به گزارش «راهبرد معاصر»؛ دروزیها ریشه در انشعابی از مذهب اسماعیلیه (شیعیان 6 امامی) در قرن پنجم هجری دارند. دروزیه در اوایل قرن پنجم هجری در دوران خلافت فاطمیان در مصر شکل گرفت و با حمایت «الحاکم بامرالله»، ششمین خلیفه فاطمی بنیان نهاده شد و به الوهیت الحاکم بامرالله معتقد هستند.
در وجه انتساب این فرقه به دروزیه آراء مختلفی وجود دارد که بر اساس مشهورترین آنها، این عنوان برگرفته از نام محمد بن اسماعیل درزی است؛ اما دروزیان این انتساب را نمیپذیرند و با تبری جستن از تعالیم درزی، خود را «موحدون» مینامند. دروزیه معتقدند که خدای واحد برای آخرین بار آشکارا در شخص الحاکم بامر الله متجلی شد و نباید کسی را در پرستش الحاکم شریک کرد، به همین سبب دین خود را دین توحید مینامند.
به جای احکام شرعی مانند نماز و روزه، هفت وظیفه اخلاقی را رعایت میکنند که شامل صداقت، کمک به همکیشان، دوری از شیطان و تسلیم به اراده الهی است
دروزیها به تناسخ ارواح اعتقاد دارند و معتقدند تعداد ارواح ثابت است و پس از مرگ، روح به بدن دیگری منتقل میشود. باور به تناسخ در دروزیها با مفهوم معاد در اسلام مغایرت دارد و به فلسفههای شرقی مانند بودیسم و هندوئیسم شباهت دارد. شیعیان و اهل سنت به احکام شرعی مانند نماز، روزه، و حج پایبندند، اما دروزیها این احکام را نسخ شده میدانند و به وظایف اخلاقی اکتفا میکنند. در واقع، دروزیها معتقدند شریعتهای پیشین (از جمله شریعت اسلامی) نسخ شده و آنها به «باطن» دین پایبندند.
به جای احکام شرعی مانند نماز و روزه، هفت وظیفه اخلاقی (الشروط السبعة) را رعایت میکنند که شامل صداقت، کمک به همکیشان، دوری از شیطان و تسلیم به اراده الهی است. به دلیل این تفاوتها، فقهای شیعه و سنی، دروزیها را جزو مسلمانان نمیدانند و ازدواج با آنها را جایز نمیشمارند؛ مگر اینکه دروزیها به اسلام پایبندی نشان دهند. کتاب مقدس دروزیها «رسائل الحکمة»، مجموعهای از ۱۱۱ رساله است که شامل تعالیم حمزة بن علی، محمد بن اسماعیل تمیمی، و ... و بزرگترین عید دروزیان عید قربان است.
در طول تاریخ، دروزیها به دلیل انسجام اجتماعی و تقیه (پنهانکاری عقیدتی) توانستند در برابر فشارهای امپراتوری عثمانی، استعمار فرانسه، و درگیریهای منطقهای مقاومت کنند. امروز دروزیها در کشورهای سوریه، لبنان، اردن و اراضی اشغالی حضور دارند.
در لبنان، خاندان جنبلاط از برجستهترین رهبران سیاسی دروزی هستند. کمال جنبلاط، بنیانگذار حزب سوسیالیست ترقیخواه و پسرش ولید جنبلاط از چهرههای کلیدی سیاست لبنان هستند. در سوریه، خاندان الاطرش بهویژه سلطان پاشا الاطرش نقش مهمی در تاریخ معاصر داشتند.
آمار دقیقی از جمعیت دروزیها در دست نیست، اما تخمینها نشاندهنده جمعیتی بین ۱ تا ۲.۵ میلیون نفر است. توزیع جغرافیایی آنها به شرح زیر است:
برخی منابع میگویند که دروزیها در سال ۱۹۴۸ با رژیم صهیونیستی به توافقی رسیدند که بر اساس آن در ازای پذیرش خدمت اجباری در ارتش صهیونیستی امتیازاتی دریافت کردند. دروزیها به عنوان یک طایفه مستقل، دادگاههای ویژه خودشان را برای رسیدگی به مسائل و اختلافات درونی دارند و فرهنگ و زبان آنها عربی است.
به گزارش سازمان آمار رژیم صهیونیستی، جمعیت دروزیهای ساکن سرزمین های اشغالی حدود ۱۴۳ هزار نفر و معادل 1.6 درصد از کل جمعیت رژیم صهیونیستی است. ۱۸ هزار نفر از آنها در بلندیهای جولان زندگی میکنند که رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۶۷ آنجا را اشغال کرد. نکته مهم اینکه به رغم قوی بودن حس همبستگی قومی و مذهبی در بین دروزیان، آنان در هر یک از کشورهای سوریه، لبنان و فلسطین اشغالی رهبری مجزا و ساختار گروهی، مذهبی و قبیلهای متمایزی دارند. به همین سبب سهم آنها در سیاست نیز متفاوت است.
دروزیها در بحران سوریه که از سال ۲۰۱۱ آغاز شد، سعی کردند بیطرفی خود را حفظ کنند. در سال ۲۰۱۸ داعش حملات گستردهای به السویداء که دروزیها ساکن هستند، انجام داد که منجر به کشته شدن صدها نفر از دروزیها شد. این حملات واکنش شدید جامعه دروزی را به دنبال داشت و بسیاری از دروزیها تصمیم گرفتند که در کنار ارتش عربی سوریه برای دفاع از مناطق خود همکاری کنند.
با این حال، دروزیها همواره خواستار خودمختاری در سوریه بودند. پس از سقوط نظام بشار اسد نیز «حکمت الهجری» شیخ مشایخ دروزیها در بیانیهای گفت: ما نمیتوانیم با طرز فکر هیئت تحریرالشام متحد شویم.
جمعیت دروزیهای ساکن سرزمین های اشغالی حدود ۱۴۳ هزار نفر و معادل 1.6 درصد از کل جمعیت رژیم صهیونیستی است
اگرچه صهیونیستها و رسانههای وابسته به آنها ادعا میکنند دروزیها خواستار رابطه با رژیم صهیونیستی و حمایت این رژیم از آنها هستند، اما این صرفاً یک ادعا است و واقعیت ندارد، زیرا دروزی های جولان شامل یک طیف نیستند. یک طیف که اکثریت نسبی جامعه دروزی را تشکیل میدهند خواستار صلح با دولت مرکزی دمشق بوده و قویاً مخالف رژیم صهیونیستی هستند و از طرح این رژیم برای تضعیف دولت مرکزی و تجزیه سوریه آگاهی دارند.
طیف دیگر که شیخ حکمت الهجری رهبری آنها را بر عهده دارد، توافق با صهیونیستها را پیگیری نمیکنند، اما موافق دولت مرکزی دمشق نیز نیستند. این طیف هم با تجزیه سوریه مخالف هستند و بر هویت سوری خود تأکید دارند.
طیف سوم جامعه دروزی سوریه که از پشتیبانی آمریکا برخوردار هستند، همسو با رژیم صهیونیستی حرکت میکنند. بیشتر دروزیهای قنیطره این رویکرد را پیگیری میکنند و خواستار حمایت خارجی از جمله حمایت رژیم صهیونیستی هستند.
رژیم صهیونیستی به بهانه حمایت از دروزیها، حملات جدی و متوالی را علیه سوریه انجام میدهد. این حملات و همچنین حمایت ناشی از چند فاکتور است:
نخست: جلب حمایت دروزیهای داخل اراضی اشغالی
دروزیها در ارتش صهیونیستی بهعنوان نیرویی وفادار شناخته میشوند و در عملیات نظامی، بهویژه در مرزهای لبنان و کرانه باختری مشارکت داشتهاند. این همکاری به دروزیها امکان داد تا در جامعه صهیونیستی جایگاه بهتری کسب کنند. اکنون کابینه بنیامین نتانیاهو با حملات مکرر علیه سوریه به بهانه دفاع از دروزیهایی که تحت سرکوب دولت الجولانی قرار گرفتهاند، سعی دارد حمایت دروزیها در درون اراضی اشغالی را به دست آورد.
دروزیها در اراضی اشغالی با بحران هویت مواجه هستند. از یک سو، آنها خود را بخشی از جامعه رژیم صهیونیستی میدانند و در ارتش و نهادهای دولتی خدمت میکنند، اما از سوی دیگر، برخی از آنها به دلیل تبعیض و نادیده گرفته شدن احساس ناخشنودی میکنند. بر این اساس، کابینه نتانیاهو با ادعای حمایت از دروزیهای سوریه، سعی دارد دروزیهای داخلی اراضی اشغالی را راضی نگه دارد.
دوم: استفاده ابزاری رژیم صهیونیستی از دروزیها و اختلافافکنی در سوریه
رژیم صهیونیستی همواره از جامعه دروزی سوریه به عنوان ابزاری علیه نظام این کشور بهره گرفته است. در واقع، جامعه دروزی سوریه از جمله گروههایی است که رژیم صهیونیستی از آن برای اختلافافکنی در سوریه استفاده کرد.
بعد از جنگ سال ۱۹۶۷ صهیونیستها همه تلاش خود را بهکار گرفتند تا دروزیها را به شورش علیه دولت سوریه وادار کنند تا به این ترتیب این شورش تبدیل به خنجری بر پشت ائتلاف عربی شود که در آن زمان مقابل رژیم صهیونیستی ایستاده بود. در بحران داخلی سوریه از ۲۰۱۱ به بعد، دروزیها در برابر تهدیدهای گروههای رادیکال مثل جبهه النصره در سوریه و لبنان آسیبپذیر بودند.
در چنین شرایطی، برخی دروزیها رژیم صهیونیستی را بهعنوان نیرویی برای حفظ بقای خود در برابر این گروهها تلقی کردند. رژیم صهیونیستی نیز به بهانه حمایت از دروزیهای جولان و سویدا، ضمن حملات علیه سوریه، کمکهای بشردوستانه ارسال کرد که به تقویت روابط با برخی جوامع دروزی منجر شد. هدف رژیم صهیونیستی تضعیف دولت مرکزی سوریه از طریق نیروهای همپیمان و اقلیت نظیر دروزیها است.
سوم: ایجاد منطقه حائل در جنوب سوریه
گزارشهای متعدد نشان میدهد که رژیم صهیونیستی از طریق ارائه کمکهای انساندوستانه، درمانی و حتی نظامی به جامعه دروزی، در جلب حمایت آنها سعی داشته دارد. این اقدامات بهظاهر انساندوستانه، در واقع بخشی از راهبرد بلندمدت رژیم صهیونیستی برای ایجاد یک منطقه حائل در جنوب سوریه است.
برخی منابع اشاره کردهاند که رژیم صهیونیستی از طریق شبکههای اطلاعاتی خود تلاش کرده است تا دروزیها را به سمت خود جذب و از آنها بهعنوان ابزاری برای تضعیف دولت سوریه استفاده کند. بر این اساس، «حکمت الهجری»، رهبر معنوی دروزی سوریه گفت، اهداف این گروه مذهبی «صرفاً از نظر ملی سوری» است و آنها به دنبال تفرقه در کشور نیستند. ولید جنبلاط رهبر سیاسی جامعه دروزی لبنان نیز از دروزی های سوریه خواست که مراقب «توطئه های رژیم صهیونیستی» باشند.
چهارم: تداوم تخریب زیرساختهای سوریه
دلیل مهم دیگر حملات رژیم صهیونیستی علیه سوریه تداوم تخریب زیرساختهای این کشور است. رژیم صهیونیستی پس از سقوط نظام بشار اسد، حملات گستردهای را علیه سوریه با هدف از بین بردن زیرساختهای نظامی و اجتماعی انجام داد و این حملات همچنان ادامه دارد. اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه با اشاره به تجاوز مکرر رژیم صهیونیستی و هدف قرار دادن داراییهای راهبردی و امکانات زیربنایی نظامی و غیرنظامی سوریه و تداوم اشغال بخشهایی از این کشور از سوی این رژیم، تاکید کرد امروز برای همگان روشن شده است که هدف اصلی رژیم اشغالگر، تخریب و نابودی توانمندیهای دفاعی، اقتصادی و زیربنایی سوریه به عنوان یک کشور مستقل است تا بتواند مطامع شرورانه خود را در این کشور و منطقه دنبال کند.
حملات رژیم صهیونیستی علیه سوریه اگرچه با هدف دفاع از جامعه دروزی انجام میشود، اما واقعیت این است که اختلافافکنی در سوریه، تخریب زیرساختها، ایجاد منطقه حائل در جنوب و همچنین کسب حمایت دروزیهای داخلی فلسطین اشغالی از مهمترین اهداف این حملات است.
حملات رژیم صهیونیستی علیه سوریه در حالی است که دولت جولانی هیچ توانایی برای واکنش نشان دادن به این حملات ندارد. قابلیتهای نظامی سوریه در اثر حملات ماههای اخیر تلآویو به طور کامل از بین رفته است.