صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۱۷:۰۰ - ۰۶ شهريور ۱۳۹۸ - 2019 August 28
کد خبر: ۲۰۵۸۶
چرا برخی اصلاح طلبان معترف به «محافظه‌کاری» شده اند

راهبرد «محافظه کاری»؛ تاکتیک موقت یا نظریه مبنایی؟

شاید اگر به یکی از هواداران اصلاح‌طلبی در روزگاران نه چندان دور می‌گفتید که قرار است همراهان «مهدی کروبی» سخن از «محافظه‌کاری» بزنند، هم به سلامت عقل گوینده و هم به حس شنوایی خود نیز شک می‌کرد.

به گزارش راهبرد معاصر؛ یه تازگی «محمد قوچانی»، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی اصلاح طلب در مصاحبه جدیدی[1]  ابعاد مختلفی را از چرخش‌های اخیر خود و همراهنش را ارائه داد. در این مصاحبه به فراخور تغییرات زمان و دگرگونی نگاه سیاسی برخی اصلاح‌طلبان می‌توان به بررسی واکنش‎های احتمالی این جریان سیاسی پرداخت.

 

محافظه کاری سوری بهتر از بی‎کاری سیاسی

شاید اگر به یکی از هواداران اصلاح‌طلبی در روزگاران نه چندان دور می‌گفتید که قرار است همراهان «مهدی کروبی» سخن از «محافظه‌کاری» بزنند، هم به سلامت عقل گوینده و هم به حس شنوایی خود نیز شک می‌کرد. اما در هر صورت پس از گذشت چندین سال این اتفاق افتاده است و یکی از فعالان اصلی جریان اصلاح طلبی به دامان کارگزاران سازندگی در غلتیده و بالطبع و بر اساس مرام و روش مرحوم «هاشمی رفسنجانی» خود را در جرگه «محافطه‌کاری» یافته است. وی در تعریف این نوع چرخش می‌گوید: «معتقدم فهم درستی از واژه محافظه‌کاری در عرصه سیاسی ایران وجود ندارد.؛ محافظه‌کاری را می‌توان به دو تعبیر از یکدیگر تمییز داد؛ یک برداشت از آن به اندیشه سیاسی بازمی‌گردد که نمونه‌ آن ادموند برک انگلیسی است. تعبیر دیگری از این واژه را می‌توان متوجه ادبیات و اخلاق سیاسی دانست که برخی در داخل از آن به عنوان دشنام سیاسی برای متهم ساختن دیگری بهره می‌گیرند».

 

محافظه کار شدن برخی از نزدیکان سابق رئیس دولت اصلاحات و صف‌آرایی در اردوی «مصلحت اندیشان چریان چپ» شاید به ظاهر عجیب باشد اما نشان دهنده آن است که این گروه دیگر نمی‌خواهند در شرایط گذشته باشند. رادیکال بودن برای آن‌ها تنها خسارت‌هایی به بار آورده که هماره باعث ترد شدن آن‌ها از قدرت شده است. این بار با روی کار آمدن دولت «حسن روحانی» به عنوان یکی از نمادهای محافظه کاری سیاسی در ایران، می‌توان در نظر گرفت بهترین فرصت برای انسجام این گروه به وجود آمده است. در غلتیدن «قوچانی‌ها» در کارگزاران را نیز بر همین اساس می‌توان تحلیل کرد، این در حالی‎است که از همان ابتدای دهه هفتاد، کارگزاران سازندگی نسبت به حسن روحانی کشش بیشتر داشته تا رئیس دولت اصلاحات، اما اقتضای زمان اجازه این بروز عواطف را نداد و به ناچار در آخرین اظهار نظر «غلام‌حسین کرباسچی» در خصوص عبور از رهبری خاتمی سرریز کرد. به همین جهت قوچانی نیز اشتهای حضور سیاسی را هرچند سخت اما علی‌الظاهر «محافظه کارانه» ادامه و گویا «مصلحت اندیشانه» از دوستان سابقِ رادیکال ِخود دور شده است.

 

محافظه کاری و روند کندسازی رادیکالیسم

محافظه‌کاری مد نظر «محمد قوچانی» عموماً بر پایه تغییرات عمده و کلان در ساختار سیاسی کشور البته با سرعت کند شکل گرفته است. به همین جهت می‌توان محافظه‌کاری اصلاح‌طلبان را آن روی سکه رادیکالیسم آن‌ها تفسیر کرد. محمد‌قوچانی در این باره می‌گوید: « تعریف کلاسیک از محافظه‌کاری را می‌توان پایبندی به ارزش‌ها و سنت‌های جامعه تعریف کرد که مایل است تا تغییرات تاریخی به آرامی اجرایی شوند. علاوه بر این مشی سیاسی، در جوامعی که دارای ساختارهای نظام‌مند سیاسی هستند، سه مشی سیاسی عمده دیگر نظیر رادیکالیسم چپ و راست و لیبرالیسم وجود دارند. در جامعه ما البته چنین مرزبندی‌هایی شکل نگرفته است با این حال رگه‌هایی از این اندیشه‌ها به ویژه در حوزه محافظه‌کاری وجود دارد». 

 

نمو نظریه جدید قوچانی را باید در مقاله «جمهوری سوم؛ چرا و چگونه؟!»[2] جُست. محمد قوچانی در این مقاله شاذترین نظرات سیاسی چندسال اخیر خود را بیان کرده است، نظریاتی چون تغییر در قانون اساسی، حذف و یا ادغام برخی نهادها چون مجمع تشخیص مصلح نظام و یا شورای نگهبان و غیره، به طور مثال او در بخشی از این مقاله می‌نویسد: «تشکیل مجلس دوم با ترکیب سه نهاد شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبری و ایجاد مجلس «نگهبان» یا مجلس «نخبگان» یا مجلس «خبرگان جدید» که نیمی از منتخبان آن حقوق‌دان و نیمی از منتخبان آن از مجتهدان و فقیهان باشند به گونه‌ای که اصل فقاهت و اداره کشور براساس شریعت از آن منبعث شود. این مجلس همزمان نماد حاکمیت قانون و حاکمیت شریعت خواهد بود و به مصلحت نیز توجه خواهد داشت. می‌توان تمامی روسای سابق جمهوری و مجلس و قوه قضائیه و فرماندهان نظامی ارتش و سپاه را به عنوان شخصیت حقوقی به عضویت این مجلس درآورد». محافظه‌کاری راهبرد تقریباً جدیدی است که همفکران قوچانی جهت تحقق اهداف رادیکال خود در نظر داشته و با وارونه‌سازی اهداف خود در ظاهر سعی خواهند کرد که خود را صلح اندیش، حافظ و حامی مصالح نظام نشان دهند. اما مطالعه مطالب «روزنامه سازندگی» و اظهار نظرهای فعالان این جریان نشان می‌دهد که آنان گوی سبقت را از یاران اتحاد ملتی خود در امر «رادیکالیسم سیاسی» ربوده‌اند.

 

بهره سخن:

بازی با واژگان و اصطلاحاتی که هر یک وجاهتی حقوقی، سیاسی و عرفی دارند یکی از راهبردهای کلان جریان سیاسی چون اصلاح‌طلب است. به اعتراف قوچانی در آخرین مصاحبه‌ی خود: « محافظه‌کاری البته اصولا به معنای مخالفت با تغیرات نیست بلکه ملزم به پذیرش تدریجی روند تحول است، اصالت تغییر نیست بلکه اصالت نرمش‌ها است. از این رو کسی در ایران نمی‌تواند خود را محافظه‌کار بداند چراکه با فلسفه و مبانی آن آشنایی چندانی ندارند و اغلب آن را با فرصت‌طلبی به اشتباه می‌گیرند». اگر این بحث را در چارچوب محور «رفراندوم» در نظر بگیریم خواهیم یافت که  قوه‌ی فکری امروز نهاد ریاست جمهوری به دست افرادی است که اگر چه به اعتراف خود رادیکال نیستند، اما در نظر دارند تا رادیکال‌ترین نظریات سیاسی را با بازوی دولت عملی کنند. در این میان مسأله‌ی «همه پرسی» یکی از کلان‌ترین موضوعاتی است که آن را می‌توان بر مبنای همان «روند تحولی» تحلیل کرد که «محمد قوچانی» از آن نام می‌برد.

 

 

[1]  خبرآنلاین، 5 شهریور 1398

[2] منتشر شده در شماره ۴۱۴، روز یک‌شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۸

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: