به گزارش راهبرد معاصر؛ ادعای حاییم صبان میلیاردر آمریکایی – اسرائیلی که تصریح کرد عدم تمایل محمد بن سلمان ولیعهد سعودی برای عادی سازی علنی روابط با اسرائیل به دلیل هراس وی از ترور توسط ایران، قطر و مردم (عربستان) می باشد، غیرقابل باور به نظر می رسد. در واقع محمد بن سلمان به جای ترور از سوی ایران، قطر و مردم (عربستان سعودی) بیشتر از این هراس دارد که در کاخ سلطنتی توسط خاندان آل سعود ترور شود. سناریوی کابوس وار پادشاهی وی است که تاکنون اجماع سلطنتی را در هم شکسته و تعدادی از رقبای سلطنتی خود را تحقیر نموده است.
ولیعهد سعودی اگر بتواند مناسبات پنهانی خود را حفظ کند هیچ گونه تعجیلی در عیان سازی روابط با اسرائیل نخواهد داشت، زیرا که او با امضای توافق جنجالی با اسرائیل هزینه های بسیار بیشتری نسبت به اتحاد پنهانی می بپردازد. بنابراین هراس از ترور وی توسط ایران، قطر یا مردم سعودی بی دلیل و غیرمنطقی می باشد زیرا هیچ یک از آن ها به این اقدام نمی اندیشند و همچنین قادر به ترور وی نیستند.
رژیم سعودی به طور کلی و محمد بن سلمان به طور خاص می توانند همچنان در مسیر عادی سازی روابط با اسرائیل بدون برقراری روابط آشکار و علنی ادامه دهند. محمد بن سلمان همچنان می تواند به عنوان یک مجرا، تسهیل بخش، عامل پشت صحنه از نفوذ و قدرت مالی عربستان برای سوق دادن کشورهای عربی به محور اسرائیل در منطقه استفاده کند. علاوه بر این، ولیعهد می تواند در حالی که منتظر لحظه مناسب برای اطلاع رسانی درمورد عادی سازی است، کشورهای عربی بیشتری را وارد مرحله عادی سازی کند. همزمان محمدبن سلمان می تواند از منابع رسانه ای خود برای تضعیف حمایت عمومی اعراب از مسئله فلسطین را ادامه دهد تا این مسئله را به نقطه ای حساس برساند که عادی سازی روابط با اسرائیل برای وی هزینه نداشته باشد یا مشروعیت رژیم سعودی خدشه دار نشود.
در واقع تهدید واقعی برای محمد بن سلمان بیش از آن که مردم کشورش باشند (منظور او باید مردم عربستان باشد که هرگز یکی از اعضای خاندان سلطنتی را ترور نکرده اند) از خاندان سلطنتی خود هراس دارد. از بعد تاریخی هر گونه ترور در پادشاهی از سوی اعضای خاندان آل سعود انجام شده است که می توان به ترور ملک فیصل در سال 1975م اشاره کرد که به ضرب گلوله کشته شد. در واقع جنبش فلسطین یا هیچ عامل دیگری در پشت چنین قتل هایی نبوده است. بنابراین ترورهای سلطنتی محصول انتقام، خیانت و جنگ قدرت در خاندان پادشاهی بوده است. در واقع محمد بن سلمان به جز کنار گذاشتن آرمان فلسطین یا عادی سازی روابط با اسرائیل دلایل زیادی وجود دارد که از ترور توسط نزدیکانش بهراسد. محمد بن سلمان از زمان قدرت یابی در سال 2017م به اتخاذ سیاست بازداشت شاهزادگان بالقوه رقیب اقدام کرد. البته اگر چه وی منتقدان سلطنتی خود را اعدام نکرده، اما شاید طولی نکشد که وی به فکر حذف کامل رقبایش قدم بردارد. او اجماع سلطنتی را در هم شکسته و سیاست هایی را دنبال می کند که نه تنها شانس وی برای کسب سلطنت، بلکه به طور کلی رژیم سعودی را تضعیف می بخشد.
البته بسیاری در عربستان سعودی همچنان مخالف عادی سازی روابط با اسرائیل هستند. اما این افراد با القای رسانه های سعودی در حال پذیرش چنین عادی سازی هستند. سعودی ها از کاهش کیفیت سطح زندگی تا ترس از جنگ بر سر قدرت در داخل خانواده سلطنتی احساس ناامنی می کنند زیرا آن ها تحت سلطه رژیمی هستند که ثروت آنها را به یغما برده و آنها را سرکوب کرده و آنها را از داشتن زندگی مناسب در یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان محروم کرده است. بنابراین مردمان سعودی نه آدمکش و نه خیانتکار هستند بلکه آن ها به یک زندگی مناسب و معقول در مورد نحوه اداره کشورشان نیاز دارند.