افزایش وام ازدواج منجر به تشدید ازدواج‌های صوری می‌شود/خیانت مردان به زنان معمولا بعد از ۴۰ سالگی است!-راهبرد معاصر

افزایش وام ازدواج منجر به تشدید ازدواج‌های صوری می‌شود/خیانت مردان به زنان معمولا بعد از ۴۰ سالگی است!

رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران معتقد است؛ محدودیت ثبت طلاق توسط دفاتر اسناد رسمی به دلیل آشنا نبودن تصمیم گیرندگان با فضای جامعه ایران است و تأثیری بر کاهش طلاق نخواهد داشت.
تاریخ انتشار: ۱۹:۰۳ - ۲۴ بهمن ۱۳۹۸ - 2020 February 13
کد خبر: ۳۵۹۴۱

به گزارش راهبرد معاصر، در دی ماه گدشته رئیس کانون سردفتران ازدواج و طلاق از محدودیت ثبت طلاق توسط دفاتر اسناد رسمی خبر داد و گفت: بر اساس بخشنامه‌ای که به زودی توسط رئیس قوه قضائیه ابلاغ می‌شود، هر دفترخانه طلاق در تهران فقط می‌تواند در سال ۱۹۰ طلاق ثبت کند. ایشان معتقد بودند اینکار در جهت جلوگیری از رانت بعضی از دفاتر نزدیک محل دادگاه ها، انجام شده است و البته که اذعان کردند که این قانون در بلندمدت بر روند کاهش طلاق موثر است.

 

در همین ارتباط خبر فوری با دکتر «مصطفی اقلیما» - رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران- مصاحبه‌ای انجام داد. پدر مددکاری علمی ایران معتقد است اینگونه تصمیمات به دلیل آشنا نبودن تصمیم گیرندگان با فضای جامعه ایران صحیح نیست و تأثیری بر کاهش طلاق نخواهد داشت و حتی بالعکس به دلیل طولانی شدن پروسه طلاق باعث بوجود آمدن درگیری‌ها و عصبانیت بیشتر بین زوجین می‌شود که بعد از طلاق اصلا به آشتی فکر نمی‌کنند.

 

در ادامه این گفتگو به تفصیل به این موضوع می‌پردازد.

 

خبر فوری: آیا قوانین موجود و محدودیت‌ها تأثیری بر کاهش آمار طلاق داشته است؟

طبق بررسی‌هایی که بنده در پنج شش سال گذشته انجام دادم، همیشه از ۳ ماه قبل از عید، دادگاه‌ها، احکام طلاق را برای بعد از عید صادر می‌کنند به دلیل اینکه آمار طلاق کم شود که در واقع آمار طلاق در سال جاری را کم کنند. البته بحث اخیر که دستوربه سردفتران برای ثبت طلاق است قانون نیست، بلکه یک بحث داخلی است، چرا که قانون باید در مجلس تصویب شود. هیچ کس نمی‌تواند وضع کننده قانون باشد بلکه می‌توانند مصوبات داخلی خودشان را عوض کنند. نکته حائز اهمیت این است که رهبری وقتی پستی را به مسئول جدیدی می‌سپارند دو رهنمود به فرد جدید می‌کنند؛ اول اینکه شایسته سالار و بعد اینکه پاسخگویی داشته باشد یعنی اینکه مسئول مربوطه باید متخصص امر محوله باشد و درمقابل مردم پاسخگو باشد. اگردر کشور ما این اتفاق می‌افتاد ۸۰ درصد آسیب‌های ما کم می‌شد. حالا ببینید چرا همیشه اینگونه دستورات صادر می‌شود به دلیل اینکه آن فرد ممکن است یک قاضی خوب و یا یک روحانی خوب باشد، اما فردی است که به مصالح اجتماعی آگاهی ندارد در واقع شایسته سالاری ندارد، چرا که در مقابل مردم هر آنچه فکر می‌کند درست است را ارائه می‌دهد و در مقابل مردم پاسخگو نیست.

 

ما همیشه به قضات گفتیم کسی که بعد از ۲۰ سال می‌خواهد طلاق بگیرد، مشکلاتش به نهایت رسیده است، مخصوصا در مورد خانم‌ها که مهریه خودشان را می‌بخشند، حالا هر یک روز اضافه‌ای که شما پرونده را نگه دارید باعث درگیری‌های خانوادگی بیشتر و بدتر می‌شود و نه تنها به تفاهم نمی‌رسند، بلکه دعوا‌ها شدیدتر می‌شود و بعد از طلاق هم همدیگر را نمی‌خواهند ببینند.

 

ما وقتی می‌خواهیم ازدواج کنیم همه چیز در یک بستر دوستانه اتفاق می‌افتد؛ خانواده‌ها همدیگر را می‌بینند و می‌پسندند و ازدواج رخ می‌دهد.

 

باید توجه کنیم که طلاق از نظر اسلام امری زشت، ولی جایز است، چرا که باعث می‌شود خانواده‌ها به هم نریزند، پس طلاق می‌تواند یک آشتی کنان مجدد باشد. اگر در موقع جدا شدن به همان راحتی که ازدواج کردیم طلاق هم بگیریم، ممکن است بعد از یک هفته عصبانیت‌ها فروکش کند و طرفین با هم زندگی کنند، اما اگر این دعوا‌ها در دادگاه و جلسات مشاوره‌ای که مشکلی را حل نمی‌کند و باعث طولانی شدن روند طلاق می‌شود چرا که فرد پول جلسه مشاوره را می‌پردازد و گواهی را می‌گیرد و به دادگاه مراجعه می‌کند و در واقع مشکلی حل نمی‌شود و فقط افراد با دلخوری بیشتر از هم جدا می‌شوند.

 

حالا از دادگاه بگذریم فرد به محضر مراجعه می‌کند و به او می‌گویند ۶ ماه دیگر بازگردد، در ۶ ماه چه بر سر افراد می‌آید، زن و مرد زندگی شان خراب می‌شود، برنامه زندگی شان به هم می‌ریزد و بعد از جدایی هم رابطه شان بدتر می‌شود، چرا که خیلی بد از هم جدا شده‌اند.

 

کسی که این قانون را نوشته اصلا از مسائل اجتماعی ایران آگاهی نداشته است. ممکن متخصص خوبی در زمینه قانون بوده، اما آگاهی از مسائل اجتماعی ندارد. من متخصص امور اجتماعی هستم و اگر در مورد مسائل پزشکی نظر بدهم ممکن است تمام کشور به هم بریزد.

 

با اینگونه تصمیمات، رابطه مرد و زن نه تنها با هم بهتر نمی‌شوند، بلکه باعث تشدید عصبانیت و دشمنی بیشترمی شود. این را می‌توان در دادگاه متوجه شد؛ ممکن است دو نفر هنگامی که از دادگاه بیرون می‌آیند با هم برخورد می‌کنند و گاهی به برخورد فیزیکی هم می‌انجامد. اگر جدایی دوستانه روی بدهد ممکن است طرفین بعد از دو ماه آشتی کنند، ولی وقتی روند جدایی طولانی می‌شود دشمنانه جدا می‌شوند و هیچگاه به هم بر نمی‌گردند. ما در آمار‌ها داشته ایم کسانی که روند طلاق شان کوتاه بوده و سریع جدا شده اند بعد از ۶ ماه به هم بازگشتند، ولی کسانی که دادگاه طولانی داشته اند و برای جدایی بسیار هزینه کرده اند مانند هزینه وکیل و. با هم خصومت دارند و دیگر به هم بر نمی‌گردند. در این بین خانواده‌ها هم با هم درگیر می‌شوند و در حقیقت دسته‌ای از جامعه آسیب می‌بیند. علاوه بر نزدیکان، روابط کاری و اجتماعی طرفین هم آسیب می‌بیند چرا که افراد عصبانیت خود را منتقل می‌کنند یعنی آسیب خودمان را به افراد دیگر منتقل می‌کنیم.

 

کسانی که به مسائل اجتماعی آگاه نیستند، نمی‌دانند که یک آسیب با آسیب‌های دیگر قابل برگشت است. در واقع اینگونه امور نه تنها مشکلی را حل نمی‌کند مشکلات دیگر را چندین برابر می‌کند. امیدوارم کسانی که این قانون را گذاشتند آن را عوض کنند.

 

طلاق معلولی ازعلت هاست. علت مسائل اجتماعی در جامعه است وقتی فردی درآمدی ندارد که مخارجش را بدهد و هزینه‌ها چندین برابر شده، معلوم است که دعوای خانوادگی شروع می‌شود و طلاق پیش می‌آید. ما به جای اینکه علت‌ها را پیدا کنیم صورت مسئله را پاک می‌کنیم. ما باید علت‌ها را مشخص کنیم نه اینکه بگوییم چرا دارند جدا می‌شوند در واقع چرا‌ها را حل کنیم تا مردم طلاق نگیرند.

 

خبر فوری: با توجه به تحولات و رشد آگاهی عمومی در جامغه آیا واقعا طلاق معضل است؟

ازدواج به معنی تشکیل خانواده است، شما در رساله تمام روحانیون بخوانید وقتی به ازدواج اشاره می‌شود اولین چیزی که از مرد خواسته می‌شود این است که بتواند خرج خود و خرج یک نفر دیگر را هم بدهد. یعنی مردی که قصد ازدواج دارد باید بتواند منزلی در سطح دختر بخرد و یا اجاره کند و بتواند هزینه زندگی را بدهد. وقتی می‌گویند پایه‌های زندگی را از اول محکم کنید منظور همین است. مردی که کار ندارد و مخارجش را پدرش می‌پردازد و نمی‌تواند در شان دختر مایحتاج او را تأمین کند این ازدواج از نظر شرعی هم غلط است، چرا که در حد همسرش نیست. اسلام می‌گوید زن و مرد باید در حد هم باشند، وقتی در حد هم نیستند معلوم است که ازدواج به طلاق ختم می‌شود.

 

من به شما بگویم در هیچ جای دنیا وامی به نام وام ازدواج وجود ندارد. در تمام کشور‌ها زمانی انسان‌ها ازدواج می‌کنند که بتوانند خرج خودشان و یکی دیگر را بدهند پس با وام ازدواج، کسی نمی‌تواند ازدواج کند، اما در کشور ما چه اتفاقی می‌افتد؟ الان می‌گویند به زن و مرد ۱۰۰ میلیون تومان وام ازدواج تعلق می‌گیرد، خب جوانی به من میگوید الان نمی‌توانم مغازه‌ای بگیرم، رفتم با دختری صحبت کردم که شناسنامه المثنی بگیریم، ازدواج کنیم و بعد وام ازدواج می‌گیریم و سپس طلاق می‌گیریم و شناسنامه‌ها را هم از بین می‌بریم. ما با این پول، ازدواج‌های صوری را هم داریم، افزایش می‌دهیم، چون وام بی بهره است.

 

ازدواج‌های الان به خاطرازدواج نیست. در گذشته کسی که ازدواج می‌کرد فکر می‌کرد تا آخر عمر رندگی می‌کند یعنی فرد آمادگی ازدواج داشت که اینکار را انجام میداد. الان دختر به خاطر فشار خانواده به ازدواج رضایت می‌دهد که از دست حرف مردم راحت شود و اگر بگویی این فرد مناسب نیست می‌گوید اگر خوب نبود، طلاق می‌گیرم. به مرد می‌گویی چرا از دختری خوشت آمده می‌گوید رفتم خانه دختر دیدم پدرش پولدار است و گفتند برای دخترشان خانه هم می‌گیرند. این فرد زن نمی‌گیرد بلکه حساب اموال دختر را می‌کند. منظور این است وقتی ازدواج برپایه زندگی نیست معلوم است طلاق روی می‌دهد. پس ما باید بر روی علت‌ها کار کنیم، تشکیل خانواده بر پایه غلط به طلاق ختم می‌شود.

 

اگر می‌خواهیم در کشور ازدواج روی دهد، اولین گام کار است نه کار با در آمد جزئی بلکه کاری که حداقل هزینه‌های زندگی من را برآورد کند، بتوانم کرایه خانه پرداخت کند. وقتی دو یا سه برابر حقوق فرد، پول کرایه خانه می‌شود معلوم است زندگی سرانجامی ندارد و به طلاق می‌انجامد؛ نتیجه مشخص است.

 

پایه ازدواج‌ها غلط است، این نیست، چون جوان‌ها تحصیل کرده هستند ازدواج نمی‌کنند، فردی با مدرک دکتری با کسی که مغازه دارد ازدواج می‌کند به دلیلی که آن فرد منبع درآمد مطمئن دارد و به کارش علاقه دارد. پسر‌ها ازدواج نمی‌کنند، چون منبع درآمد ندارند و این طبیعی است و اگر ازدواج می‌کنند به خاطر منافع شون هست که بیشتر به دلیل ثروت دختر و خانواده اش است و بعد از مدتی به دعوا و طلاق ختم می‌شود.

 

خبر فورری: با توجه به قوانین موجود که حداقل حمایت از زنان را دارد (مانند بحث مهریه که این روز‌ها تقریبا اثری خنثی در جهت حفظ منافع زن، دارد) واقعا زنان با چه تضمینی وارد زندگی مشترکی شوند که حداقل امنیت روانی آن‌ها مورد توجه قرار باید بگیرد.

 

این مسئله از طرف خانم‌ها مشکل دارد. من به دانشجویان خودم هم گفتم که مهریه را به شکل سکه قرار ندهند. می‌توانند معادل مبلغ مهر ملکی را درخواست کنند یا اگر هم پسر نداشت اشکال ندارد می‌توانیم در عقدنامه مهر را بر عهده پدرپسر بگذارند که اگر زمانی به هر دلیلی خانم مهر را درخواست کرد می‌تواند از پدر پسر طلب کند. در کل خانم‌ها می‌توانند قبل از ازدواج تمام حق‌هایی که آقایون دارند را بگیرند مانند حق طلاق، حق مسکن و.

 

اگر خانم‌ها آموزش صحیح ببینند و قبل از ازدواج حقوق خود را مطالبه کنند می‌توانند در زمان مشکل، طلاق خود را بگیرند.

 

از نظر شرعی مهریه عندالمطالبه هست و اینکه طرف بگوید بعدا صحیح نیست. اگر مطالبات زن از جانب مرد رفع شود در زندگی مشکلی پیش نمی‌آید و حتی موقع جدایی هم مشکلی بوجود نمی‌آید.

 

خبر فوری: با قوانین فعلی، کسانی که مشکلاتی از قبیل مشکلات روحی، اعتیاد، ازدواج در سن پایین (کودک همسری) و. را داشته اند، چگونه می‌توان به ادامه زندگی تشویق کرد و آیا اصلا ادامه اینگونه زندگی‌ها به صلاح جامعه هست؟

من در مورد کودک همسری نظری دارم که مخالف نظر خیلی‌ها هست، چرا که کودک همسری در تهران نیست و در شهرستان‌های کوچک است. من با دختر‌ها صحبت کردم، در بعضی نقاط دختر اگر به ۱۳-۱۴ سال برسد و ازدواج نکند، دختر ناراحت است، چرا که در آن فرهنگ دختر و پسر زود ازدواج می‌کنند و اینگونه ازدواج مشکلی ایجاد نمی‌کند. البته اگر ازدواجی با زور و اجبار انجام شود، مسائل و مشکلات خاص خود را دارند.

 

کلا ۷۰ درصد مرد‌های یک بار به زنشان خیانت می‌کنند و معمولا بعد از ۴۰ سالگی به دلیل تمکن مالی و جذابیت ظاهری این اتفاق می‌افتد. بعضی همسر صیغه‌ای می‌گیرند که آن هم خیانت است. بزرگترین مشکلی که خانم‌ها به ما مراجعه می‌کنند خیانت همسر است. در هر قشری این اتفاق می‌افتد و اگر عده‌ای از مرد‌ها اینکار را نمی‌کنند، نه به خاطر اینکه نمی‌خواهند بلکه به خاطر این است که شرایط و موقعیت نداشتند. خیانت به این دلیل روی می‌دهد که مردان احساس پیری می‌کنند و می‌خواهند با کسی باشند که به او احساس دلبستگی داشته باشند و بعد از مدتی از همسری که صیغه کرده‌اند جدا می‌شوند، ولی در زندگی اصلی مشکلات و دعوا‌هایی پیش می‌آید که به طلاق ختم می‌شود. البته از نظر قاضی این موضوع حق برای مرد تلقی می‌شود که موجب تنفر زن از شوهرش می‌شود و باعث تشدید منازعات خانوادگی می‌شود.

 

ما در فرهنگ مان این مشکلات را داریم. اگر مردی قبل از عقد به زنش بگوید که بعد‌ها زن دیگری صیغه می‌کند، خب اشکالی نداره، ولی هیچ مردی چنین حرفی نمی‌زند و دروغ می‌گوید که این دروغ، خیانت است و از نطر شرعی هم مشکل دارد.

 

بحث صیغه در صدر اسلام جنبه حمایت معیشتی داشت، ولی در حال حاضر فقط به دلایل نفسانی انجام می‌شود که همین موضوع باعث بوجود آمدن مشکلات عدیده برای ارکان خانواده شده است.

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار