به گزارش راهبرد معاصر؛ معصومه آمره یک فعال اجتماعی در یادداشتی درخصوص جولان فمینیسم نوشته است: ازدواج کودکان، ورزشگاه رفتن زنان، دختر آبی و چند کلیدواژه دیگر که چشم خیلیها در فضای مجازی یا رسانههای رسمی به آن خوردهاست. شاید اکثراً نیز با این موجها همراه شده و حتی نظر، پیشنهاد یا انتقادی داشتهاند.
مطالبات زنان چندیست که به همین موضوعات خلاصه میشود و با مسألهای شاید به ظاهر اتفاقی، موضوع داغ رسانهای میشود. مطالباتی که قبل از مطرح شدن و جریانسازی آنان، چندان جزو الویتهای اساسی زنان نبودهاست؛ اما این موضوعات حالا شده دست مایهای که میتوان به راحتی از آن بهرهبرداری سیاسی کرد.
با این وجود، اتفاق نظر واحدی حتی بین زنان در این باره وجود ندارد. در خلاء و نبود نظام ارزشی و هویتی برای زنان بدیهی است که جریانسازی گرایشهای فمنیستی برای مطالبات زنان در صدر قرار بگیرند و برای همه مهم تلقی شوند.
وقتی فرهنگ مادری به چند پوستر مروارید در صدف و هدیه دادن شاخه گل ختم میشود و در این زمینه فعالیت اجتماعی زنان فقط ورد زبانهاست و به لوازم آن و حفظ ارزش مادران جامعه هیچ توجهی نمیشود، پرواضح است که ورزشگاه به اولویت اصلی و اول زنان کشور تبدیل شود.
چگونه مطالبات دست چندم زنان به اولویت تبدیل میشود؟!
زمانیکه زنان تنها سیاه لشکری برای حمایت و تبلیغ انتخاباتی میشوند و باز هم حق اولیه زنان در حاشیه است. تعجبی ندارد که این قبیل موضوعات به اولویت زنان بدل شود. البته مشکل اصلی زنان نه گرفتن حق بلکه در گمکردن حق اصلی آنان است.
این ضعف در وهله اول معطوف به خود جامعه زنان است و حکایت ضربالمثل؛ از ماست که بر ماست را برای برخی زنان روشنضمیر تداعی میکند. خشونت علیه زنان و پایمال شدن حق زنان ابتدا در همانجایی اتفاق میافتد که اولویتهای زنان گم میشوند و این قشر نیز همصدا با جریانهای فرعی از اصالت حق مادری و کرامت زنانهشان دور میشوند.
ساعات کاری بیش از اندازه با حقوقهایی بعضا پایینتر از مردان، سوء استفاده از زنان در شغلهایی مانند منشیگری و یا فروشندگی، نادیدهگرفتن حق مادری و عدم وجود شاکلهای به نام حقوق مادران در فعالیتهای اجتماعی باعث شدهاست دوگانه مادری یا تحصیل و مادری یا شغل در جامعه به عنوان یک حقیقت تغییرناپذیر بروز کند.
این منشِ غلط نهتنها حامی فعالیت اجتماعی زنان نیست بلکه سنگاندازیهای زیادی در راه پیشرفت و حفظ کرامت حقیقی زنان میکند. همچنین موجب جابهجایی ارزش در سطح جامعه میشود به صورتیکه اگر زنی در هر شغلی و به هر قیمتی در جامعه بر سرکار باشد مدرن و باکلاس تلقی میشود؛ اما اگر زنی به دلیل عدم حمایت و نبود شرایط، علیرغم استعدادها و خواست درونی تنها به نقش مادری اکتفا کند، برچسب سنتی و بیکلاسی میخورد.
باید توجه کرد که هر دو الگو مندرس است چون یکی به صورت رادیکال تنها زن را در چارچوب خانه تعریف میکند و دیگری زن و ارزش او را در شاغل بودنش تعریف میکند؛ نظر به ذات اصلی زنان منسوخ است. زنان امروز جامعه به نقش مادری و نیز به فعالیت اجتماعی متناسب به خود نیازمندند.
این واقعیت بدیهی در جامعه امروز و بین گرایشات فمنیستی و سنتی آنقدر کشیدهشدهاست که مطالبات اصلی در پرتگاه فراموشی به سر میبرند. علاوه بر این باید توجه داشت که سرگرم شدن و سوژه شدن زنان در جامعه ایران، مسائل درجه اول زنان محسوب میشود.
بنابراین، اگر نابسامانی و فضای مسموم امروز زنان جامعه را به جریان فمنیسم مربوط بدانیم، بیراهه نیست. چراکه در این چهار دهه اخیر، گفتمان فمنیستها مسبب اصلی نادیدهگرفتن و گمشدن اولویت زنان شده است.
آمار مصرف لوازم آرایشی و واقعیت پرواضح جامعه نشان میدهد، جامعه زنان بسیار پرت و بحرانزده است. قطعا احقاق حقوق زنان باید از خود زنان شروع شود و قاطعانه مطالبات اصلی و اساسی از جمله حقوق مادران، محیط اجتماعی سالم در محل کار، پرداخت حق بیمه و حقوق به زنان خانهدار پیگیری شوند.
الگوی سومی که ارزش واقعی زن را در ابعاد مختلف محقق کند در مرحله اندیشهورزی است. امید است زنان بیدار جامعه، اجازه ندهند مطالبات و آرمانهای واقعی آنان که بهسان شیشه کدر شده، زیر تیغ اهداف و منافع جناحهای سیاسی تخطئه شود.
منبع: فارس