به گزارش «راهبرد معاصر»؛ میانگین افزایش صادرات غیر نفتی در طول سالهای برنامه هفتم توسعه ۲۳ درصد تعیین گردیده و با توجه به ضرورت نیل به اهداف تعیین شده در اسناد و قوانین بالادستی، لازم است حکمرانی و سیاستگذاری تجاری و ارزی کشور به گونه ای انجام پذیرد که با استفاده از کلیه ابزارهای موجود و همچنین تسهیل فرایندها و تشویق فعالان اقتصادی، رشد و توسعه صادرات غیر نفتی انجام شود.
همانگونه که بیان شد بر اساس قانون برنامه هفتم توسعه و پیشرفت، میانگین رشد ۲۳ درصدی صادرات برای سالهای اجرای برنامه، هدفگذاری شده و بر این اساس لازم است میزان صادرات غیر نفتی طی سالهای ۱۴۰۳ تا ۱۴۰۷به ترتیب به ۶۰ میلیارد دلار (۱۴۰۳)، ۷۳/۸ میلیارد دلار (۱۴۰۴)، ۹۰/۷ میلیارد دلار(۱۴۰۵)، ۱۱۱/۵ میلیارد دلار (۱۴۰۶) و ۱۳۷ میلیارد دلار (۱۴۰۷) رسیده و در مجموع، شاهد صادرات ۴۷۳ میلیارد دلاری در طول سالهای برنامه (۱۴۰۷-۱۴۰۳) باشیم.
اما برای رسیدن به اهداف تعیین شده لازم است ضمن توجه به افزایش و رشد صادرات غیر نفتی، توجه ویژه ای به کیفیت صادرات و رشد ارزش هر تن کالاهای صادراتی در کنار مدیریت واردات نیز مبذول گردد.
به نظر می رسد مهمترین اقدامی که سیاستگذار و حکمران تجاری در این شرایط می تواند انجام دهد، استفاده از ابزارهای تشویقی برای توسعه صادرات و نتیجه آن افزایش انگیزه فعالان تجاری به ویژه صادرکنندگان خرد و خصوصی است
نکته مهم و اثرگذار در این مسیر، استفاده صحیح و بهینه از ابزارهای حکمرانی و سیاستگذاری بوده و ضمن آنکه لازم است مبانی نظری سیاست صنعتی دولت و چگونگی تنظیم گری آن مشخص و تبیین شود؛ باید از ابزارها و اختیارات قانونی موجود به نحوی استفاده شود تا انگیزه های فعالان اقتصادی و تجاری برای توسعه صادرات، ایفای تعهدات ارزی و در نهایت مساعدت در جهت تامین ارز مورد نیاز برای واردات مواد اولیه، کالاهای سرمایه ای و واسطه ای جهت تولید کالاها (پاسخگویی به تقاضای داخلی و همچنین صادرات) و در نهایت، افزایش تولید و اشتغال، افزایش یابد.
به نظر می رسد مهمترین اقدامی که سیاستگذار و حکمران تجاری در این شرایط می تواند انجام دهد، استفاده از ابزارهای تشویقی برای توسعه صادرات و نتیجه آن افزایش انگیزه فعالان تجاری به ویژه صادرکنندگان خرد و خصوصی بوده و شرایطی را فراهم می کند که این دسته از صادرکنندگان بتوانند با آرامش و خوش بینی نسبت به مقررات و دستورالعملها و اعتماد به دولتمردان و سیاستگذاران، فعالیتهای تجاری خود را استمرار بخشند.
متاسفانه در طول سالهای اخیر رویه واحدی در خصوص تشویق و تقدیر از صادرکنندگان وجود نداشته و ضمن آنکه مجموعه های مختلف و به صورت جزیره ای نسبت به اجرای برنامه های تشویقی خود اقدام می کنند؛ ارزیابی چندانی از اثرگذاری ابزارها و رویکردهای تشویقی خود نداشته و درنتیجه شاهد التقاط تشویق و تنبیه از یکسو (مشخص نبودن مرز استفاده از ابزارهای تشویقی و تنبیهی) و سلیقه ای عمل کردن و در یک کلام غیر علمی و غیر کارشناسی شدن رویکردهای تشویقی از سوی دیگر بوده ایم .
در این خصوص ذکر موارد زیر به عنوان نمونه خالی از لطف نخواهد بود:
دولت با درک درست عدم کارایی پرداخت جوایز مستقیم، ضمن رصد مشکلات فراروی صادرات چه در حوزه داخلی و چه در حوزه خارجی ، رویکرد خود را از پرداخت جوایز نقدی به مشوق های صادراتی غیر مستقیم تغییر داد
آنچه بیش از هر چیز در خصوص حمایت از صادرات و تشویق صادرکنندگان در طول سالهای اخیر به چشم می خورد و لازم است ضمن آسیب شناسی لازم، نسبت به رفع مشکلات موجود اقدام کرد به شرح زیر می باشد:
در کنار نکات فوق، آنچه این روزها بیش از پیش مشهود می باشد رقابت مجموعه های مختلف در تدوین و ابلاغ بخشنامه ها، دستورالعملها و آیین نامه های متعدد با هدف تسهیل صادرات غیر نفتی بوده که به علت عدم تخصص تدوین کنندگان از سویی به علت عدم اشراف به مسائل و بدیهیات تجاری و بازرگانی و همچنین تمرکز صرف بر اعداد و ارقام به جای تبیین و شناسایی ماهیت و دلایل بروز آنها از سوی دیگر باعث شده که قریب به اتفاق دستورالعملها و آیین نامه ها به جای تسهیل و تسریع صادرات غیر نفتی، مانعی جدی در توسعه صادرات بوده و به علت عدم جامعیت موارد طراحی شده، گسترش و توسعه فضای رانتی و دلالی را به همراه داشته است.
از آن جمله می توان به دستورالعمل دریافت ضمانتنامه جهت افزایش سقف اعتباری صادرات اشاره کرد که مانعی جدی در جهت توسعه صادرات و نیل به اهداف مندرج در برنامه های بالادستی می باشد.
انتظار می رود مسئولان وزارت صنعت، معدن و تجارت نگاه دقیق تری به مقوله حکمرانی تجارت خارجی داشته و ضمن بازنگری اقدامات انجام شده در طول دوره های گذشته و ماههای اخیر، مدلی دقیق ، علمی ، کارشناسی و کاربردی با الگوگیری از سایر کشورها در حوزه تشویق و ترغیب صادرکنندگان طراحی و اجرا نمایند.