
به گزارش «راهبرد معاصر»؛ ترک تازی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در جنوب سوریه و پیشروی به سمت حومه غربی دمشق سبب شده است تا دمشق- آنکارا به دنبال راه فراری برای احیای حاکمیت مرکزی در سوریه باشند. تنها چند ساعت پس از سقوط دولت بشار اسد رئیس جمهور سابق سوریه، نتانیاهو در بلندیهای جولان حاضر شد و به صورت رسمی اعلام کرد توافق امنیتی 1974 میلادی دیگر فاقد اعتبار است و رژیم صهیونیستی قصد دارد برای پیشگیری از تهدیدات احتمالی دست به تضعیف نظامی سیاسی حاکم بر دمشق بزند.
سفر مهم وزیر امور خارجه ترکیه به ایران و گفت وگوهای صریح میان سیدعباس عراقچی و هاکان فیدان نقطه عطفی در بازتعریف روابط دو کشور بر مبنای تهدیدات نوین منطقهای به شمار می رود
ماشین جنگی رژیم صهیونیستی پس از 500 حمله علیه استعدادهای آفندی- پدافندی ارتش سوریه پیشروی به سمت جنوب سوریه را به بهانه مقابله به تداوم نفوذ ایران، تهدیدات اسلام سیاسی و حمایت از اقلیتهای دروزی و علوی گسترش داد. امروز محمد جولانی، رئیس دولت موقت سوریه با آنکه میتواند در کاخ سفید از دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا کلاه و عطر هدیه بگیرد، اما هیچ تضمین معتبری ندارد که هواپیمایش در برگشت از سمت رژیم صهیونیستی هدف قرار نگیرد.
در چنین وضعیتی ترکیه رجب طیب اردوغان که به نوعی خود را «پدر خوانده» حاکمان جدید سوریه میداند، امکان دارد برای احیای موازنه در برابر رژیم صهیونیستی تصمیم بگیرد روابط با محور مقاومت را گسترش دهد و بار دیگر زمین بازی جدیدی برای ایران یا حزب الله در جنوب سوریه ایجاد کند.
هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه در سخنرانی افتتاحیه شانزدهمین کنفرانس سفیران با اعلام آمادگی مجدد آنکارا برای به دست گرفتن ابتکار عمل و تسهیل مذاکرات صلح میان روسیه و اوکراین با تکیه بر تجربه میزبانیهای پیشین در استانبول، بخش عمدهای از تمرکز خود را به تحولات حساس و دوران جدید سوریه معطوف کرد و گفت، گرچه ترکیه «دشوارترین آزمون تاریخی» خود را در این کشور پشت سر گذاشته، اما مأموریتش تازه آغاز شده است.
این مأموریت در حال حاضر در بستر تغییر موازنه قدرت تعریف میشود، زیرا در حالی که سالهای اخیر تهران و آنکارا با وجود اختلافات سیاسی توانسته بودند نوعی همکاری امنیتی و مدیریت تنش در سوریه پیش ببرند، اکنون با تغییر شرایط میدانی و کاهش تمرکز عملیاتی این دو قدرت در برخی جبههها، رژیم رژیم صهیونیستی با سوءاستفاده از خلاء موجود، راهبرد نفوذ و پیشروی در جنوب سوریه را با تمرکز ویژه بر تحریک و تسلیح جامعه دروزیها در پیش گرفته است.
تحولات اخیر سبب شد فیدان در سخنانش با ادبیاتی هشدارآمیز و صریح، رژیم صهیونیستی را تبدیل شده به «بازیگر تاریک» در وقایع اخیر السویدا و در تلاش برای توسعهطلبی ارضی در سایه بحرانهای منطقه عنوان و بر ایستادگی آنکارا در کنار مردم سوریه تأکید کند.
سفر مهم وزیر امور خارجه ترکیه به ایران و گفت وگوهای صریح میان سیدعباس عراقچی و هاکان فیدان نقطه عطفی در بازتعریف روابط دو کشور بر مبنای تهدیدات نوین منطقهای به شمار می رود. تهدیداتی که کانون اصلی آن تحرکات تهاجمی و توسعهطلبانه رژیم صهیونیستی در جغرافیای سوریه است. در شرایطی که تلآویو با بهرهگیری از بحران غزه و بیثباتیهای لبنان، تمرکز عملیاتی خود را بر سوریه معطوف کرده و با حملات مستمر درصدد تغییر موازنه قوا به نفع خود است، تهران و آنکارا در این نشست به درستی دریافتهاند هرگونه غفلت یا واگرایی در این مقطع حساس تاریخی، به طور مستقیم به افزایش «معمای امنیت» در منطقه منجر می شود و هزینههای راهبردی جبرانناپذیری را بر هر دو کشور تحمیل خواهد کرد.
در پرتو تحولات شتابان غرب آسیا و بهویژه وضعیت سوریه، شواهد میدانی و اظهارات رسمی بازیگران کلیدی منطقه نشان میدهد «معمای امنیت» وارد مرحلهای حادتر شده است
رژیم صهیونیستی با تلاش برای تثبیت حضور نظامی و اطلاعاتی خود در خاک سوریه، عملاً در پی ایجاد سدی مستحکم و بازدارنده در برابر نفوذ و قدرتنمایی تاریخی ایران و ترکیه است تا وزن ژئوپلیتیک خود را در معادلات آینده منطقه غیرقابلانکار سازد. از این رو همگرایی کنونی میان دو همسایه قدرتمند، نه انتخاب دیپلماتیک ساده، بلکه ضرورت اجتنابناپذیر امنیتی است؛ زیرا دو طرف به این نتیجه دست یافتهاند برای مهار جاهطلبیهای رژیم صهیونیستی و جلوگیری از تبدیل شدن سوریه به سکویی برای تهدید امنیت ملیشان، نیازمند عبور از اختلافات تاکتیکی و رسیدن به سازوکار مشترک هستند تا با پر کردن خلأهای قدرت، اجازه ندهند این رقیب متخاصم با سوءاستفاده از تفرقه، معماری امنیتی غرب آسیا را به گونهای بازچینش کند که منافع حیاتی تهران- آنکارا برای همیشه محدود شود.
در شرایط کنونی «معمای امنیت» در غرب آسیا ناشی از شکافهای ژرف در موازنه قدرت و تثبیت جایگاه رژیم صهیونیستی در سلسلهمراتب منطقهای پس از جنگ غزه است. وضعیتی که با اتکای تلآویو به توان نظامی و حمایتهای فرامنطقهای، سایر قدرتها را برای جلوگیری از شکلگیری نظم تکقطبی و کاهش آسیبپذیری ناشی از نبود تقارن، به بازآرایی راهبردی واداشته است. پادشاهی سعودی در واکنش به این معمای امنیتی با پیگیری پیمان دفاعی جدید با واشنگتن، میکوشد هویت خود را از بازیگر اقتصادی به قدرت امنیتی-سیاسی ارتقا دهد تا در «معامله بزرگ» احتمالی دست برتر را داشته باشد.
همزمان ترکیه با توسعه بازدارندگی راهبردی ازجمله رونمایی از موشک، مانورهای ژئواکونومیک و ایران با نوسازی شبکه «بازدارندگی توزیعشده» محور مقاومت و ارتقای دقت زرادخانه موشکی-پهپادی، در تلاش برای ایجاد موازنه در برابر پیشروی نتانیاهو هستند. بنابراین شرایط فعلی منطقه بازتابی از تلاش بازیگران برای مدیریت معمای امنیت است؛ جایی که قدرتگیری فزاینده رژیم صهیونیستی، محرک اصلی رقابتهای تسلیحاتی و ائتلافسازیهای جدید در ریاض، آنکارا و تهران شده است.
در پرتو تحولات شتابان غرب آسیا و بهویژه وضعیت سوریه، شواهد میدانی و اظهارات رسمی بازیگران کلیدی منطقه نشان میدهد «معمای امنیت» وارد مرحلهای حادتر شده است؛ مرحلهای که در آن، جایگاه نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی پس از جنگ غزه و تداوم حمایتهای فرامنطقهای، به عامل اصلی بیثباتی و بازتولید ناامنی در غرب آسیا بدل شده است. بهرهبرداری تلآویو از خلأهای عملیاتی و واگراییهای مقطعی میان قدرتهای منطقهای، بهویژه در سوریه، آشکارا بیانگر راهبرد توسعهطلبانه بلندمدت و هدفش تغییر موازنه قوا و جلوگیری از احیای نفوذ ژئوپلیتیک ایران و ترکیه در معادلات آینده منطقه است.
در چنین شرایطی، فهم مشترک تهران و آنکارا از ماهیت تهدید، نشاندهنده گذار از رقابتهای تاکتیکی به درکی واقعگرایانه از ضرورت همکاری است؛ زیرا تجربه سالهای گذشته ثابت کرده است تداوم تفرقه، به ابزاری در خدمت بازیگران مداخلهگر تبدیل میشود. به همین سبب مقابله مؤثر با نفوذ رژیم صهیونیستی نه از مسیر اقدامات یکجانبه، بلکه تنها به وسیله همگرایی قدرتهای منطقهای، هماهنگی امنیتی و تعریف کمینههای مشترک راهبردی علیه نیروی متجاوز امکانپذیر است؛ موضوعی که در نهایت میتواند با پر کردن خلأهای قدرت و کاهش نبود تقارن امنیتی، مانع از تثبیت نظم تکقطبی و نامتوازن در غرب آسیا شد.