صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۰۹:۵۵ - ۳۰ آذر ۱۳۹۸ - 2019 December 21
کد خبر: ۳۱۴۰۱
تعداد نظرات: ۱ نظر
نقد درون گفتمانی / قسمت اول

آسیب شناسی جریان اصولگرایی در آستانه انتخابات مجلس 98

گروه های که سابقاً در بدنه سیاسی جریان انقلابی قرار می گرفتند نیز به طمع «جریان سوم شدن» سعی بر آن دارند تا بحث عدالت منهای ولایت را برجسته تر از گذشته کرده و در نهایت از طریق آن بتوانند در انتخابات مجلس 98 به کرسی هایی هر چند اندک برسند.

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ یکی از مهم ترین کانون های رقابت احزاب و تشکل های سیاسی، حضور قدرتمند آنان در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی است و بالتبع با نزدیک شدن به فضای رقابت های انتخاباتی، گروه های سیاسی با بهره گیری از اهرم های قدرت، نفوذ و اقتداری که در جامعه و ساختارهای حاکمیت دارند، ساز و کارهای لازم برای شکست رقبای مقابل را به کار خواهند بست.

در این راستا طبیعی است که به هر میزان کاندیداهای اصول گرا متمرکزتر باشند، ضریب احتمال پیروزی آنان نیز افزایش می یابد، ولی تجربه انتخابات دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بیانگر این واقعیت است، که صرف وحدت اصولگرایان نمی تواند متضمن پیروزی بر رقبا در کارزار انتخاباتی باشد و اصولگرایان در صحنه عملیاتی با موانع کارکردی و مفهومی روبرو هستند.

 

جبهه یا بنگاه سیاسی؟

یکی از پیش نیازهای غلبه گفتمانی بر رقیب در رقابت های انتخاباتی، میزان انسجام فکری ـ رویه ای در برابر دغدغه های فراروی جامعه و نحوه تبیین فرمول مشترک و مرضی الطرفین در قبال چالش هاست در حالی که جبهه اصولگرایان هنوز نتوانسته اند در رابطه با اولویت ها، بنیان های منافع ملی و همچنین نیازهای جامعه به ریل گذاری مناسبی مبتنی بر وحدت کلمه و خرد جمعی دست یابند.

 

از شاخص های یک نظام سیاسی، تأثیر گذاری و تأثیر پذیری از پویش ها و روندهای جهانی منطقه ای و داخلی است. به عنوان مثال، در سطح بین المللی متغیرهایی ؛ مانند آینده برجام و اینستکس، بحران مالی جهانی و تأثیر آن بر نظام امنیت اقتصادی کشور، چالش های جهان اسلام به ویژه اوضاع عراق،یمن و لبنان و تأثیر آن بر وحدت ملی، دورنمای ارتباط با اوپک و قیمت جهانی نفت و تأثیر آن بر تحقق ردیف های بودجه طرح های عمرانی و خدماتی 99، نقش ایران در سازمان های بین المللی در سطح منطقه ای و متغیرهایی؛ مانند دورنمای مدیریت تنش با ایالات متحده و دولت ترامپ، نحوه مقابله با آسیب های حضور نظامی ـ امنیتی امریکا و ناتو در محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران، نحوه پیشگیری از ایجاد و گسترش تنش های قومی ـ فرقه ای، تقویت همگرایی منطقه ای، تقویت بازدارندگی نظام در برابر تهاجم های احتمالی، و در سطح داخلی مؤلفه هایی؛ مانند  نحوه مدیریت کلان دیپلماسی برجامی، اشتغال زایی، جذب سرمایه گذاری، نحوه مقابله با فقر و بیکاری و تورم، آسیب های اجتماعی، مانند تغییر در الگوی توزیع، مصرف و گسترش مواد مخدر، قانونمند شدن نظام جامعه امنیت اجتماعی، نحوه حداکثر سازی ضمانت های اجرایی و قضایی در چارچوب نظام مردم سالاری دینی و حقوق مدنی؛ از مهم ترین مقوله هایی هستند که احزاب و تشکل های سیاسی با مانور بر روی آنها برای اثر گذاری بر مدیریت افکار عمومی در زمان انتخابات استفاده می کنند. به طوری که هر حزب و تشکل سیاسی ای که بتواند در تبلیغات انتخاباتی خود با کمترین هزینه، فرمول قابل اجرایی را ارائه دهد، طبیعی است که قدرت جذب آرا بیشتری را به ویژه از میان اکثریت خاموش جامعه خواهد داشت.(رأی دهندگانی که با هیچ کدام از تشکل های اصولگرا و اصلاح طلب گرایش نداشته و بر اساس برنامه های اعلامی کاندیداها و شرایط موجود در انتخابات حضور می یابند، به جمعیت خاموش معروف هستند) در این میان یکی از موانع حضور حداکثری مردم، اعتقاد آنان به شعار زدگی در میان کاندیداهاست و بایسته است جامعه به کانون یقین برسد که شعارهای تبلیغاتی اصولگرایان در صحنه عملیاتی قابل اجرا خواهد بود.

 

جایگزینی سهم خواهی به جای تکلیف محوری

هر گاه احزاب و تشکل های سیاسی جبهه اصولگرا و انشعابات آن ها حضور در انتخابات را در راستای سهم خواهی تعریف نماید، طبیعی است که دولت یا مجلس بر آمده به جای رفع دغدغه های جامعه به دلیل تعارفات سیاسی و کم توجهی به نظام شایسته سالاری به سمت رفع نیازهای رجال سیاسی متمایل می شوند، که خود می تواند موجب شکنندگی گفتمان اصولگرایان شود.

 

 تا پیش از انتخابات 96 یکی از دلایل ناکامی جبهه اصولگرایی برای اجماع بر روی کاندیدایی واحد، فقدان توسعه نظام تحزب و عدم آشنایی جامعه با ساز و کارهای آن بود، و به همین دلیل گرایش جامعه به نامزدهای انتخاباتی برون حزبی بیشتر بود. به عبارت دیگر فقدان توسعه احزاب، عدم تجربه کار گروهی و عدم اعتماد کافی جامعه به تشکل های سیاسی، باعث کمرنگ شدن مشارکت هدفمند جامعه به نفع کاندیداهای منتخب جبهه اصولگرایی می شد.

 

امروز اما تشکل های سیاسی شناخته شده ای با گفتمان منحصر بفرد در جامعه هستند که البته هنوز نتوانسته اند مرام نامه خود را در سطح ملی به صورت نسبی توسعه دهند، به طوری که با نزدیک شدن به زمان رقابت های انتخاباتی، نام تشکل هایی از جبهه اصولگرایی به گوش می رسد که تا کنون اسم آنها در میان جامعه شنیده نشده و صرفا با هدف مشارکت در توزیع قدرت وارد رقابت می شوند. به عبارتی با نزدیک شدن به زمان انتخابات، تنوع احزاب نیز در جامعه پررنگ تر شده و تشکل هایی که تا کنون فعالیت تأثیرگذاری در فرآیند توسعه سیاسی نداشته اند، با حمایت از کاندیدا یا لیستی خاص تلاش می نمایند خود را در معادلات سیاسی داخلی وارد بازی کرده و در صورت پیروزی لیست مورد نظر از مجلس آینده سهم خواهی نمایند.

 

تفسیرهای انحصارگرایانه

یکی از موانع موفقیت اصولگرایان این است که هنوز به مفاهیم مشترکی از پارادایم و چارچوب های ذهنی اصولگرایی دست نیافته اند؛ در حالی که هر میزان وحدت نسبی اصولگرایان عملیاتی شود، بالتبع ظرفیت سیاسی و تبلیغاتی آنان برای مهندسی مطلوب افکار عمومی نیز افزایش می یابد.

 

هدف تمامی احزاب و تشکل های سیاسی، دستیابی به قدرت است و هر گاه تشکل های سیاسی دستیابی به قدرت را در جهت تکلیف محوری و خدمت رسانی به جامعه مورد نظر قرار دهند می توان آن را به عنوان حرکتی انقلابی تعریف نمود و بالتبع زمینه اجماع برای انتخاب کاندیدای واحد نیز بیشتر فراهم می شود، ولی آسیب جدی به فرایند وحدت هنگامی است که هر جریان اصولگرایی، تفسیر خود از اولویت ها، چالش ها و راهکارهای فراروی نظام را حقیقت مطلق قلمداد نموده و حرکت خود را عین خدمت رسانی به جامعه ارزیابی نماید. به عبارتی هر کدام از انشعابات سیاسی اصولگرایی ساختار قبیله ای برای خود تعریف کندو نگاه سیاسی خود را تنها قرائت صحیح از گفتمان انقلاب و اسلام بداند. اینجاست که به جای وحدت در گفتمان و تشکیل جبهه متحد اصولگرایی، سطح جبهه تا حد تشکیل گروهک تقلیل می یابد. یکی از راهکارهای مقابله با این آسیب این است که جبهه اصولگرایی با عدم عضوگیری از جریان های افراطی و تأکید بر حلقه های مفقوده مشترک، در جهت انسجام بخشی به ساختار وحدت گام بردارد.

 

یکی از موانع موفقیت اصولگرایان در انتخابات مجلس 98 رو میتواند عدم اجماع عقلی و قلبی نسبت به تعریف جامعی از اصولگرایی به دور از انحصار گرایی باشد، در حالی که اگر به شاخص های رهبر فرزانه انقلاب از اصولگرایی و عمل انقلابی عمل شود، بسیاری از موانع مفهومی برای وحدت طیف های اصولگرا (محافظه کاران سنتی، نومحافظه کاران انقلابی تحول خواه و اصولگرایان اصلاح طلب،نواصول گرایان،عدالتخواهان) فراهم می شود؛ زیرا اصلاح طلبی از شاخص های اصولگرایی است و هر تفکر و اقدامی که در راه عزت، حکمت و مصلحت و برگرفته از آرمان های انقلاب، مبانی اندیشه سیاسی امام(ره) و نظام مردم سالاری دینی باشد در چارچوب اصولگرایی است و تفسیرهای انحصار گرایانه احزاب و تشکل های منتسب به اصولگرایان فقط می تواند بستر شکاف میان آنان را گسترش دهد.

 

رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب نقش بی بدیلی را درجهت گیری و مشارکت نیروهای انقلابی جامعه ایفا کرده و به هر میزان جهت گیری کاندیداهای ریاست جمهوری و یا نمایندگی مجلس با بیانات ایشان هم پوشانی داشته باشد به همان میزان زمینه دستیابی به یک کاندیدا یا لیست مرضی الطرفین بیشتر است.

 

رهبر معظم انقلاب شاخص ها را تعیین نموده و مصداق یابی آن را بر عهده ملت فهیم ایران واگذار کرده اند. ایشان اصلاحات را به مفهوم صحیح آن جزو مبانی اصولگرایی بر شمرده و فرموده اند: اصلاحات اصولگرایانه و اصولگرایی مصلحانه در هم تنیده هستند و با اصلاحات آمریکایی و اصلاحات رضا خانی، که در واقع افسادات هستند و نه اصلاحات، کاملاً متفاوت اند.

 

یکی از مهم ترین مزیت های تکلیف محوری در بیانات رهبر فرزانه انقلاب این است که از محدود شدن دامنه اصولگرایی و بینش های تنگ نظرانه جلوگیری می شود و می تواند بخش قابل توجهی از آفندهای جنگ تبلیغاتی غرب برای ایجاد چنددستگی در جبهه اصولگرایی را خنثی نموده و بستر تدوین ساختار متحد مرضی الطرفین اصولگرایی به عنوان یکی از ساز و کارهای تحکیم وحدت را فراهم نماید.

 

تمیز مناسب بین نقادی و فضای تخریب

یکی از نقاط قوت جبهه اصولگرایی، تقویت فضای نقادی درون ساختاری است که البته باید  بدون مچ گیری و غرض ورزی های سیاسی باشد؛ زیرا تقویت آستانه تحمل و صبر کارگزاران اصولگرا نسبت به نقادی سازنده، می تواند مکانیزم های نظارتی نامحسوس در نحله های اصولگرایی را تقویت کرده، به ارتقاء کیفی نظام تصمیم گیری منجر شود. بر عکس هر گونه تعارف سیاسی میان احزاب اصولگرا این شائبه را در میان مردم ایجاد می کند که نظر آنان قربانی باندبازی های سیاسی شده است.

 

فرصت جوانگرایی یا جوانان فرصت طلب!

در آستانه انتخابات مجلس یازدهم، تعداد زیادی از جوانان اصولگرا/انقلابی با نقد جدی سیاست های دولت دوازدهم توانسته اند اقبال عموم مردمی که از عملکرد دولت ناراضی اند را به خود جلب کنند. در این بین ممکن است عده ای ظاهر الصلاح در پی دوختن کلاه وکالت از نمد تشتت احتمالی اصولگرایان برای خود باشند. در نقطه مقابل هم این روزها عدالتخواهی کلیدواژه جلب نظر مردمی است که انقلاب، نفی تبعیض و تحقق عدالت را مقدس و ازاصول ماهوی انقلاب عزیز اسلامی می دانند. گروه های که سابقاً در بدنه سیاسی جریان انقلابی قرار می گرفتند نیز به طمع «جریان سوم شدن» سعی بر آن دارند تا بحث عدالت منهای ولایت را برجسته تر از گذشته کرده و در نهایت از طریق آن بتوانند در انتخابات مجلس 98 به کرسی هایی هر چند اندک برسند.

 

مطالب مرتبط
نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
خادم
۰۷:۱۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۲
مطلب منسجم ،دقیق و کارشناسی (احسنت)