به گزارش راهبرد معاصر؛ امارات در 13 اوت و بحرین در 11 سپتامبر 2020، عادی سازی روابط خود با رژیم صهیونیستی را به صورت علنی اعلام کردند. 15 سپتامبر نیز متن توافق صلح بین اسرائیل با دو کشور بحرین و امارات متحده عربی در کاخ سفید و در حضور دونالد ترامپ امضاء شد. دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا گفته است که با پادشاه و ولیعهد سعودی در خصوص عادیسازی روابط با اسرائیل رایزنی انجام داده و آنها به این توافق خواهند پیوست. پیشتر نیز جرد کوشنر، داماد و مشاور ارشد ترامپ در سخنانی اعلام کرده بود که تحقق مسئله عادی سازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی حتمی است. یوسی کوهن، رئیس موساد نیز مدعی شده که عربستان میتواند در صف عادیسازی روابط با تلآویو قرار گیرد. با این حال عربستان سعودی چندین بار اعلام کرده تا زمانی که توافق صلح میان اسرائیلیها و فلسطینیها حاصل نشود، به سمت عادیسازی روابط نخواهد رفت. فرحان بن عبدالله، وزیرخارجه عربستان مدعی شد که قبل از انعقاد توافق صلح میان اسرائیل و فلسطین، عادیسازی انجام نخواهد شد. ماجد بن عبدالله القصبی، وزیر اطلاعرسانی عربستان نیز در بیانیهای گفته است که هیئت دولت بهریاست ملک سلمان بر وحدت، حاکمیت و حفظ تمامیت ارضی کشورهای عربی و ایستادگی کنار ملت فلسطین تأکید کرد. تناقض در اظهارات مقامات آمریکایی و سعودی این پرسش را به ذهن متبادر میسازد که آیا عربستان به دنبال عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی است؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت که عربستان جزو نخستین کشورهایی بود که از عادی سازی روابط کشورهای عربی با تلآویو حمایت کرده اما به دلایل متعددی در حال حاضر زمان مناسب فرا نرسیده است. با بررسی اقدامات و اظهارات مقامات سعودی به خوبی میتوان شواهد و نشانههای علاقمندی سعودیها به عادیسازی روابط با تلآویو را درک نمود.
نخست اینکه عربستان سعودی نقش اساسی در عادیسازی روابط امارات و بحرین و تشویق سایر کشورهای عربی به عادیسازی روابط با اسرائیل داشته است. به خصوص که توافق صلح بحرین با اسرائیل بدون چراغ سبز عربستان سعودی میسر نمیشد و بدون همراهی ریاض، امکان امضای چنین توافقنامهای حاصل نمیشد. علاوه بر آن عربستان نه تنها آسمان خود را بر روی پروازهای مستقیم بین تلآویو و ابوظبی گشوده، بلکه راه را برای تغییر رویکرد خود در قبال اسرائیل هموار ساخته است. محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، در کنار محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در جهت الحاق بیشترین تعداد از کشورهای عربی به قطار عادیسازی روابط با اسرائیل کمک و شانس ترامپ در برابر رقیبش جو بایدن را بیشتر کنند؛ از اینرو از چند هفته گذشته فشارها به سودان برای عادیسازی روابط با اسرائیل را آغاز کردهاند.
دوم حملات تند مقامات سعودی علیه رهبران فلسطینی حاکی از تمایل ریاض به عادی سازی روابط با اسرائیل است. در حالی که مقامات رسمی سعودی معتقدند که هرگونه اقدامات یکجانبه رژیم صهیونیستی برای الحاق سرزمینهای فلسطین، موجب تضعیف راهحل دو کشور در چارچوب طرح صلح عربی میشود، اما این روند با حمله مقامات سعودی به رهبران فلسطین و متهم کردن آنها به پایمال کردن مسئله فلسطین، بهدلیل امتناع از عادیسازی، در تضاد است. شاهزاده بندر بن سلطان، رئیس پیشین دستگاه اطلاعاتی و سفیر اسبق عربستان سعودی در واشنگتن، 5 اکتبر 2020 در گفتوگو با العربیه ادعا کرد که اظهارات رهبران فلسطین پس از توافق امارات و بحرین با اسرائیل دردناک و در سطح پایین بود. وی بدون اشاره به سازش امارات و بحرین با تلآویو و همکاری آنان با اسرائیلیها، سران فلسطین را به «هدر دادن فرصتها» متهم کرد.
پیش از وی شاهزاده ترکی الفیصل، به دفاع از توافق امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی پرداخت. الفیصل تصریح کرد، «اگر گروههای فلسطینی خواستار حمایت کشورهای عربی هستند، باید وضعیت خود را مرتب کنند... فتح و حماس باید به توافقی دست یابند تا عملا مواضع خود را تقویت کند.» این شاهزاده سعودی در پایان گفت که اصلاح وضعیت داخلی فلسطین، زیربنای حل مسئله این کشور است. در واقع میتوان گفت که این حمله تند به رهبران فلسطینی از سوی چهرههای سعودی در این سطح، میتواند مقدمهای برای عادیسازی باشد. به بیان دیگر اظهارات مقامات سعودی در وهله اول خطاب به شهروندان خودشان است و این اقدامات در راستای تلاش برای آمادهسازی فضای داخلی عربستان و ارائه موضع سعودی در مورد مسئله فلسطین و از بین بردن هرگونه سردرگمی میان شهروندان سعودی است.
سومین موردی که بیانگر تمایل سعودیها به عادیسازی است اظهارات خطیب نماز جمعه مکه است. اخیراً عبدالرحمن السدیس، خطیب نماز جمعه مکه بخشی از خطبههای خود را به روابط و سنت نبوی در خصوص ارتباط با یهودیان اختصاص داد؛ امام جمعه مسجدالحرام در طی خطبههای جمعه خود عنوان کرد که دین اسلام آموزههایی در خصوص رفتار مسلمانان با غیر مسلمان دارد و در این رابطه به سنت پیامبر (ص) در بخشش اموالش به یهودیان و همچنین مسلمان شدن همسایه یهودی پیامبر(ص) به دلیل رفتارهای نیک ایشان اشاره کرد. در حقیقت چنین گفتمانی از سوی خطیب نماز جمعه مکه با هدف آمادهسازی افکار عمومی در عربستان برای نزدیکی رسمی با اسرائیل صورت میگیرد. علاوه بر آن طی سه سال گذشته، هشتگهای مختلفی در عربستان سعودی با مضمون «فلسطین مسئله من نیست» ترند شدند.
در پاسخ به این پرسش که چرا عربستان سعودی همچنان عادی سازی روابط با اسرائیل را آشکار نکرده است باید گفت این عامل به تفاوت در ادراکات ملک سلمان و محمد بن سلمان باز میگردد. دیدگاه محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان با سیاست ملک سلمان، پادشاه این کشور در ارتباط با اسرائیل متفاوت است. ملک سلمان، پادشاه عربستان نمیخواهد دوران حاکمیت وی با پاگذاشتن بر اصول عربی و اسلامی در مورد مسئله فلسطین به پایان برسد اما محمد بن سلمان عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را گامی جدید در چشمانداز خاورمیانه میداند.
در حالی که ملک سلمان همچنان معتقد است که پذیرش موجودیت رسمی اسرائیل منوط به تشکیل دولت مستقل فلسطینی است این موضوع برای ولیعهد جوان فاقد اهمیت است. زیرا برای نسل جدید سیاستمداران در کشورهای عربی، موضوع تشکیل دولت مستقل فلسطینی از آن اهمیتی برخوردار نیست که برای نسل پیشین مطرح بوده است. با این حال محمد بن سلمان ناگزیر به رعایت سیاست ملک سلمان و همچنین باورهای عمومی جامعه عربستان در قبال فلسطین و تشکیل دولت مستقل فلسطینی است. به خصوص که برای سعودیها که پادشاه آنها به عنوان «خادم حرمین شریفین» شناخته میشود، پذیرش حاکمیت اسرائیل بر بیتالمقدس، داعیه پادشاهی سعودی به عنوان مدافع مسلمانان را زیر سوال میبرد.
در حقیقت موضوع عادی سازی روابط با اسرائیل دو جریان موافق و مخالف را در عربستان سعودی ایجاد کرده و موجب ایجاد شکاف در بین شاهزادههای سعودی شده است. به بیان دیگر رویکرد موجود در عربستان در رابطه با عادیسازی روابط با اسرائیل واحد نیست به طوری که ملک سلمان اعلام کرده است که ریاض بدون دستیابی به راهکار مسالمتآمیز برای منازعه اسرائیل و فلسطین، دست به عادیسازی روابط با تلآویو نخواهد زد؛ زیرا عادیسازی بیش از هر چیز به معنای فسخ طرح صلح عربی است که در سال 2002 توسط ملک عبدالله پیشنهاد و در سال 2007 تأیید شد.
اما جریان نزدیک به محمد بن سلمان رویکرد متفاوتی در این زمینه دارد. جریان به رهبری محمد بن سلمان از طریق عادی سازی روابط با اسرائیل تلاش دارد به ترامپ که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری است خوش خدمتی کند. علاوه بر آن این جریان خواهان پایان دادن به منازعه دشوار و تاریخی فلسطین - اسرائیل و ائتلاف با اسرائیل در زمینه مبادلات تجاری و مقابله با جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت است. به عنوان مثال سلمان الانصاری، رئیس لابی عربستان در آمریکا از توافق عادیسازی روابط با امارات و بحرین با اسرائیل تمجید کرده و خواستار عادی سازی روابط ریاض با تلآویو شده است. فعالان سعودی نزدیک به محمد بن سلمان نیز طی دو سال گذشته که از سرزمینهای اشغالی بازدید کرده و با رهبران صهیونیستی دیدار کردند. همچنین در 5 اکتبر 2020روزنامهنگاران سعودی در یک جلسه مجازی با بنی گانتس، وزیر جنگ اسرائیل مصاحبه کردند. حسین ایبش، پژوهشگر اندیشکده دولتهای عربی خلیج فارس در واشنگتن میگوید: «عربستان به دنبال گشودن باب روابط رسمی با اسرائیل بوده و آماده است تا در آینده در این باره فکر کند، چرا که معتقد است این اقدام برای سعودیها مفید است. با این حال، سعودیها سعی دارند این ارتباط نشان دهنده ضعف آنها نبوده و بیانگر قدرتشان باشد.»
بدون تردید عربستان به قطار عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی خواهد پیوست ولی با توجه به ماهیت عربستان و موقعیت سیاسی و مذهبی آن در سطح منطقه مکانیسم و روش آن متفاوتتر از سایر کشورها و به صورت تدریجی خواهد بود. در حال حاضر مانع اصلی عادی سازی روابط ریاض با تلآویو پادشاه عربستان سعودی است؛ زیرا وی متعلق به نسل قدیمی وابسته به آرمان فلسطین است. از اینرو پیوستن عربستان به قطار عادیسازی روابط با اسرائیل دستکم در پادشاهی ملک سلمان از شانس کمتری برخوردار است. اما با قدرت گرفتن محمد بن سلمان که شخصیتی بی باک دارد این امر به سرعت تحقق خواهد یافت. با این حال این سناریو محتمل است که آلسعود با دریافت امتیازاتی از آمریکا در کوتاه مدت عادی سازی روابط خود با اسرائیل را علنی کنند.