چرا آمریکا پس از بیست سال مقهور طالبان شد؟-راهبرد معاصر
نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی: قطعنامه شورای حکام تعاملات میان ایران و آژانس را نادیده گرفته است قطعنامه شورای حکام علیه ایران تصویب شد پاسخ ایران به قطعنامه آژانس؛ راه‌اندازی مجموعه قابل‌توجهی از سانتریفیوژ‌های جدید و پیشرفته والری زالوژنی: جنگ جهانی سوم رسماً آغاز شده است وزیر خارجه ایران: عملیات وعده صادق ۳ علیه اسرائیل حتما انجام خواهد شد بیانیه مشترک ۷+۱ کشور در حمایت از ایران در نشست شورای حکام کمال خرازی: رای دیوان بین‌المللی کیفری در صدور حکم بازداشت نتانیاهو رسواکننده غربی‌هاست نماینده ایران در سازمان ملل: شورای امنیت به مصونیت اسرائیل پایان دهد شهردار یک شهر در ایالت میشیگان: برای دستگیری «نتانیاهو» و «گالانت» آماده‌ایم قطعنامه ضدایرانی امشب به رأی گذاشته می‌شود؛ ۶درخواست ۳کشور اروپایی از ایران آغاز فعالیت عراقچی در شبکه اجتماعی بلواسکای واکنش‌ها به حکم دادگاه لاهه برای بازداشت نتانیاهو بیانیه ضدایرانی تروئیکای اروپایی درباره برجام ادعای اتحادیه اروپا: اقدامات هسته‌ای ایران «توجیه غیرنظامی معتبر» ندارد عراقچی: ایران به گام غیرفنی اروپا پاسخ مناسب می‌دهد
راهبرد معاصر بررسی می کند؛

چرا آمریکا پس از بیست سال مقهور طالبان شد؟

طالبان در استفاده از حساسیت های قومی و قبیله ای در افغانستان مهارت ویژه ای دارد؛ بر همین اساس تمرکز خود را روی قوم پشتون متمرکز کرده است. از سوی دیگر بسیاری از تحلیل گران معتقدند رمز موفقیت طالبان انطباق با تغییرات، توسعه استراتژی نظامی و تغییر در تاکتیک های جنگی‌ مطابق با واقعیت های دوران جدید است.
محمد بیات؛ کارشناس مسائل منطقه
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۹ - ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ - 2021 May 08
کد خبر: ۸۶۹۲۷

چرا آمریکا پس از بیست سال مقهور طالبان شد؟

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ با گذشت دو دهه از اشغال افغانستان توسط ارتش آمریکا و نیروهای همپیمان آن، با صرف هزینه قریب به یک تریلیون دلار و مرگ ۲۳۰۰ سرباز امریکایی سرانجام در ۲۹ فوریه ۲۰۲۰، واشنگتن با عقد توافق نامه ای با نیروهای طالبان در دوحه خبر از خروج نیروهایش از افغانستان داد. طالبان همان گروهی است که آمریکا در سال ۲۰۰۱ ادعا کرده بود که آن را برای همیشه شکست داده است. این توافق نامه دارای چهار بخش کلی است که عبارت اند از؛

 

  • تضمین ها و مکانیزم های اجرایی که از خاک افغانستان توسط هر گروه یا فردی که علیه امنیت آمریکا و متحدان اقدامی انجام نشود

 

  • تضمین ها و مکانیزم های اجرایی و اعلام جدول زمانی برای خروج تمام نیروهای خارجی در افغانستان

 

  • پس از اعلام تضمین ها برای خروج کامل نیروهای خارجی و جدول زمانی در حضور شاهدان بین المللی، در حضور ایشان امارت اسلامی طالبان توسط آمریکا به رسمیت شناخته و مذاکرات بین الافغانی از ۱۰ مارچ ۲۰۲۰ آغاز خواهد شد

 

  • آتش بس دائمی و جامع یکی از موضوعات مذاکرات بین الافغانی خواهد بود. علاوه بر این درباره نقشه راه سیاسی این کشور مذاکراتی صورت خواهد گرفت

 

اکنون بسیاری از کارشناسان و تحلیل گران به دنبال یافتن پاسخی برای این سوال هستند که چگونه طالبان توانست قدرتمند ترین ارتش جهان را طی دو دهه مبارزه مستمر شکست دهد و شرایط خود را در پای میز مذاکره به طرف آمریکایی دیکته و آن ها را مجبور به عقب نشینی کند؟

 

به گزارش «ساسه بوست»، در دوران جنگ داخلی افغانستان احزاب و گروه های مختلفی به نمایندگی از قبایل و مذاهب اسلامی سر بر آوردند. به عنوان مثال «عبدالرشید دوستم» به عنوان حامی و پشتیبان ازبک های افغانستان معرفی می شد یا «احمد شاه مسعود» به عنوان نماینده فارسی زبانان، قهرمان ملی افغانستان بود. همچنین «عبدالعلی مزاری» به عنوان نماینده «هزاره های» افغانستان معرفی می شد. در چنین آرایش قومی-فرقه ای اما طالبان قدرت اصلی خود را از قوم پشتون می گرفت. پشتون یکی از بزرگ ترین اقوام افغانستان با در اختیار داشتن  ۴۰ تا ۶۰٪ جمعیت این کشور است. آن ها در مناطق جنوبی و شرق افغانستان متمرکز هستند.

 

طالبان در استفاده از حساسیت های قومی و قبیله ای در افغانستان مهارت ویژه ای دارد؛ بر همین اساس تمرکز خود را روی قوم پشتون متمرکز کرده است. از سال ۲۰۰۱ بسیاری از پشتون ها دولت افغانستان را گروگانی در دست غیر پشتون ها می دیدند و هم زمان غیر پشتون ها نیز دولت را در خدمت پشتون ها می دیدند. در چنین شرایطی طالبان جای پای خود را به عنوان یک جنبش مذهبی در میان مسلمانان در شمال افغانستان تثبیت کرد. طالبان با استفاده از ایدئولوژی خود توانست سایر مسلمانان قبایل دیگر را همچون ازبک ها و ترکمن ها به درون خود جذب کند. بسیاری از تحلیل گران معتقدند رمز موفقیت طالبان انطباق با تغییرات، توسعه استراتژی نظامی و تغییر در تاکتیک های جنگی‌ مطابق با واقعیت های دوران جدید است.

 

در ابتدا ساختار سازمانی طالبان به دلیل وجود واحدهای نیمه متمرکز در جبهه های مختلف نبرد و همچنین آزادی عمل رهبران محلی سست و ضعیف بود. بر همین اساس آن ها سطح معینی از تمرکز را در رهبری واحدهای مختلف منطقه ای حاکم کردند. این اقدام به وسیله ایجاد کمیته های نظامی منطقه ای و با هدف برنامه ریزی و مدیریت وضعیت لجستیکی، حل اختلافات و انتصاب مقامات با نظم برای اطمینان از حصول هماهنگی با فرماندهان میدانی صورت گرفت.

 

در سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ طالبان حملات خود علیه نیروهای خارجی و دولت افغانستان را تشدید کرد اما متحمل خسارات سنگینی شد. به عنوان مثال در یکی از تلاشهای طالبان برای حمله به نیروهای انگلیسی حدود ۳۰۰ نفر از اعضاء این گروه کشته شدند. طالبان در چنین شرایطی برای رفع این نقطه ضعف به نیروهای خود دستور داد تا از رویارویی مستقیم اجتناب کرده و روی به جنگ چریکی بیاورند. در استراتژی جدید طالبان مسلسل های ضد هوایی سنگین، سلاح های ضد زره پیشرفته، اسلحه های تک تیر انداز و بمب های دست ساز جایگاه ویژه ای پیدا کردند.

 

براساس آمارهای منتشر شده از سوی منابع آمریکایی از سال ۲۰۰۱ تاکنون حدود ۱۵۷۰۰۰ هزار نفر از اتباع افغانستان کشته شدند، که حدود ۴۳۰۰۰ نفر از آن ها از غیر نظامیان بودند. اگر به این تعداد آمار مجروحین را نیز اضافه کنیم حدود نیم میلیون افغانی قربانی این جنگ شدند. ایالات متحده در حملات هوایی خود از هواپیماهای بدون سرنشین استفاده می کند که اغلب در هدف قراردادن غیر نظامیان بی تفاوت است.

 

ایالات متحده آمریکا در دوران ترامپ به منظور فشار بر طالبان در پای میز مذاکره بر شدت حملات افزود. با این حال به نظر می رسد این حملات تاثیری معکوس داشته است. آمریکایی ها بسیار تلاش کردند تا خود را به عنوان عامل نجات دهنده ملت افغانستان نشان دهد تا از محبوبیت و حمایت مردمی بیشتری بهره مند شوند اما اکنون تصویر آن ها به عنوان آشغال گر در اذهان مردم افغانستان نقش بسته است. در کشورهایی که ساکنان آن همچنان از مقاومت در برابر حمله شوروی در دهه ۷۰ میلادی یاد می کنند؛ طالبان توانسته خود را به عنوان تجسم ایده مقاومت در برابر آشغال گران خارجی به تصویر بکشد.

 

عدم اشاره به نقش پاکستان و شبکه حقانی در حمایت و یا مدارا با طالبان سبب نقصان در هر تحلیلی می شود. آمریکا اعلام کرده است که کمک های مالی سالیانه ای که در اختیار اسلام آباد قرار می دهد را به دلیل آنچه سیاست مدارا در برابر شبکه های تروریستی و اجازه دادن به آن ها برای انجام عملیات علیه آمریکایی ها عنوان کرد، قطع خواهد نمود. پاکستان از اواسط دهه ۹۰ میلادی نقش برجسته ای در حمایت از طالبان داشت. بسیاری از افغانی هایی که به جنبش طالبان پیوستند سابقه تحصیل در مدارس اسلامی پاکستان را داشتند. پاکستان در کنار عربستان سعودی و امارات عربی متحده سه کشوری بودند که دولت طالبان را به رسمیت شناختند و  در عین حال اسلام آباد آخرین دولتی بود که در سال ۲۰۰۱ روابط دیپلماتیک خود را با این گروه قطع نمود.

 

با آنکه پاکستان در ظاهر پس از حملات ۱۱ سپتامبر پشتیبانی از طالبان را متوقف کرد و به ائتلاف بین المللی اجازه داد تا از خاک پاکستان برای حمله به افغانستان استفاده کنند، اما به سرعت حمایت اسلام آباد از طالبان از سر گرفته شد. طالبان در منطقه بلوچستان پاکستان دارای مقر و پایگاه ویژه ای است. البته بسیاری از تحلیل گران این تجدید حمایت از طالبان را به دلیل برقراری روابط نزدیک میان کابل و دهلی نو ارزیابی کردند‌.

 

نتیجه گیری

 در ۲۹ فوریه ۲۰۲۰ پس از سال ها مبارزه طالبان و آمریکا در پای میز مذاکره در دوحه پایتخت قطر به یکدیگر رسیدند. طبق این توافق نامه طالبان علاوه بر آغاز مذاکرات صلح با دولت افغانستان، روابط خود با شبکه القاعده را نیز قطع خواهد کرد. همچنین قرار است هزاران طالب از زندان های دولت افغانستان آزاد شوند و نام رهبران این گروه از لیست سیاه خارج شود. تمامی این موارد نشان دهنده یک نکته است. شکست آمریکا ! ایالات متحده در روزهای ابتدایی قرن بیست و یک مدعی شده بود که گروه طالبان و تمام نیروهای وابسته به آن را نابود کرده، اما امروز با پذیرش تمام شروط این گروه در حالی خاک افغانستان را ترک می کند که با تقبل هزینه های سنگین مالی و جانی، به بیشتر اهداف خود در جنگ افغانستان دست نیافته است.

 

ارسال نظر