به گزارش راهبرد معاصر؛ برخی مورخان در زندگینامه چنگیز خان مغول آوردهاند که در جنگ مغولان علیه مردم جزیره کریمه وی با مشاهده مقاومت مردم دستور داد تا اجساد افرادی که در آن منطقه به دلیل بیماری طاعون درگذشتهاند را با منجیق به داخل قلعه پرتاب کنند تا از این طریق مقاومت مردم شکسته شود. برخی بر این باورند که این رویداد، علت شیوع طاعون در اروپا در قرون وُسطا بود، که 25 میلیون کشته داد.
بنابراین میتوان این اقدام را ابتداییترین نمونه جنگ بیولوژیک بشر بر علیه دشمنانش با استفاده از شیوع دادن یک بیماری قلمداد کرد؛ جنگی که سلاحهای آن با ابزاری به نام دستکاری ژنتیک و در قالب انواع عاومل بیماریزا همچون ویروس و میکروبهای ناشناخته تولید میشوند.
با ورود به عصر صنعتی و مدرن شدن ابزار جنگ، سلاح بیولوژیک همچنان کارآمدی خود را حفظ کرده است. این سلاح به ویژه در جنگجهانی دوم با ترکیب عوامل بیماریزا و مواد سمی شیمیایی باعث شد تا مرگ بر اثر عوامل زیستی به شدت گسترش یابد. همین موضوع زمینهساز شکلگیری معاهده اختراع، تولید، گسترش و ذخیره سلاحهای بیولوژیک در سال 1975 تنظیم شد.
هر نوع حمله با منشا، ابزار انتقال و هدف ارگانیسمهای طبیعی و یا دستساز علیه جمعیت انسانی را حمله بیولوژیک میخوانند. اصطلاح بیوتروریسم هم از دل این مفهوم خلق شده است، با این تفاوت که علیه یک شخص خاص رخ میدهد. باکتریها، ویروسها، قارچها و سموم حاصل از موجودات زنده از جمله سربازان این سبک از جنگ است. از سوی دیگر مهمترین ویژگی جنگ بیولوژیک را باید استفاده توامان از عملیات روانی همچون القای ترس، سردرگمی و عدم اطمینان در زندگی روزمره دانست.
تکثیر گسترده و سریع، درگیری جمعیت زیاد، ارزان بودن تهیه عوامل این جنگ و در نهایت مدت زمان طولانیتر اثرگذاری بیماریها از دلایلی است که باعث شده تا برخی دولتها با عبور از دوره جنگهای متعارف، به استفاده از چنین موضوعی ترغیب شوند.
مهمترین تحول در جنگ بیولوژیک را باید دستکاری ژنتیک عوامل بیماریزای زیستی توسط دانشمندان دانست. در این شیوه که مهمترین نماد آن بیماری ایدز است، انسان با دخالت در ماهیت این عوامل باعث تشدید توانایی ایجاد بیماری، افزایش مقاومت به داروهای جدید و افزایش انتشار در محیط شده و در مواردی حتی میتوان یک بیماری خاص را برای جمعیتی خاص طراحی کرد.
ایدز را باید یکی از برجستهترین نمونه دستکاری ژنتیک ویروسی دانست. براساس تحقیقات گسترده مشخص شده است که ایدز یک ویروس خاص، تغییر و تحولیافتهی آزمایشگاهی از ویروس ویسنا است که برای اولینبار در گوسفندان ایسلندی آزمایش شد. در سال 1971 دکتر رابرت گالو مقالهی خود در ارتباط با ویروس جدیدی به نام HIV را منتشر كرد و در آوریل سال 1984، وی درخواست حق ثبت اختراع خود را در ایالاتمتحده ارائه كرد!
این عضو برنامه سری ویروس فدرال، بین سالهای 1978-1964 با بودجهای بالغ بر 550 میلیون دلار برای طراحی عاملی برای کاهش جمعیت در قالب سند راهبردی NSSM200 فعالیت میکرد که در نهایت به خلق ویروس جدیدی به نام ایدز دست یافت.
رابرت گال، دانشمند عضو برنامه سری ویروس فدرال- این شخص برای اولین بار با دستکاری ژنتیک ویروس جدیدی به نام HIV را تولید کرد.
در نمونهی دیگر و جدیدتری از چنین فعالیت را میتوان بیماری سارس دانست. به گفته کارشناسان مرکز جنگ بیولوژیک ارتش روسیه، این بیماری یک سلاح بیولوژیک ساخت انسان است، چون این ویروس، ترکیبی از ویروس اوریون و سرخک بوده که چنین ترکیبی هرگز نمیتواند در طبیعت ظاهر شود و تنها در آزمایشگاه بهدست میآید.
اگر جنگ بیولوژیک را محدود به ارگانیسمهای بیماریزا بدانیم، باید گفت که شناخت ناقصی از این موضوع داریم. گاه عوامل زیستی نه با هدف کشتار جمعی بلکه به قصد تضعیف جسمی انسانها، حمله به زیرساختهای کشاورزی و حذف گونههای مختلف گیاهی و جانوری با هدف کسب سود طراحی میشوند. مهمترین مصداق این سبک از جنگ بیولوژیک را باید تراریخته معرفی کرد.
تراریخته نسل جدیدی از جنگ برخی موسسات چندملیتی در هماهنگی با کاخ سفید علیه کونههای بومی دامی و گیاهی کشورهای دیگر است که زمینهساز شیوع بیماریهای خطرناک حیوانی و یا نابودی کشاورزی یک کشور میشود. جنگ بیولوژیک در دامها هدفمند است، زیرا بیماریهای حیوانی، بسیار مسری هستند و باعث بروز علائم در درصد بالایی از حیواناتی که در معرض هستند میشوند. بهعنوان مثال، میتوان به بیماری تب برفکی اشاره کرد.
تراریخته گیاهی نیز زمینه تخریب اکوسیستمها، کاهش تولید محصولات گیاهی، آلوده شدن محصولات و باعث پخش و شیوع عوامل بیماریزا در گیاهان و محصولات نهایی را فراهم میکند. این موضوع در ابعاد کلان امنیت زنجیره غذایی را به خطر انداخته و نوعی بیوتروریسم کشاورزی محسوب میشود. ورود آفت از طریق بذرهای آلوده، واردات بذرهای ناباور و بذرهایی که از لحاظ ژنتیکی تغییر یافته و دارا یا فاقد مادهای خاص هستند، از مواردی است که کشاورزی را بهطور جدی مورد تهدید قرار داده است.
اعتراضات علیه شرکت مونسانتو- این شرکت چندملیتی که همپیمان تحقیقاتی پنتاگون و تحت مالکیت خاندان یهودی راکفلر قرار دارد، به عنوان بزرگترین تولیدکندده بذرهای تراریخته در جهان شناخته میشود. فعالیت این شرکت در بسیاری از کشورها به دلیل اثرات مخرب زیستی محصولاتش ممنوع شده است.
برای مثال باید ذکر شود که بیش از 88 درصد مزارع پنبه تراریخته وارداتی از آمریکا به آفت «زنگ پنبه» و «کرم برگخوار» آلوده شده است که باعث شده تا تولید و صادرات پنبه از کشور پاکستان، به عنوان یکی از کشورهای اصلی در این مورد، بیش از 45 درصد کاهش پیدا کند.
ویژگی مشترک حکومتهایی که از سلاحهای زیستی استفاده میکنند، تلاش آنها برای متوقف کردن رقبا و دشمنان از این طریق است. روم، مغول و استعماگران پرتغالی و هلندی نمونه تاریخی کشورهایی هستند که برای رقابت با کشورهایی که به دنبال کسب قدرت بیشتری بودند، از چنین سلاحهایی استفاده کردهاند.
با صنعتی شدن ابزارهای جنگ بیولوژیک باید آمریکا را کشوری دانست که به شدت از آن علیه رقبای خود استفاده کرده است. کشورهایی همچون چین و روسیه به دلیل تنازع قدرت با آمریکا و دارا بودن مولفههای قدرت همچون وسعت سرزمین، جمعیت جوان زیادو سرعت رشد اقتصادی بالا از مهمترین اهدافی هستند که تاکنون مورد حمله بیولوژیک قرار گرفتهاند.
مهمترین سند جنگ بیولوژیک را باید گزارش طبقه بندی شده سال ۱۹۴۸ توسط کمیته جنگ بیولوژیکی پنتاگون دانست که در بخشی از آن چنین آمده است: «حمله با یک بمب یا اسلحه بیتردید یک حمله عمدی تلقی می شود. اما اگر… یک بیماری فراگیر در شهری پرجمعیت شایع شود به هیچ وجه این امکان وجود ندارد که فکر کنند کسی حملهای انجام داده است. با مقدار اندکی از عامل بیماریزا، بخش قابل توجهی از مردم این شهر در مناطق انتخابی مورد هدف واقعشده یا جان خود را از دست میدهند و یا ناتوان می شوند».
همچنین در گزارش سالانه ارتش آمریکا در سال ۱۹۵۶ به صراحت اعلام شده که جنگ بیولوژیک و شیمیایی بخشی جدایی ناپذیر از استراتژی ارتش آمریکا بوده، به هیچ وجه محدودیت نداشته و اینکه کنگره این قدرت را به ارتش داده تا در موارد مختلف از آن به عنوان «حمله نخست» استفاده نماید.
در جدیدترین نمونه از اسناد مربوط به تولید و استفاده ارتش آمریکا از سلاح بیولوژیک، در گزارش پروژه «قرن نوی آمریکا» که سال 2000 میلادی که با هدف حفظ برتری جهانی ایالات متحده و شکلدهی به نظم امنیتی بین المللی مطابق با اصول و منافع آمریکایی تهیه شده، چنین آمده است: «اشکال پیشرفته جنگ بیولوژیک که می تواند انواع ژنها را هدف قرار دهد، این امکان را فراهم می کند که آن را به یک ابزار سیاسی مفید تبدیل سازد».
به گزارش پایگاه خبری هیل، دولت آمریکا چندین دهه است که مشغول انجام تحقیقات فشرده در زمینه جنگ بیولوژیک بوده و در بسیاری از موارد قویا بر عوامل بیماریزا علیه یک نژاد خاص متمرکز شده اند. همچنین وزارت دفاع آمریکا در گزارشی به کنگره این کشور افشا کرده است که این وزارتخانه برنامهای برای ایجاد عوامل بیولوژیک مصنوعی شامل تغییر ویروسهای غیرکشنده به نوع کشنده آن و مهندسی ژنتیک برای تغییر ایمنی شناسی عوامل بیولوژیک با هدف غیرقابل درمان کردن و مقاومت آنها به واکسیناسیون، را در دست دارد. در این گزارش اعتراف شده که برای اجرای این برنامه گسترده، حدود ۱۳۰ مرکز تحقیقات تسلیحات بیولوژیک و دهها دانشگاه آمریکایی درگیر هستند.
بزرگترین موسسه درگیر این موضوع را باید موسسه تحقیقات پزشکی ارتش ایالات متحده در زمینه بیماریهای عفونی دانست که در مریلند واقع شده است. یکی از موفقیت های بزرگ این موسسه دستیابی به روش تولید انبوه کک و کنههای آلوده به طاعون و سایر عوامل بیماریزای کشنده برای گسترش در بین جمعیت غیرنظامی بود و برای اولین بار در جهان کشوری توانست از حشرات به عنوان سلاح استفاده کند.
پرورش و انتشار پشهها و ککهای آلوده به وبا و تب زرد در چین و کرهشمالی، حمله به روسیه با سلاحهای زیستی حشرهای، تولید غلات و حبوبات آلوده به سم ساکسیتوکسین برای صادرات به کشورهای آمریکای لاتین و جنوبشرق آسیا، پروژه بیماری سیفلیس در گواتمالا و آلودهسازی محصولات برنجی در ویتنام و ژاپن از طریق دستکاری ژنتیک در قالب پروژه «اکیناوا» از جمله سوابق آمریکا در استفاده از سلاحهای بیولوژیک است.
عکس آرشیو ارتش آمریکا از آزمایش تاثیرات سیفلیس بر زنان مبتلا- این آزمایش در دوره حکومت آمریکایی خوان خوزه آریوالو انجام شد و طی آن سربازان، زندانیان و بیماران روانی را به سفلیس آلوده میکردند و سپس آنها را برای تولید آنتیبیوتیک مناسب آزمایش میکردند.
در سطح منطقهای نیز رژیم سعودی از کشورهایی است که تاکنون چندین بار از این شیوه استفاده کرده است. به گزارش پایگاه که در گزارشی مفصل به تشریح جنگ بیولوژیک این رژیم در یمن پرداخته است، تعداد کسانی که در طی سالهای تجاوز سعودی در یمن به تومورهای بدخیم دچار شدهاند به شکل نگرانکنندهای افزایش یافته است.
به گزارش مرکز ملی سرطانشناسی در یمن، طی سالهای ویرانگری ائتلاف متجاوز سعودی در این کشور بیش از ۲۰ تا ۲۵ هزار مورد سرطان به ثبت رسانده است.
همچنین دکتر جمال الشهاری، مدیر کل بخش مطالعات و تحقیقات صندوق مبارزه با سرطان از تلاشهای عاومل سعودی برای آلوده کردن محیط زیست یمن خبر میدهند که طی آن کشورهای ائتلاف سعودی به شکل عامدانه چندین بار آلایندههای سمی همچون سیانور و آرسنیک را در آبهای ساحلی یمن تخلیه کرده است.
در نمونه دیگر، شاهزادگان سعودی سموم دفع آفات و کودهای ممنوعه بینالمللی را وارد یمن کرده بودند که کشاورزان یمنی به اشتباه از آنها استفاده میکردند؛ کودهایی که کشاورزان یمنی آنها را با عنوان پودر اسرائیلی میشناختند و همین مواد منجر به بروز انواع سرطان و نارساییهای کلیوی و سیروز کبدی و بیماریهای قلب و سیستم عصبی در میان مردم یمن شده است. علاوه بر آن مدتهاست که برخی از کشورها کمکهای انسانی فاسد و خراب برای مردم یمن ارسال میکنند که خود همین کمکها نیز از عوامل اصلی بروز سرطان در میان یمنیها به شمار میآید.
برخی گزارشها نیز از ورود سم آفلاتوکسین از طریق گندمهای آلوده به نوعی قارچ به منابع آب زیرزمینی یمن خبر میدهند که به اصرار برنامه جهانی غذا وارد این کشور شده است.
بیماری ترسناک ولی کمخطر کرونا این روزها نقل محافل است؛ ویروسی که اقتصاد کشورها را زمینگیر کرده، سرعت رشد اقتصادی برخی کشورها را به شدت کاهش داده، بورسهای کشورهای آسیایی را قرمز کرده و در نهایت بسیاری از کشورها را بر این مسئله متمرکز کرده و باعث شده عملا بسیاری از تحولات سیاسی و امنیتی جهان زیر سایه این بیماری قرار بگیرد.
علیرغم انتشار اخبار غیررسمی مبنی بر انتقال این بیماری از خفاش به انسان، کارشناسان مختلفی آن را مضحک خوانده و معتقد هستند که کرونا، سلاحی نو در میان سلاحهای جنگ بیولوژیک است.
رسانههای آمریکایی از همان ابتدا سعی کردن منشا این ویروس را آزمایشگاههای بیولوژی چین در شهر ووهان معرفی کنند؛ روزنامه نیویورکپست در مطلبی به قلم استیون دبلیو موشر، رئیس موسسه تحقیقات جمعیت در آمریکا که حوزه آن کار روی موضوع چین است، مدعی شده که منشأ ویروس کرونای جدید از بزرگترین آزمایشگاه ویروسشناسی چین بوده است.
برخی کارشناسان نیز آمریکا را تولیدکننده ویروس کرونا میدانند. این افراد رقابت اقتصادی دولت آمریکا و چین را عامل اصلی این پدیده دانسته و میگویند که با علم به اینکه سرعت رشد اقتصاد آمریکا در برابر چین بسیار پایین است، تنها راهکار برای ممانعت از تبدیل شدن پکن به اقتصاد نخست دنیا را، مهار چین و توقف روند فزاینده رشد اقتصادی است.
این کارشناسان کرونا را در ادامه جنگ رسانهای واشنگتن علیه پکن قلمدا کرده و معقتد هستند در دورهای که دولت ترامپ با چین به یک آتشبس کوتاهمدت تجاری دست پیدا کرده بود، آزمایشگاههای بیولوژیک آمریکا در کشورهایی همچون اوکراین، گرجستان و افغانستان درحال ساخت ویروسی خطرناک برای هدف قرار دادن اقتصاد چین بودند.
همچنین پایگاه خبری Dimsum Daily نیز با انتشار مطالبی از جوانب مشکوک در شیوع ناگهانی ویروس کرونا در چین پرده برداشته و نوشت: زمانی که این ویروس در چین شیوع پیدا کرد، آمریکا شهروندان خود را فراخواند. این بدین معناست که آنها میتوانند داخل آمریکا این ویروس را کنترل کنند اما چینیها این دانش را ندارند و همین امر احتمال وجود توطئه علیه اقتصاد چین را قوت میبخشد.
از سوی دیگر ایگور نیکولین، عضو سابق کمیسیون سازمان ملل متحد در سلاحهای بیولوژیک و شیمیایی در این باره گفت: همکاران چینی با من تماس گرفته و معتقدند ویروس کرونا ساخته دست انسان است و سالها بعد، افشا خواهد شد که کرونا ویروس، جنگ بیولوژیک کاخ سفید علیه رقبای بزرگ جهانی آمریکا بوده که علاوه بر بخشهایی از جهان، به مردم آمریکا هم سرایت کرد.
همچنین اورلی لوی ابکاسیس، عضو کنست رژیم صهیونیستی و گزینه وزارت بهداشت این رژیم، به طور ضمنی کرونا را طراحی شده برای نبردهای بیولوژیک خواند و پیش از او دنی شوهام، مقام پیشین اطلاعاتی رژیم اسرائیل نیز کرونا را طراحی شده در آزمایشگاهها و انتشار آن را عمدی دانسته بود.
برخی منابع آگاه نیز در گفتگو با رسانههایی همچون واشنگتنپست مدعی شدهاند که نژاد نوظهور کرونا به وسیله دو دانشمند آمریکایی و چینی در آغاز سال ۲۰۱۹ ایجاد شد که در یکی از آزمایشگاههای نظامی مربوط به سلاحهای بیولوژیکی آمریکا در خدمت سرویس اطلاعاتی این کشور هستند.
به ادعای این منابع، دانشمند چینی که برای سرویس اطلاعاتی آمریکا کار میکرد، این ویروس تکامل یافته را پس از فریب مسئولان کشورش مخفیانه روی یکی از زندانیان چینی آزمایش کرد؛ ولی با گذشت شش روز از انتقال این ویروس به بدن زندانی، عوارض ابتلا نمایان نشد و این دانشمند فکر کرد که وی به کرونا مبتلا نشده است تا اینکه مسئولان چینی پس از ۲۰ روز با ابتلای شماری از زندانیان و پلیس زندان به کرونا غافلگیر شدند.
آن دانشمند بار دیگر آزمایش را تکرار کرد و به این نتیجه دست یافت که آن زندانی به کرونا مبتلا شده بود، ولی این ویروس توانسته است به مدت ۱۴ روز خود را در بدن وی زنده نگه دارد، بی آنکه عوارض بیماری نمایان شود. در همه این مدت، ویروس به دیگران سرایت کرده بود و این گونه شد که بهطور گسترده در چین انتشار یافت و بهویژه محیط سرد و مرطوب به انتشارش سرعت بخشید و از این کشور به دیگر کشورهای جهان سرایت کرد و به نوعی وبای جهانی تبدیل شد.
از دیگر نشانههای عمدی بودن تولید این ویروس توسط دولت آمریکا را باید سخنان ویلبر راس، وزیر بازرگانی آمریکا دانست که به روزنامه واشنگتنپست گفته بود: «ویروس کرونا چهبسا بتواند فرصتهای شغلی در آمریکا فراهم کند»! دلیل سخنش این است که بهزودی شرکتها از مناطق آلوده به این ویروس به جاهای دیگر نقل مکان خواهند کرد؛ اشارهای به بهرهبرداری بزرگ آمریکا از این جنگ بیولوژیک.
ویلبر راس افزود: به نظرم کرونا میتواند به بازگشت فرصتهای شغلی به آمریکای شمالی سرعت ببخشد که موجب تقویت اقتصاد ما نیز خواهد شد. قصد ندارم قبل از اینکه فایدههای اقتصادی احتمالی حاصل از کرونا بررسی شود، درباره شکست یک بیماری بسیار اسفبار و بد صحبت کنم!
همچنین ولادیمیر ژیرینفسکی، رهبر حزب دموکرات لیبرال روسیه در سخنانی در مؤسسه «تمدنهای جهانی» مسکو اظهار داشته است که آمریکا با هدف باجخواهی فرآیند غنیسازی این ویروس را با هدف مبتلا کردن چینیها انجام داده است. آمریکاییها میترسند مبادا نتوانند چین را از میان بردارند یا پابهپای این کشور حرکت کنند. همهچیز در یک ماه پایان خواهد یافت، ولی باید گفت که ویروس کرونا باجخواهی آمریکا از چین است.
با در کنار هم قرار دادن این شواهد و البته سودهای چند ده میلیاردی شرکتهای چندملیتی از جمله شرکتهای دارویی «مودیرنا» و «انوفیا» در بورس نیویورک و وال استریت از فروش دارو برای کنترل این بیماری میتوان نتیجه گرفت که به احتمال قوی ویروس کرونا سلاحی نو برای کنترل چین، متوقف کردن فرآیندهای اقتصادی کشورهای رقیب آمریکا از جمله اروپای غربی و درگیر کردن کشورهای مختلف با این مساله برای عدم تمرکز در موضوعات بینالمللی است؛ همانطور که در بحبوحه این بیماری، قرارداد صلح طالبان و آمریکا بدون تاثیرگذاری کشورهای ذینفع در افغانستان از جمله ایران، روسیه و چین به امضا رسید!