کانون‌های بحران سازی ناتو در اروپا-راهبرد معاصر
وزیر خارجه ایران: عملیات وعده صادق ۳ علیه اسرائیل حتما انجام خواهد شد بیانیه مشترک ۷+۱ کشور در حمایت از ایران در نشست شورای حکام کمال خرازی: رای دیوان بین‌المللی کیفری در صدور حکم بازداشت نتانیاهو رسواکننده غربی‌هاست نماینده ایران در سازمان ملل: شورای امنیت به مصونیت اسرائیل پایان دهد شهردار یک شهر در ایالت میشیگان: برای دستگیری «نتانیاهو» و «گالانت» آماده‌ایم قطعنامه ضدایرانی امشب به رأی گذاشته می‌شود؛ ۶درخواست ۳کشور اروپایی از ایران آغاز فعالیت عراقچی در شبکه اجتماعی بلواسکای واکنش‌ها به حکم دادگاه لاهه برای بازداشت نتانیاهو بیانیه ضدایرانی تروئیکای اروپایی درباره برجام ادعای اتحادیه اروپا: اقدامات هسته‌ای ایران «توجیه غیرنظامی معتبر» ندارد عراقچی: ایران به گام غیرفنی اروپا پاسخ مناسب می‌دهد حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت توسط دیوان لاهه صادر شد صدور بیانیه اتحادیه اروپا درباره برنامه هسته‌ای ایران + جزئیات واشنگتن: همچنان از حق اسرائیل برای دفاع از خود حمایت می‌کنیم واکنش روسیه و چین به وتوی پیش نویس قطعنامه غزه توسط آمریکا
یادداشت اختصاصی حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل؛

کانون‌های بحران سازی ناتو در اروپا

در کنار آنچه در جنگ اوکراین می‌گذرد، اعضای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در حال خلق دو کانون بحران دیگر در خاک اروپا یعنی بالکان و اسکاندیناوی هستند. در این میان، کشورهایی مانند فرانسه و آلمان اصلی‌ترین بازندگان تن دادن به این بازی خطرناک به شمار می‌روند، زیرا تشدید منازعه در بالکان یا وقوع منازعه‌ای جدید میان روسیه و کشورهای حوزه اسکاندیناوی در خاک اروپا انجام خواهد شد.
حنیف غفاری؛ کارشناس مسائل بین‌الملل
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۳ - ۱۶ خرداد ۱۴۰۲ - 2023 June 06
کد خبر: ۱۸۷۴۱۲

کانون‌های بحران سازی ناتو در اروپا

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ این روزها به دنبال شکست اوکراینی ها در شهر راهبردی باخموت، سران ناتو دچار دودستگی غیرآشکار اما ملموسی در قبال پرونده جنگ اخیر شده اند. برخی اعضای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) می گویند باید هر چه سریع تر میز مذاکرات صلح میان کی یف و مسکو چیده شود، زیرا فرسایشی شدن نبرد دیگر (دست کم در عرصه میدانی) به سود کی یف و آتلانتیکی ها نیست.

 
در مقابل، برخی بازیگران مانند انگلیس معتقدند باید کماکان روند دنباله دار نبرد را در مناطقی مانند دونتسک، لوگانسک ، ژاپورژیا و خرسون حفظ کرد. در کنار آنچه در جنگ اوکراین می گذرد، آتلانتیکی ها در حال خلق دو کانون بحران دیگر در خاک اروپا هستند؛ بالکان و اسکاندیناوی.

 
مناقشه های اخیر میان کوزوو و صربستان، نقطه آشکارساز نقشه ناتو برای امنیتی کردن فضای اروپا و به دنبال آن، مداخله هدفمند در مناطق فرامرزی اروپا (به بهانه ارتباط بازیگران فرامنطقه ای با طرف های منازعه) است. به عبارت بهتر، آتلانتیکی ها درصدد تغییر شکل منازعه و نه اصل منازعه هستند.

تحولات اخیر در بالکان نشان می دهد ناتو و در رأس آنها آمریکا، در حال شکل دهی بحرانی تازه درحوزه روابط بین الملل هستند


در این نگاه کلان و خطرناک، صلح کماکان اصلی ترین خط قرمز سران ناتو به شمار می رود، زیرا تنها در سایه خلق بحران های تصنعی و واقعی است که آتلانتیکی ها قدرت مانور در امور این کشورها و مناطق را می یابند.

 


تحولات اخیر در بالکان نشان می دهد ناتو و در رأس آنها آمریکا، در حال شکل دهی بحرانی تازه درحوزه روابط بین الملل هستند. هر اندازه به نقطه صلح احتمالی میان روسیه و اوکراین نزدیک تر می شویم، بحرانسازی مصداق و عینیت بیشتری می یابد.

 
نقطه کانونی دیگر برای ناتو، اسکاندیناوی و حوزه نوردیک است. اکنون سه کشور اسکاندیناویایی یعنی نروژ، فنلاند و دانمارک عضو پیمان آتلانتیک شمالی هستند و کشور دیگر یعنی سوئد نیز در آستانه پیوستن به این ائتلاف قرار دارد. بسیاری از تحلیلگران مسائل ژئو استراتژیک در حوزه روابط بین الملل معتقدند منازعات ناتو و روسیه در شمال اروپا قرار نیست در سطح قابل کنترل (طبق رویکرد بازدارندگی طرف ها) باقی بماند و می تواند با هر حادثه یا موضعی وارد حوزه اقدام (جنگ) شود.

 
 
مهم نیست این واقعه دقیقاً چه زمانی رخ خواهد داد، اما کلیت آن با توجه به آرایش امنیتی طرف های منازعه اجتناب ناپذیر است و نگرانی برخی راهبردنویسان منتقد ناتو در اروپا بی دلیل نیست.

 
همان گونه که مشاهده می شود، آتلانتیکی ها در حال پاشیدن بذر جنگ های جدید در اروپا هستند. در این میان، کشورهایی مانند فرانسه و آلمان اصلی ترین بازندگان تن دادن به این بازی خطرناک به شمار می روند، زیرا تشدید منازعه در بالکان یا وقوع منازعه ای جدید میان روسیه و کشورهای حوزه اسکاندیناوی در خاک اروپا انجام خواهد شد.

 
بدون شک میان رخدادهای بالکان، اسکاندیناوی و جنگ اوکراین رابطه معناداری وجود دارد که به لحاظ امنیتی و جغرافیایی باید درک شود. در سایه همین درک راهبردی می توان آینده پژوهی مؤثری در زمینه رخدادهای احتمالی آتی انجام داد و بتوان نسبت آنها را با منافع دیگر بازیگران بین المللی سنجید و ارزیابی کرد. 

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر
آخرین اخبار