به گزارش راهبرد معاصر؛ بالا گرفتن تنش ها در کشمیر به حدی جدی شده که رهبر انقلاب را هم مجبور به اتخاذ موضع در خصوص آن کرده است. نظر به اهمیت وافر این منطقه در معادلات قدرت شبه قاره هند، بنظر می رسد که شناختی کلی از وقعیت مسلمانان در این خطه و موضعگیری بازیگران فعال مسلمان در آن و شیوه مبارزه اهالی برای اهالی فن ایرانی مورد نیاز باشد. در ادامه 4 نکته کلیدی و اساسی را که یکی از تحلیلگران و فعالان کشمیری که نخواسته نامش فاش شود، به ما گفته، آورده ایم.
آماری از مسلمانان و هندوها در کشمیر هند
خواننده پیش از هر چیز لازم است بداند که اصطلاح "کشمیر هند" یک اصطلاح ساختگی است. کشمیر منطقه ای است که یک دهه با هند در کش و قوس بوده تا این که سرانجام هند به صورت غیرقانونی آن را به کنترل خود در آورد. پس باید گفت کشمیر اشغال شده یا تحت اداره هند. در 1947 وقتی شبه جزیره در حال تقسیم شدن میان هند و پاکستان بود، کشمیر تحت اداره یک سیستم پادشاهی قرار داشت که بیشتر جمعیت آن را مسلمانان تشکیل می دادند و گروهی از هندوهای مهاراجه هم در آن تحت سرکوب حکومت می زیستند. جمعیت مهاراجه در این بحبوحه به سوی حکومت هند رفتند و فشار آوردند تا کشمیر به صورت موقت تا برگزاری یک همه پرسی، تحت اداره دهلی قرار گیرد. اما اکنون، 7 دهه پس از آن جریانات و به رغم تائید حق تعیین سرنوشت از سوی دستور العمل سازمان ملل برای منطقه جامو و کشمیر، هند هنوز به تعهد خود عمل نکرده و به شدیدترین وجه با مردم مخالف این سرزمین برخورد می کند. برای هند، کشمیر که 95% جمعیتش را مسلمانان شکل می دهند، نمادی از خصیصه سکولار و مسالمت آمیز آن محسوب می شود. اما رفتاری که در این منطقه از خود نشان می دهد، ادعاهای دموکراتیک آن را هم زیر سوال می برد.
هند و از بین بردن خودمختاری کشمیر؛ چرا دهلی به چنین اقدامی دست زد؟
اصل 370 قانون اساسی هند برای این ارائه شد که "وضعیتی ویژه" برای سیستم اداری جامو و کشمیر قائل گردد. در واقع اما این اصل تنها راهی بود که به وسیله آن، دولت هند می تواند قراردادی را که با مهاراجه کشمیر بسته بود و مقبولیت نداشت، به مشروعیت نزدیک کند. به علاوه با این قانون، موضوع عدم پایبندی هند به تعهداتش در قبال همه پرسی هم کمرنگ می شد. از همان موقع تاکنون، هند کشمیر را با بازداشت رهبران مردمی، دستکاری انتخابات، برپایی رژیم های دست نشانده تحت کنترل خود نگه داشته است. اکنون با حذف این اصل، بنظر می رسد هند تصمیم دارد تغییر بافتار جمعیتی این ناحیه را به سود هندوها تغییر دهد تا بتواند در آینده نزاع را به سود خود کند. پس از لغو اصل 370، هندوها با شرایط ویژه ای می توانند به کشمیر کوچ کنند در حالیکه این شرایط پیشتر فقط به ساکنان دائمی و اصلی داده می شد. حالا هند از ترس واکنش اهالی کشمیر، سرکوب ها را پس از لغو اصل مورد بحث بیشتر کرده. فقط کافی است که بدانیم با لغو اصل 370، بر شمار 700 هزار نیروی هندی که از قبل در منطقه بوده، افزوده شده است. اگر براستی اهالی کشمیر از بدون ذیل هند راضی هستند، چرا این حد از نظامی گری مورد نیاز شده؟
احزاب کشمیری در کجای ماجرا هستند؟
از آن جا که کشمیر دارای بافت عمدتا مسلمان است، احزاب سیاسی هم که وارد انتخابات ها می شوند و مدعی تبعیت از روایت هندی از ماجرا هستند، مسلمانند. این احزاب شامل کنفرانس ملی، حزب دموکراتیک مردم، کنفرانس مردم و جنبش تازه تاسیس مردم جامو کشمیر می شوند. البته این احزاب که اکثریت اعضای آن مسلمان هستند، به هیچ عنوان ادعای اسلام سیاسی یا پیاده سازی قوانین اسلامی را ندارند. این احزاب تنها برای همسازی با رژیم هند تاسیس شده اند و به همین خاطر هم محبوبیت اندکی نزد افکار عمومی کشمیر دارند. اکنون محبوبیت حرکت های سیاسی آزادیخواه که به دنبال حل و فصل اختلافات و برسمیت شناساندن حق تعیین سرنوشت هستند، بسیار بیشتر از احزابی است که در ساختار رسمی فعالند. جالب آن که شماری از رهبران همین احزاب سازشگر که در تمامی این سال ها، سرکوب کشمیر را ندیده گرفتند، از سوی دولت هند بازداشت شدند زیرا دهلی حتی به این وفادارانش هم اعتماد ندارد.
گروه های مسلح فعال در کشمیر چه میکنند؟
از ابتدای 1947، گروه های مسلح در تلاش برای اتحاد با یکدیگر بوده اند و این تلاش ها تا به امروز ادامه یافته اما هیچگاه به جز اواخر دهه 80، درگیری سنگینی رخ نداد. در آن برهه جبهه آزادی جامو کشمیردر کنار حزب المجاهدین و چند گروه مسلح دیگر وارد نبرد با دولت هند شدند. البته پاکستان هم از برخی این گروه ها حمایت می کردند. بعد از خوابیدن آتش این درگیری ها، جبهه آزادی تغییر رویه داد و متعهد به مبارزه غیرخشونت آمیز شد ولی حزب مجاهدین به فعالیت مسلحانه ادامه داد تا اینکه با اعمال خشونت گسترده و بسیار شدید دولت هند، شکنجه، اعدام و تجاوزهای دسته جمعی در زندان ها، دامنه فعالیت مسلحانه کمرنگ شد. تخمین دیدبان حقوق بشر این است که 70 هزار نفر در نتیجه این خشونت ها کشته شدند و 8 هزار نفر ناپدید یا تحت شکنجه قرار گرفته اند. متاثر از همین خشونت ها، شیوه اعتراض مردم هند هم به سوی مبارزه سیاسی نظیر تحصن، اعتصاب یا نهایتا پرتاب سنگ گرایش یافته.