به گزارش «راهبرد معاصر»؛ رژیم صهیونیستی تلاش کرده خود را به عنوان متحدی قابل اعتماد برای غرب، تنها دموکراسی حقیقی و قدرتی بازدارنده در غرب آسیا معرفی کند، اما تحولات اخیر نشان میدهد این تصویر بهسرعت در حال فروپاشی است. سیاستهای بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی بیش از آنکه مبتنی بر محاسبات راهبردی بلندمدت باشد، بازتابی از بحرانهای داخلی و انگیزههای شخصی برای بقای در قدرت است. نتیجه این روند، سوق دادن رژیم صهیونیستی به مسیر انزوای دیپلماتیک و فاصله گرفتن از متحدان سنتی است.
چگونه میتوان به شریکی اعتماد کرد که حتی علیه نزدیکترین متحدان آمریکا نیز حمله میکند؟
بازگشت نتانیاهو به قدرت در قالب ائتلاف راستگرای تندرو همزمان با انباشت مشکلات داخلی همانند پروندههای فساد و رشوه علیه او، اعتراضات گسترده به سیاست اصلاحات قضایی و اختلافات عمیق میان ارتش، دستگاه امنیتی و کابینه، نخستوزیر رژیم صهیونیستی را در موقعیتی متزلزل قرار داده است. در چنین شرایطی، نتانیاهو بیش از هر زمان دیگر به سیاست «فرار به جلو» و بزرگنمایی تهدید خارجی برای پوشاندن شکافهای داخلی متوسل شد. این تاکتیک پیشتر بارها به کار گرفته شده، اما تفاوت امروز در آن است که دامنه آن فراتر رفته و حتی کشورهای متحد آمریکا، مانند قطر، هدف حملات مستقیم قرار گرفتهاند.
جنگ ادامهدار در غزه، تشدید تنشهای منطقهای از جمله جنگ تحمیلی ۱۲ روزه با ایران و حمله به قطر، رژیم صهیونیستی را در معرض انزوای دیپلماتیک بیسابقهای قرار داده است. این وضعیت دیگر صرفاً محدود به محکومیت و اظهارات سیاسی نیست، بلکه به اقدامات عملی ازجمله بهرسمیت شناختن گسترده دولت فلسطین، فراخواندن سفیران و درخواست برای تحریمهای اقتصادی و ورزشی تبدیل شده است. حتی نتانیاهو ۱۵ سپتامبر به این واقعیت اعتراف کرد که با «انزوای بینالمللی ای که ممکن است سالها ادامه یابد» روبهرو هستند.
نتانیاهو سالهای گذشته تلاش زیادی کرد تا توافقهای عادیسازی روابط با برخی کشورهای عربی را به عنوان دستاوردی تاریخی نشان دهد، اما حملات بیمحابا به کشورهای منطقه ازجمله قطر، اعتبار این توافقها را بهشدت متزلزل کرده است. چگونه میتوان به شریکی اعتماد کرد که حتی علیه نزدیکترین متحدان آمریکا نیز حمله میکند؟ این پرسش اساسی امروز پیش روی دولتهای عربی و نتیجه آن تردید فزاینده نسبت به عمق و دوام روابط با رژیم صهیونیستی است.
رژیم صهیونیستی اکنون در وضعیتی است که روابطش با اروپا، آمریکا، کشورهای عربی و جامعه جهانی بهشدت محدود شده است و این روند در همه عرصهها دیده میشود. نتانیاهو در مواجهه با این چالشها پیشنهاد داده است که این رژیم باید همزمان ویژگیهای آتن و اسپارت را داشته باشد، اما واقعیت و شواهد نشان میدهند چنین ترکیبی امکانپذیر نیست.
کارشناسان معترفاند که رژیم صهیونیستی در بدترین وضعیت خود قرار گرفته است. کشورهایی که روزگاری دوستان همیشگی تلآویو بودند، اکنون به تدریج فلسطین را بهرسمیت میشناسند؛ این تازه آغاز سونامی علیه رژیم صهیونیستی است؛ سونامیای که در آینده به اوج خواهد رسید.
پس از گذشت تقریباً دو سال از جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه، تصویر این رژیم در جهان بهطور بیسابقهای تضعیف شده است. آنچه پس از حمله هفتم اکتبر با حمایت گسترده آغاز شد، به تدریج به موجی از محکومیتها و اعتراضات بیسابقه تبدیل شد؛ اعتراضاتی که سازمانهای حقوق بشری آن را «نسلکشی مستند تاریخ معاصر» نامیدهاند. سازمان عفو بینالملل پس از ماهها تحقیق گزارشی منتشر کرد که در آن تأکید شده مقامات صهیونیست مرتکب جنایت نسلکشی علیه ساکنان غزه شدهاند. منابع خودکفایی غزه نابود، محاصره شدید برقرار شده و قحطی در این منطقه محاصرهشده گسترش یافته است. حتی تاریخدانان برجسته مانند آموس گلدبرگ، استاد صهیونیست اعتراف کردهاند، «غزه دیگر وجود ندارد» و واکنش رژیم صهیونیستی به حمله حماس را فراتر از تمام مرزهای اخلاقی و نظامی دانستهاند.
یکی از تحولات برجسته در دانشگاههای غربی رخ داده است. پس از دههها سکوت به دلیل ترس از اتهام «یهودستیزی»، اتحادیههای دانشجویی و علمی در دانشگاههایی مانند کلمبیا، آکسفورد و مؤسسه علوم سیاسی پاریس بهصراحت سیاستهای رژیم صهیونیستی را محکوم و همکاری علمی با مؤسسات مرتبط را معلق کردهاند. آنچه پیشتر در خفا گفته میشد، امروزه با شجاعت در کلاسهای درس گفته میشود؛ اینکه رژیم صهیونیستی نیرویی اشغالگر است که باید پاسخگو باشد.
پس از گذشت تقریباً دو سال از جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه، تصویر این رژیم در جهان بهطور بیسابقهای تضعیف شده است
امروز رژیم صهیونیستی به عنوان نیرویی استعماری دیده میشود که سیاستهای آپارتاید و نسلکشی را اجرا میکند و به گفته هوارد وولفسون، راهبردنویس دموکرات آمریکایی، «ما نبرد برای قلبها و ذهنها را باختهایم». این تغییر در افکار عمومی به سیاست نیز سرایت کرده است، بهطوری که کشورهایی مانند اسپانیا، نروژ و ایرلند، فلسطین را به رسمیت شناختهاند و ۲۲ سپتامبر انگلیس، کانادا، استرالیا و پرتغال رسماً فلسطین را بهرسمیت شناختند. فرانسه، بلژیک، لوکزامبورگ، مالتا و موناکو نیز در اجلاس به آن پیوستهاند. اکنون 157 کشور فلسطین را به رسمیت میشناسند و برنامههایی برای گشایش سفارت در رامالله وجود دارد. اسپانیا، نروژ، ایرلند و اسلوونی سفیران خود را فراخواندهاند و رژیم صهیونیستی سفارت خود را در دوبلین ژانویه بست.
همچنین دعاوی حقوقی علیه رژیم صهیونیستی در دیوان بینالمللی دادگستری و دادگاه کیفری بینالمللی با اتهامات نسلکشی و جنایات جنگی مطرح شدهاند. مسئله فلسطین در سازمان ملل متحد حمایت فزایندهای در مجمع عمومی یافته که نشاندهنده اراده اکثریت جامعه بینالمللی است.
نظرسنجیها در اروپا نیز کاهش شدید حمایت مردمی از رژیم صهیونیستی را نشان میدهند. تقریباً نیمی از انگلیسیها معتقدند رفتار رژیم صهیونیستی با فلسطینیان مشابه رفتار نازیها با یهودیان است و این رژیم پایینترین سطح حمایت خود را در اروپا تجربه میکند. طبق نظرسنجی جدید مؤسسه یوگاو، حمایت از رژیم صهیونیستی در غرب اروپا به پایینترین سطح تاریخی رسیده؛ کمتر از ۲۰درصد در 6 کشور دیدگاه مثبتی نسبت به آن دارند، در حالی که میان ۶۳ تا ۷۰درصد دیدگاه منفی دارند. تنها ۶ تا ۱۶درصد معتقدند حملات رژیم صهیونیستی به غزه متناسب بودهاند، در مقابل ۲۹ تا ۴۰درصد میگویند رژیم صهیونیستی «بیش از حد پیش رفته است».
صرفاً هفت تا ۱۸درصد پشتیبانی بیشتری از رژیم صهیونیستی می کنند، در حالی که حمایت از فلسطینیان به ۱۸ تا ۳۳درصد رسیده و در بیشتر کشورها رو به افزایش است. نظرسنجی یوروترک نیز نشان میدهد حمایت از عملیات کنونی رژیم صهیونیستی در غزه بسیار پایین است (۱۸درصد در انگلیس، ۹درصد در ایتالیا). روند مشابهی در آمریکا دیده میشود؛ طبق نظرسنجیهای پیو و دیتا فور پراگرِس، بیش از نیمی از آمریکاییها دیدگاه منفی نسبت به رژیم صهیونیستی دارند و خواستار فشار برای آتشبس هستند.
واقعیت اینکه جنگ غزه به نقطه عطفی تبدیل شده است؛ رژیم صهیونیستی نه تنها حمایت مردمی را از دست داده، بلکه در حال از دست دادن جایگاه گذشته خود است. مایکل کوبلو، تحلیلگر سیاسی وضعیت را چنین جمعبندی میکند: وقتی جنگ متوقف شود، اوضاع دیگر مانند قبل نخواهد بود. تصویر رژیم صهیونیستی بهطور دائمی تغییر کرده و اثرات آن اقتصادی، دیپلماتیک و نظامی خواهد بود.
تحولات اخیر نشان میدهد رژیم صهیونیستی اکنون بیش از هر زمان دیگری بر لبه انزوای دیپلماتیک قرار گرفته است. ترکیب بحرانهای داخلی، تصمیمات پرخطر نتانیاهو، سیاستهای تهاجمی و تجاوزکارانه و شکاف با متحدان، تصویری از رژیمی بیثبات و غیرقابل پیشبینی ساخته است. گرچه ممکن است حمایتهای سنتی آمریکا ادامه یابد، اما روند فرسایشی اعتماد به رژیم صهیونیستی آغاز شده و بازگشت ساده به گذشته غیرممکن است. رژیمی که خود را «قدرتمندترین دموکراسی منطقه» معرفی میکرد، امروز بیش از همیشه به عنوان بازیگری ماجراجو، غیرمنطقی و در حال انزوا دیده میشود.