به گزارش راهبرد معاصر امروز هر بیننده تلویزیونی با تیزر و آگهیهای بازرگانی آشنا است. محتوای این آگهیها به گونهای است که برای معرفی کالا بیننده را به یک مسابقه، شعر و جوایز دعوت میکند.محمدتقی فهیم منتقد سینما و تلویزیون در این باره در صفحه اینستاگرامی خود به این موضوع پرداخته و نوشته است:
"خدا رحمت کند امام راحل را که با توصیه به متولیان اداره جامعه، انتظار دانشگاه شدن تلویزیون را در اذهان زنده کرد. حالا دانشگاه که نشد، چنان ایدئولوژی کلان سرمایهداری حاکم شده است که ابزار برش کاری سنگین وزن را میدهند دست خانم آراسته مناسب هتلداری کشورهای نیمه مسلمان...حالا دم به دم رویای برنده شدن رقمهای پنجاه میلیون در هر هفته را چنان تحمیل میکنند، بازنشستهای که دستش از همهجا کوتاه است، وام تأمین اجتماعیاش را به خرید دوغ، لامپ و چیزهای دیگر اختصاص میدهد تا شاید رویاهایش را به حقیقت تبدیل کند و صاحب شمش طلا شود و بسیاری از گرفتاریهایش ختم به خیر شود."
فهیم در بخشی دیگر از همین یادداشت کنایهای هم به یکی از تبلیغاتِ تلویزیونی زده که انگار این آگهی بیشتر از برخی سریالها دیده میشوند.«...سریال "فلان"! شما را به دیدن "هلوشو بدم، لیموشو بدم، شیرشو بدم"، دعوت میکند. وقتی تیزرهای تبلیغی مسخره تلویزیون، نگه دارندهتر از سریالها هستند.اما نباید ناامید شد چون که همچنان تولیدات سالهای طلایی تلویزیون در شبکههای فرعی روی آنتناند؛ آیفیلم، تماشا و شبکههای کودک، هنوز منبع مفید گذران وقت مردم است.»
به نظر میرسد تلویزیون باید برای نگهداشتنِ مخاطب پای جعبه جادو، سریالسازی را بیش از بخشهای دیگر، جدّیتر گیرد. این سریالها هم همچون گذشته، بتوانند نوستالژی بیافرینند. مثلِ سریالهایی که از دهههای 1360، 1370 و بخشی در دهه 1380 روی آنتن میروند و بعد از بارها بازپخش همچنان تماشاگرِ پروپاقرص دارند.
اما در کنارِ تولید سریال پرمحتوای تلویزیونی، نوع تبلیغات و آگهیهای بازرگانی هم باید از فضای سرمایهسالارانه فاصله گرفته و به سمتِ فرهیختگی حرکت کند.
اگرچه بارها به دو عبارت تجمل و تبرّج در برنامهسازی تلویزیون اعم از سریال و آگهیهای تبلیغاتی تأکید شده است اما متاسفانه تجمل و تبرج را میتوان در ساخت تیزرهای تبلیغاتی تلویزیونی به وضوح مشاهده کرد.
وقتی بازیگران بسیاری - با دریافت مبالغ کلان- برای حضور در تیزرهای تبلیغاتی تلویزیون تمایل نشان میدهند؛ آژانسهای تبلیغاتی رنگ و لعاب و تجملِّ آگهیهایشان را بالاتر میبرند.
از سوی دیگر نیز این واقعیت را باید پذیرفت که نظارت موثری بر روند تولید و پخش این تیزرها ز شبکههای مختلف صورت نمیگیرد. در بهترین دقایق یک سریال و برنامههای پربیننده، گنجانیده شده و پخش میشوند. این همه، نشانگرِ توجه بیشتر مسئولان صدا و سیما از محتوا و فرهنگ و هنر، به درآمدزایی و کسب پول بیشتر است.
در حالی که بر توجه به سبک زندگی ایرانی- اسلامی در تولید آثار نمایشی، سریالها و برنامهسازی تاکید شده است اما متاسفانه در بسیاری از آگهیها و تبلیغاتِ تلویزیونی، سایه سبک زندگی غربی بسیار سنگینتر از گذشته احساس میشود.
آیا در شرایط و وضعیت امروز جامعه، واقعا میزِ صبحانه و یخچال پر از غذا و میوه را در خانه کدام یک از خانوادههای قشر متوسطی که عمدتاً مخاطبِ تلویزیوناند پیدا میکنید؟
امروز که به آگهیهای تبلیغاتی تلویزیون نگاه میکنیم بازیگرانی را میبینیم که مثلِ گذشته در سریالها و فیلمهای سینمایی حضور فعالی ندارند؛ انگار که صحنه بازی تبلیغاتی صداوسیما بیش از صحنههای دیگر برایشان سودآوری دارد. متأسفانه صاحبان کالا و خدمات و به تعبیری اسپانسرها، از انتخاب آنها به عنوان مجری مسابقه و یا شوی تلویزیونی به سمتِ استفاده از آنها به عنوان مبلغان آگهیهای بازرگانی تلویزیون رفتهاند و از این ابزار برای تأثیرگذاری بیشتر روی مخاطبان استفاده میکنند.
هنرمندان و ورزشکاران مشهور، بـه دلیـل مـوقعیتی کـه در اجتمـاع بدست آوردهاند، الگو به شمار رفتـه و بیان شعارهای اغواگرایانه از زبان آنها میتواند هواداران و نیز عده زیادی از مردم دنبالهرو را به سـمت آن کالا بکشاند.در تبلیغ یک کالا میتوان محاسبه کـرد کـه تبلیغـات بازرگـانی چقـدر در افـزایش فروش محصولات کارآمد بوده است، اما محاسبه تمام تأثیراتی که یک تبلیغ مـیتوانـد داشـته باشد، کار آسانی نیست.
چه کسی میتواند حساب کند در اثر یک تبلیغ، اغواگرایانه در بحران کنونی معیشت و سلامت، روح و روان چنـدین نفر از افراد جامعه آسیب میبیند یا چندین نفر با مشاهده این تجمل و تبرج دچار سرخوردگی میشوند؟ نمونههای فراوانی از این ناراحتی و آزردگی را میتوان در فضای مجازی به خوبی پیدا کرد و یا در گپ و گفتی با مردم در کوچه و خیابان شنید.
واقعاً چه کسی میتوانـد نتـایج سـوء فرهنگی حاصل از یک آگهی سودجویانه کـه هـدف آن تنهـا افـزایش فـروش محصـولات بازرگانی است را برآورد کند؟ آیا رسانه ملّی میداند که اعتبار رسانهای خود را به پای این نوع شعارها ریخته و اولین متضرر این نوع تبلیغات خود اوست؟
باید توجه داشت که وقتی تجمل و ترویج نامناسب اشرافیگری به مدل تبلیغی در تلویزیون تبدیل میشود، آن وقت، سبک زندگی ایرانی اسلامی به خطر میافتد.
مردم و افکارعمومی در کنار نقد محتوایی که به برخی از برنامهها و سریالها دارند از مدیران رسانه ملّی انتظار دارند که بیش از پیش به کیفیتبخشی محتوایی در سریالسازی و مدیریت کنداکتور توجه کند تا سریالهای تلویزیون مثلِ گذشته، بیننده پروپاقرصی داشته باشد.
اما متاسفانه این واقعیت را باید پذیرفت که برخی از آگهیهای بازرگانی نه تنها به تعبیر برخی رنگآمیزی و تنوع روی آنتن ایجاد نمیکند بلکه مردم را خسته و آزرده کرده و در اکثر اوقات تصمیم میگیرند آن برنامه و سریال مورد علاقهشان را هم به خاطر تعددِ پخش آگهیهای بازرگانی، نبینند./تسنیم