به گزارش راهبرد معاصر؛ شامگاه 14 مرداد انفجار انبار نگهداری نیترات آمونیوم در بندر بیروت باعث وارد شدن حجم عظیمی از خسارت انسانی و مادی به پایتخت لبنان شد. تاکنون بیش از 140 کشته و 5هزار زخمی از سوی منابع پزشکی لبنانی مورد تایید واقع شده و باتوجه به مفقود شدن دهها نفر، احتمال دارد که این آمار طی روزهای آینده افزایش یابد. به گفته استاندار بیروت در این انفجار نیمی از ساختمانهای اداری این شهر از بین رفته و ذخایر دارویی و غذایی نیز دچار خسارت زیادی شدهاند. در کنار این خسارتها، این انفجار مهیب موج سیاسی و امنیتی نیز داشته که به زعم کارشناسان طی هفتههای آینده اثرات آن پدیدار خواهد شد. تاکنون دلیل مشخصی برای وقوع این حادثه اعلام نشده و تنها آتش گرفتن و سپس انفجار ماده نیترات آمونیوم برای همه واضح است، اما اینکه چرا و چگونه بیش از 2هزار و 700 تُن از این ماده منفجر شده در دست بررسی مقامات امنیتی لبنان است. اما سوال اصلی این است که چه کسانی از این وضعیت سود میبرند و موج سیاسی و امنیتی این انفجار چه کسانی را تحتالشعاع قرار خواهد داد؟
برای فهم دقیق از ابعاد اقتصادی بر اقتصاد بحرانزده کشور لبنان باید به این موارد دقت کرد:
بندر بیروت بزرگترین پایانه صادرات و واردات کالا به این کشور است، به حدی که سال گذشته میلادی 76% ترانزیت تجاری لبنان از مبدا گمرک بندر بیروت ثبت شده بود. همچنین این بندر برای کشور سوریه به دلیل معاهدات اقتصادی با لبنان، یک ترمینال اقتصادی محسوب میشد و حجم عظیمی از صادرات سوریه از این بندر صورت میگرفت.
به گفته استاندار بیروت، حجم خسارت به این شهر معادل 10 تا 15 میلیارد دلار برآورد شده که برابر با 20درصد تولید ناخالص ملی این کشور است. این رقم زمانی قابل توجه مینمایاند که بدانیم ارزش پول ملی لبنان طی یکسال گذشته بیش از 300% سقوط کرده و عملا این رقم برای اقتصاد بحرانزده این کشور بیش از سه برابر محسوب میشود.
از 6 ماه گذشته که مردم لبنان شاهد افزایش 80% قیمت مواد غذایی بودند، یکی از نقاط اتکای دولت حسن دیاب برای عبور از بحران غذایی وجود سیلوی گندم بود که در این انفجار نابود شد و عملا جامعه لبنان طی هفتههای آینده با یک بحران غذایی مواجه خواهد شد. همچنین انبار نگهداری داروهای خاص نیز از بین رفته که تهیه جایگزین این حجم از دارو در شرایط فعلی لبنان به معنای شکلگیری یک فشار اقتصادی مضاعف است.
این خساراتی است که مستقیما به دولت لبنان مربوط میشود و در کنار این موضوع باید به حجم خسارت به بخش خصوصی و زندگی روزمره مردم این شهر اشاره کرد و ان وقت میتوان گفت که با انفجار یک انبار در بندر بیروت، تمام اقتصاد بحرانزده لبنان دچار موجگرفتگی شدید شده که جبران آن به گفته نخستوزیر این کشور، حداقل به دو سال زمان و کمکهای گسترده بینالمللی نیاز دارد.
از همان دقایق اول مخابره خبر این انفجار مهیب، رسانههایی همچون العربیه، الحدث، اسکاینیوز عربی، الحره و بیبیسی عربی حجم گستردهای از اخبار را در شرایط التهاب اولیه علیه جریان مقاومت تولید کردند. این رسانهها ابتدا عنوان کردند که انفجار در انبار نگهداری تسلیحات حزبالله لبنان رخ داده و حجم زیاد موشکهای اهدایی ایران به این گروه سبب وارد آمدن خسارت گسترده بوده است. در ادامه با سخنان ژنرال عباس ابراهیم، مدیرکل اداره امنیت عمومی لبنان گفتگو با الجزیره مبنی بر وجود ماده شیمیایی نیترات آمونیوم در انبار توقیفی از یک تاجر روسی، این خط خبری تغییر کرده و چنین عنوان شد که این انفجار توسط محور مقاومت رخ داده تا از این طریق به دو هدف عمده دست یابد: اول اینکه با توجه به برگزاری دادگاه ترور رفیق حریری و قطعی بودن صدور رای محکومیت چهار عضو حزبالله، این انفجار سبب به حاشیه راندن دادگاه و عدم افشای ماهیت تروریستی بودن حزبالله میشود. هدف دوم هم در سطح منطقهای تعریف میشود که ایران بازیگر اصلی آن است. از نگاه این رسانهها، وقوع چنین انفجاری سبب میشود که منطقه وارد یک مرحله آشوب امنیتی شود و از این طریق فشار آمریکا بر ایران به صورت خودکار کاسته خواهد شد.
در کنار این خط خبری، لغو سخنرانی سیدحسن نصرالله به احترام عزای عمومی کشتهشدگان انفجار و بازنشر گسترده سخنان وی در خصوص توانایی حزبالله برای هدف قرار دادن منایب آمونیاک رژیم صهیونیستی با موشک از سوی رسانههای عبری- عربی به عنوان اثباتکننده این ادعا برجسته شده است.
در کنار این رسانههای خارجی، سلطنتطلبان، منافقین و اپوزیسیون خارجنشین نیز با بازنشر تصاویر ادعایی رژیم صهیونیستی مبنی بر وجود انبار نگهداری سلاحهای ایرانی در بندر بیروت به دنبال القای این گزاره بودند که سیاست انتقام از مردم منطقه برای فشار به محور غربی برای کاستن فشار از سوی جمهوری اسلامی ایران در حال پیگیری است و حزبالله مجری دستورات تهران است و بس!
دلیل این هجمه عظیم رسانهای را باید برنامه بلندمدت دشمنان محور مقاومت برای حذف جریان مقاومت در لبنان دانست. با توجه به در پیش بودن دادگاه ترور رفیق حریری از یکسو و فشار اقتصادی گسترده آمریکا به دولت لبنان برای خلع سلاح مقاومت، در صورت موفقیت این عملیات روانی، حزبالله چارهای نخواهد داشت مگر بر عقبنشینی موقت از مواضع تاکتیکی خود که در شرایط فعلی منطقه به معنای تضعیف محور مقاومت است. همچنین این احتمال وجود دارد که شکافهای اجتماعی- سیاسی موجود در این کشور که مسبوق به سابقه است، مجددا فعال شده و حوادثی همچون جنگ داخلی دهه هشتاد میلادی، البته در ابعادی متفاوت، رخ دهد که این سناریو نیز به تضعیف محور مقوامت در منطقه منجر خواهد شد. این درحالی است که از موضوع «جنگ هیپریدی» آمریکا علیه لبنان نیز نمیتوان گذشت.
برای درک ابعاد سیاسی- امنیتی این انفجار باید نگاهی دوباره به وضعیت داخلی و خارجی لنان و محور مقاومت داشت:
دولت حسن دیاب بعد از کشوقوسهای فروانی و با اتکا به حمایت جریان هشت مارس روی کار آمد و عملا اعتبار جریان غربگرای لبنان به ریاست سعد حریری را از بین برد. از همینرو شاهد هستیم که از ابتدای روی کار آمدن وی یک سلسله تحریمهای نانوشته علیه این کشور اجرا شده که در چند ماه گذشته باعث سقوط اقتصادی لبنان و وقوع آشوبهای اجتماعی متععد شده است. این انفجار و تبعات اقتصادی آن به احتمال قوی باعث سقوط دولت متکی به حزبالله خواهد شد.
موفقیت جنگ روانی دشمن علیه جریان مقاومت سبب خواهد شد تا حزبالله در موضع ضعف تاکتیکی قرار گیرد. این ضعف موجب تضعیف جایگاه سیاسی و در نتیجه روی کار آمدن دولتی همگرا با آمرکیا خواهد شد. با توجه به موقعیت لبنان در ارتباطات مالی و دور زدن تحریمها توسط ایران، این سناریو باعث تشدید حلقه تحریمها و فشار بیشتر به کشورمان خواهد شد.
هفته گذشته بود که رژیم صهیونیستی در اجرای راهبرد تحریک محور مقاومت به جمله نظامی به این رژیم و درگیر کردن ایران با این مسئله، یک حمله محدود به خاک لبنان و مواضع حزبالله داشت که البته با اتخاذ سیاست صبر از سوی مسئولان مقاومت با شکست مواجه شد. در شرایط عادی این امکان وجود داشت که حزبالله پاسخی سنجیده به این رزیم بدهد، اما با وقوع این انفجار و بار روانی آن تا ترمیم وضعیت امکان چنین اقدامی وجود ندارد و همین موضوع باعث خواهد شد تا طی روزهای آینده تحرکات نظامی و امنیتی رژیم صهونیستی افزایش یابد که منجر به تشدید اوضاع امنیتی غرب آسیا خواهد شد.
به صورت کلی باید گفت انفجار مهیب بیروت در شرایط فعلی منطقه باعث شد تا ثبات ژلهای منطقه دچار تغییر شود. از سویی محور مقاومت به دلیل عملیات روانی سنگین رسانههای دشمن مجبور به اتخاذ سیاست صبر شود و از سوی دیگر آمریکا و متحدانش از این شرایط برای بهرهبرداری از اهداف خود استفاده کنند. جدای از اصل موضوع انفجار و خسارتهای اقتصادی آن، بازیگران منتفع از آن و سناریوهای امنیتی- سیاسی از آینده منطقه این احتمال را تشدید میکند که محور ضدمقاومت در وقوع این انفجار دست داشتهاند. این سناریوها در کنار سابقه تروریستی رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی در استفاده از انفجار برای بهرهبرداری سیاسی، این ظن را تقویت میکند!