ابوالغیط» دبیرکل اتحادیه کشورهای عربی در حاشیه نشست این اتحادیه در این باره میگوید: برخی از مردم رویکرد مصر به انرژی هستهای را محکوم میکنند؛ در حالی که ثابت شده است تصمیم مصر کاملاً بدون اشکال است. ابوالغیط در مصاحبهای اختصاصی تصریح کرد: برخیها تلاش مصر برای دستیابی به انرژی هستهای را در زمانی که آلمان در حال کنار گذاشتن آن است، محکوم کردهاند، اما ثابت شده است که تصمیم مصر برای روی آوردن به انرژی هستهای کاملاً بی عیب و نقص است؛ آن هم در شرایطی که حتی ترکیه شروع به صحبت در مورد تواناییهای خود در زمینه انرژی هستهای میکند.
وی در ادامه تاکید داشت: «افزایش شدید قیمت انرژی باعث افزایش ثروت خلیج فارس و در نتیجه سوددهی برای کل منطقه شده است و ما شاهد تنش بیسابقه آمریکا در روابط با کشورهای خلیج فارس و در نتیجه سازمان اوپک پلاس هستیم؛ زیرا آنها تولید را کاهش دادند و این به معنای افزایش قیمت است که منجر به عواقبی در جهان میشود و همگان را به بازگشت به پتانسیل انرژی منطقه غرب آسیا هدایت خواهد کرد». با وجود این اظهارات، آیا پایتختهای مهم عربی نظیر ریاض و ابوظبی، سایر کشورهای عربی نظیر عراق و لبنان را وارد تعاملات تجاری خود با غرب خواهند کرد؟ آیا وضعیت اقتصادی پیشآمده در حوزه انرژی، میتواند همگراییهای عربی را افزایش دهد؟ بیشک تنها عامل موفقیت و جان گرفتن مجدد اتحادیه عرب، توانایی این نهاد در گره زدن منافع اقتصادی اعضا به روابط سیاسی بین آنها خواهد بود./thvs