به گزارش راهبرد معاصر در این یادداشت تحلیلی که به قلم جولیان بارنز، سینزیا بیانکو و الی گرانمایه نوشته شده، آمده است: پس از سه سال دیپلماسی پشتپرده، عربستان سعودی و ایران رسماً توافق کردند که در جهت احیای روابط دیپلماتیک که در سال ۲۰۱۶ قطع شده بود، گام بردارند.
این تحلیل میافزاید: بسیاری از مقامات و تحلیلگران غربی از این واقعیت که چین آن را هدایت کرد شگفت زده شدند. دیگران در اروپا و به ویژه ایالات متحده نسبت به نقش پکن و خطری که دولت ایران می تواند از روابط احیا شده با عربستان سعودی برای دور زدن تشدید فشار غرب مربوط به برنامه هسته ای خود استفاده کند، ابراز نگرانی کرده اند.
اندیشکده شورای اروپایی روابط خارجی در یادداشت خود تاکید دارد: اگرچه توافق (ایران و عربستان) با چالشهای مهمی مواجه است، اما چشمانداز برقراری آرامش مورد نیاز در خاورمیانه را ارائه میکند.
این گزارش یادآوری میکند که این آرامش در درجه اول به نفع مردم منطقه خواهد بود و همچنین مزایایی برای کشورهای غربی و چین به ارمغان میآورد که - با وجود رقابت گستردهتر جهانی - منافع مشترکی در تضمین ثبات منطقه دارند. اروپاییها اکنون باید در نظر بگیرند که چگونه میتوانند - در شرایطی که مشکلات جاری با ایران را پشت سر میگذارند - به تثبیت دستاوردهای تثبیتکننده توافق یادشده کمک کنند.
شورای اروپایی روابط خارجی در ادامه به بررسی ابعاد این توافق پرداخته و نوشته است: در بخش عمده ای از دهه گذشته، خاورمیانه از پیامدهای بی ثبات کننده رقابت بین عربستان سعودی و ایران رنج برده است. اما این توافق نشان میدهد که دو طرف در زمینه موضوعات مورد اختلاف پیشرفتهایی داشتهاند.
نویسندگان این یادداشت با اشاره به اینکه عربستان سعودی احیای روابط دیپلماتیک با ایران را به گامهای تهران برای کاهش تنشها در یمن مشروط کرده بود، نوشتهاند: «احیای روابط تهران و ریاض می تواند مقدمه ای برای اعلام پایان مناقشه یمن باشد و به ریاض اجازه دهد رسماً عقب نشینی کند. البته با توجه به بی اعتمادی عمیق و مخالفت ژئوپلیتیکی بین دو کشور، از عقد این توافق تا ثبات معنادار در خاورمیانه راه درازی در پیش است.»
این گزارش میافزاید: «عربستان سعودی هم به طور خاص احتمالاً این توافق را بیشتر به عنوان یک شرط بندی برای محافظت از خود در برابر حملات ایران می داند تا به عنوان یک تجدیدنظر استراتژیک واقعی. در واقع، گفتوگو بین ریاض و تهران در واکنش مستقیم به فقدان تمایل ایالات متحده به انتقام از ایران به دلیل حملات موشکی به عربستان سعودی در سال ۲۰۱۹ رخ داد، زمانی که رهبران سعودی به این نتیجه رسیدند که دیگر نمی توانند برای حفاظت امنیتی به ایالات متحده تکیه کنند.»
در ادامه میخوانیم: «ایران از مدتها پیش اعلام کرده است که اگر اسرائیل یا آمریکا به تأسیسات هستهای این کشور حمله کنند، کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را هدف قرار خواهد داد. بنابراین عربستان سعودی – مانند همسایه اش امارات متحده عربی (امارات متحده عربی) – از طریق توافق با تهران، از چنین احتمالی جلوگیری کرده است.»
این یادداشت میافزاید: «ایران هم به نوبه خود سه انگیزه اصلی را برای عادی سازی روابط با ریاض دنبال میکند. اولاً، تهران از ریاض می خواهد که حمایت خود را از مخالفانش در خارج از کشورش بردارد. ثانیاً، ایران قصد دارد با تنوع بخشیدن به گزینه های خود، فشار فزاینده غرب را خنثی کند. تهران قبلاً روابط خود را با سایر کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس برقرار یا احیا کرده بود و عربستان سعودی بعنوان مهم ترین پایگاه باقی مانده بود. باید دید که ایران تا چه حد میتواند از عربستان سعودی در تلاش برای جبران تحریمها استفاده کند. در نهایت، تهران می خواهد همکاری احتمالی اسرائیل با کشورهای عربی برای حمله نظامی به ایران را خنثی کند.»
در پایان این یادداشت میخوانیم: رهبران اروپایی باید قاطعانه از چشم انداز ثبات خاورمیانه در راستای منافع اصلی اروپا حمایت کنند؛ زیرا این توافق درها را به روی اروپا باز می کند تا نفوذ منطقه ای خود را در حمایت از این هدف افزایش دهد. اروپاییها بازیگران تعیینکنندهای در شکلدهی به یک دستور کار سیاسی و امنیتی در خاورمیانه نخواهند بود، اما میتوانند ایدههای خود را برای تقویت دستاوردهای توافق (ایران و عربستان) و تقویت همکاریهای منطقهای دوباره تقویت کنند.
نویسندگان این یادداشت با اشاره به اشتراک منافع اروپا با کشورهای غرب آسیا در زمینه چالشهای آبوهوایی و انرژی های تجدیدپذیر تصریح کردند: اروپا می تواند ابزارهایی مانند «ابتکار دروازه جهانی» و «توافق سبز اروپا» را برای تقویت همکاریها به کار گیرد. نکته مهم این است که این امر مستلزم ایجاد تعادل دقیق بین تعارض منافع در مورد ایران است. تمایل اروپا به حمایت از روند ثبات در خاورمیانه با خطر تضعیف امتیازگیری از تهران در زمینه مسائل هسته ای مواجه است. بنابراین بازیگران غربی باید با دقت قدم بردارند و بین فشارها با تمایل به ایجاد فضایی برای کشورهای منطقه برای گسترش تعاملات منطقهای تعادل برقرار کنند.
این یادداشت نتیجه گیری کرده است: در نهایت، این چالش بر ضرورت ترسیم یک مسیر دیپلماتیک و نه نظامی برای خروج از بحران هستهای تأکید میکند. ریاض و تهران همچنان متعهد به تقویت قابلیت های بازدارندگی خود هستند. اما آنها تصمیم گرفته اند به تنش های فزاینده - به ویژه بین اسرائیل و ایران - با روی آوردن به سمت دیپلماسی پاسخ دهند. این چیزی است که اروپایی ها مدت ها از آن حمایت کرده و اکنون نیز باید حمایت کنند./ایرنا