به گزارش «راهبرد معاصر»؛ همزمانی فعال سازی گروه های تکفیری در سوریه با آتش بس لبنان و رژیم صهیونیستی نشاندهنده راهبرد چندلایه رژیم صهیونیستی برای محور مقاومت مبنی بر دور کردن جنگ از شمال سرزمین های اشغالی برای متقاعد سازی صهیونیست های در راستای بازگشت آنها به شهرک های صهیونیست هاست.
در حالی که تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان با آتشبس اخیر، امکان کاهش تنش در منطقه را به وجود آورده بود، تحرکات گروههای ترویستی که از ماهها قبل توسط رژیم صهیونیستی، آمریکا و ترکیه تجهیز شده بودند، حکایت از راهبرد فرسایشی کردن جنگ برای مقاومت با تغییر جغرافیای آن و دور کردن رژیم صهیونیستی از جنگ در منطقه است.
بعد از 14 ماه، رژیم صهیونیستی با فعال سازی گروه های تکفیری در سوریه در تلاش است با انتقال بحران به خارج از سرزمین های اشغالی، بخشی از دکترین بن گورین را دوباره احیا کند
دیوید بن گوریون، نخستین نخست وزیر رژیم جعلی صهیونیستی، دکترین نظامی- امنیتی برای مقابله با کشورهای عربی و گروههای فلسطینی اتخاذ کرد. حمله پیشدستانه و جنگ محدود، انتقال بحران به خارج از فلسطین اشغالی، عدم درگیری در چند جبهه، گسترش روابط با کشورهای غیر عرب غرب آسیا، خودکفایی در صنایع دفاعی، مهاجرت دیاسپورای یهودی به سرزمین فلسطین و ... ازجمله اصول اساسی استراتژیستهای نظامی رژیم پیش از حمله هفتم اکتبر بوده است.
بر این اساس عملیات هفتم اکتبر دکترین بن گورین را زیر سوال برد و رژیم را فاقد راهبرد نمود. حال بعد از 14 ماه، رژیم صهیونیستی با فعال سازی گروه های تکفیری در سوریه در تلاش است با انتقال بحران به خارج از سرزمین های اشغالی، بخشی از دکترین بن گورین را دوباره احیا کند. جنگ در سوریه باعث می شود که صهیونیست ها تلاش کنند زمان کافی برای طراحی دوباره سیاست های بحران ساز در غرب آسیا را فعال کنند.
در جریان جنگ غزه، حزب الله لبنان با هدف کمک به مردم غزه و حماس در راستای کاهش تمرکز صهیونیست ها بر این منطقه، اقدام به عملیات های نظامی در شمال سرزمین های اشغالی نمود که در نتیجه آن بخش عظیمی از ساکنان شهرک های نظامی اقدام به ترک شمال سرزمین های اشغالی شدند که در نتیجه آن حاکمیت رژیم صهیونیستی در آن مناطق زیر سوال رفت.
حزب الله لبنان با گرفتن تلفات سنگین از صهیونیستها در جنگ زمینی مرحله جدیدی از ناتوانی آنها را به نمایش گذاشت. پیروزی حزب الله لبنان بر رژیم صهیونیستی که با آتش بس خود را نمایان ساخت، موجی از اعتراضات داخلی را در سرزمین های اشغالی در برداشت و نشان داد که صهیونیست ها برای بار دوم شکست سنگینی را از محور مقاومت و بخصوص از حزب الله متحمل شدند.
از این رو فتنه اخیر سوریه تلاشی است تا حزب الله لبنان را تضعیف و به عقبه حزبالله لبنان آسیب جدی وارد کنند و با تضعیف دولت سوریه بتوانند دمشق به قطع ارتباط با محور مقاومت و حزب الله لبنان سوق دهند. محور غربی- عبری-عربی که در میدان نبرد چند ماه گذشته با حزبالله لبنان نتوانست با فشار سیاسی - نظامی - حتی پس از ترور شهید سیدحسن نصرالله و فرماندهان شورای جهادی حزبالله لبنان این گروه مقاومت را شکست دهد، اکنون با نقشه پشتیبان از شمال سوریه علیه محور مقاومت وارد عمل شده است تا حزبالله لبنان را نیز به مانند حماس در نوار غزه تحت محاصره قرار دهد.
ایجاد وحشت در منطقه با رسانه و میدان بخشی از سیاست های داعش در سالهای اولیه تشکیل این گروهگ تروریستی وابسته به صهیونیست ها بود تا بتوانند به پیشروی خود در عراق و سوریه ادامه دهند. در واقع در سالهای ابتدایی شکلگیری داعش محور غربی - عبری- عربی با پشتیبانی از داعش توانستند سوریه را درگیر جنگ داخلی کند، اما با آغاز عملیاتهای تروریستی داعش در خاک ترکیه و عراق، حمایتها به مبارزه با داعش تغییر کرد و در این شرایط بود که گروههای دیگر مورد حمایت ترکیه قرار گرفتند.
اکنون این گروهها با حمایت حداکثری محور عبری- غربی- عثمانی با الگوگیری از سیاست میدانی داعش مشغول اجرای نقشهای هستند که برای تکمیل پازل اقدامات صهیونیستها در منطقه تلاش می کنند و قرار است طی 60 روز آینده عقبه مقاومت لبنان در سوریه تحت حملات شدید نیابتیهای ناتو و ترکیه قرار گیرد تا محور مقاومت را از تجهیز و پشتیبانی مقاومت لبنان در آینده ناتوان کند.
ایجاد وحشت در منطقه با رسانه و میدان بخشی از سیاست های داعش در سالهای اولیه تشکیل این گروهگ تروریستی وابسته به صهیونیست ها بود
استقبال و حمایت رژیم صهیونیستی و آمریکا از بحران در سوریه نشان می دهد فعال سازی جنگ داخلی در کشورهای منطقه اساس و شالوده سیاستهای محور عبری- غربی است. از این رو تنفس رژیم صهیونیستی در غرب آسیا مبتنی بر ایجاد تنش بین کشورهای اسلامی و همچنین فعال سازی اختلافات داخلی در میان کشورهایی همچون سوریه، لبنان، عراق، یمن، ایران و... می باشد. این رویکرد باعث ایجاد فضای امن برای صهیونیست ها مبنی بر اینکه آنها بتوانند سیاست های خود را در تضعیف جهان اسلام بخصوص محور مقاومت قدم بر دارند.
انتقال درگیریها به مناطق مانند حلب و ادلب، محور مقاومت را ناگزیر به استفاده از نیروها و امکاناتی میکند که باید برای جبهههای دیگر حفظ شوند. این امر موجب محدودسازی توان بازیابی حزبالله و حماس و همچنین ناگزیر کردن ایران به حضور فعال در چند جبهه میشود.
علاوه بر این، تجهیز و تسلیح تروریستهای مستقر در شمال سوریه و اعزام کاروانهای نظامی از سوی ترکیه و دیگر حامیان خارجی، نشاندهنده بازسازی گروههای نیابتی ضد مقاومت است. به این ترتیب به جای آنکه رژیم صهیونیستی بهطور مستقیم با مقاومت درگیر و متحمل خسارتهای عمده گردد، از گروههای نیابتی تروریستی بهره میگیرد.
یکی از مزیتهای سوریه در جنگ با تروریستهای تکفیری از ژانویه 2012، این بود روسیه با حمایت هوایی از جبهه مقاومت توانمندی کافی را برای پشتیبانی از عملیات زمینی نیروهای مقاومت سوریه و مقاومت منطقهای حامی سوریه داشت. به ویژه در سال 2015 که درگیری بین این گروههای ائتلافی با دولت سوریه اوج گرفت، دولت روسیه به عنوان مهمترین حامی عملیات هوایی از نیروهای مقاومت علیه تروریستها حمایت کرد.
درگیر شدن روسیه از سال 2022 به جنگ اوکراین تا حد زیادی این کشور را از سوریه دور کرده است. گرچه روسیه کماکان حضور نظامی خود را در سوریه دارد اما این حضور تا حد بسیار زیادی تنزل یافته است. این موضوع نیز در ادراک تروریستها و کشورهای پشتیبان آنها برای شروع دور جدید حملات علیه دولت و مردم سوریه بیتاثیر نبوده است.
در واقع به آشوب کشیدن سوریه میتواند نقطه عطفی برای روسیه نیز تلقی شود. به نظر میآید آمریکاییها با تحریک تروریستها در سوریه، قصد دارند محور مقاومت و ایران را با یک بحران جدید درگیر کنند و نیز بخشهایی از توان و ظرفیت روسیه را به چالش بکشند.