نمایش قهرمان با عبور از حجاب تکنیک و رجوع به فطرت انسانی-راهبرد معاصر
نگاهی به فیلم سینمایی «موقعیت مهدی»؛

نمایش قهرمان با عبور از حجاب تکنیک و رجوع به فطرت انسانی

«موقعیت مهدی» یک سلوک را به تصویر می‌کشد که از وصالی زمینی آغاز و در «جزیره مجنون» به وصالی آسمانی ختم می‌شود. هر یک از این پرده‌های فیلم، یکی از منازل سلوک عارف واصل، شهید مهدی باکری است. منزل اول، غرق شدن در عشق است، منزل‌های بعدی، غرق شدن در خدمت به مردم و جهاد در راه خدا و پرده آخر، غرق شدن در عشق الهی و فنای فی الله.
آرش فهیم؛ منتقد فیلم و سینما
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۰ - ۲۱ بهمن ۱۴۰۰ - 2022 February 10
کد خبر: ۱۲۱۶۳۶

قهرمان سازی با عبور از حجاب تکنیک و رجوع به فطرت انسانی

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ سردار شهید مهدی باکری، یکی از فرماندهان نام‌آور دوران جنگ تحمیلی بود که حدود 37 سال بعد از شهادتش، نام و تصویر او چهلمین جشنواره فیلم فجر را جلا داده است. «موقعیت مهدی» که از سوی بسیاری از مخاطبان و منتقدان، لقب بهترین فیلم این دوره از جشنواره فجر را به خودش اختصاص داده، به ستاره اصلی این جشنواره تبدیل شده است.


«موقعیت مهدی» اولین تجربه کارگردانی فیلم بلند سینمایی «هادی حجازی فر» است. بازیگری که نخستین بار نیز برای ایفای نقش یکی دیگر از سرداران بزرگ دوران دفاع مقدس یعنی احمد متوسلیان به حرفه بازیگری پا نهاد. از این نظر می توان او را یکی از خوش شانس ترین هنرمندان تاریخ سینمای ایران دانست، چون هم آغاز بازیگری اش و هم شروع کارگردانی اش با نام و چهره اسوه های از خودگذشتگی و شهادت گره خورده است.


اوائل سال 1399 بود که خبری کوتاه درباره طرح تولید مینی سریال «شهید باکری» منتشر شد. در این خبر آمده بود که این مینی سریال توسط هادی حجازی فر کارگردانی خواهد شد و خود او نیز نقش شهید باکری را ایفا خواهد کرد. البته بعدا این أثر به «عاشورا» تغییر نام داد. شاید در آن مقطع، کمتر کسی فکرش را می کرد این مینی سریال هفت قسمتی، مقدمه تولید یکی از مهم‌ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران شود. در آستانه برگزاری چهلمین جشنواره فیلم فجر بود که اعلام شد یک نسخه سینمایی با برداشت از سریال عاشورا و تحت عنوان «موقعیت مهدی» در این جشنواره شرکت خواهد کرد. جشنواره فیلم فجر چهلم که از آثار خوب و قابل توجه کمتر بهره مند است، این شانس را داشته که یک فیلم دفاع مقدسی خوب و تأثیرگذار به نامش بخورد!

 

هفت پرده از یک سلوک عرفانی

زندگی مهدی باکری، فرازها و نقاط طلایی متعددی دارد؛ از دوران کودکی که مادرش را از دست داد تا ورود به مبارزات سیاسی و انقلابی در دوران دانشجویی و بازجویی توسط ساواک و به شهادت رسیدن برادرش توسط رژیم پهلوی تا نقش آفرینی در تشکیل سپاه پاسداران انقلاب و دوران مسئولیت شهرداری ارومیه و مدت کوتاهی که به عنوان دادستان این شهرستان فعالیت می کرد و سرانجام شروع جنگ تحمیلی و فرماندهی بخش های مختلف جبهه؛ از معاون تیپ نجف اشرف و حضور در عملیات فتح المبین که منجر به جراحت چشم وی شد گرفته تا حضور در عملیات های دیگری چون والفجر و خیبر و ... تا فرماندهی لشکر عاشورا و در نهایت شهادت در عملیات بدر و در جزیره مجنون و جاویدالأثر شدن. هر یک از این مقاطع، پر از ماجراهایی است که می توانند در یک فیلم سینمایی به تصویر کشیده شوند.


هادی حجازی فر اما از موقع ازدواج شهید مهدی باکری تا شهادت وی را انتخاب کرده و فرازهایی از این دوره را در هفت پرده که در واقع هفت قسمت مجزا اما پیوسته به هم هستند به تصویر کشیده است. داستان از مراسم خواستگاری و ازدواج آغاز می شود. این نوع آغاز، استعاره و اعلامی است برای مخاطب که با فیلمی عاشقانه مواجه است؛ «موقعیت مهدی» یک سلوک را به تصویر می کشد که از وصالی زمینی آغاز و در «جزیره مجنون» به وصالی آسمانی ختم می شود. هر یک از این پرده ها، یکی از منازل سلوک عارف واصل، شهید مهدی باکری است. منزل اول، غرق شدن در عشق است، منزل های بعدی، غرق شدن در خدمت به مردم و جهاد در راه خدا و پرده آخر، غرق شدن در عشق الهی و فنای فی الله. نوع تقسیم بندی روایت این فیلم و ترتیب وقوع رویدادها، به هفت وادی سلوک در منطق الطیر عطار برای رسیدن به حقیقت شباهت دارد که مولوی از آن به «هفت شهر عشق» یاد می کند: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، فقر، حیرت و فنا. اساسا هفت از اعداد راز آمیز در فرهنگ های مختلف است و از این جنبه نیز می توان فیلم را تشریح و تفسیر کرد. پرده هفتم، تصویرگر رستگاری اوست، هم آنجا که میان نیزارها سرخوش ایستاده است و هم سکانس پایانی که پیکر شهید در آب رها می شود که استعاره ای از فنای فی الله است.

 

قهرمانِ فطری

شهید سیدمرتضی آوینی طی مقاله ای درباره پیچیدگی های به تصویر کشیدن اسوه های دفاع مقدس در سینما نوشته بود: «چه می توان کرد با شخصیت هایی که نه قهرمان هستند نه ضدقهرمان و نه غیرقهرمان؟ چگونه باید روحیه ای که به شدت غیرنمایشی است، به نمایش درآورد؟» اشاره سیدشهیدان اهل قلم، به تضاد مرام و شخصیت بسیاری از بزرگان دینی و انقلابی ماست که عموما افرادی با گرایش به باطن و سربه زیر و محجوب بودند. این درحالی است که قهرمانان سینمایی اغلب افرادی برون گرا، با قدرت بدنی و حرکات محیرالعقول یا حداقل دارای دیسیپلین خاص هستند؛ مثل امثال سوپرمن، رمبو، جیمزباند و ... به همین دلایل هم رادمردان دفاع مقدس و امثال همت، باکری، چمران و ... چندان با قواعد قهرمان پردازی در سینمای رایج در جهان همخوانی ندارد. اتفاق بزرگی که با فیلم «موقعیت مهدی» رخ داده این است که در این فیلم «روحیه ای که به شدت غیرنمایشی است» نه تنها به نمایش درآمده، بلکه به قهرمان هم تبدیل شده است. به راستی چگونه است که در این فیلم، ما با کاراکتری مواجه می شویم که نه قدرت بدنی خاصی دارد و نه سوپرمن است و نه حتی مانند احمد متوسلیان در فیلم «ایستاده در غبار» فرد پرشوری است و حرکات نمایشی خاصی از خود بروز نمی دهد، اما به عنوان یکی از قهرمانان ماندگار بر تارک سینمای ایران می درخشد و در ذهن و دل مخاطب، جاودان خواهد ماند؟


یکی از راهکارهای هادی حجازی فر در فیلم «موقعیت مهدی» شناخت عمیق این شخصیت، خانواده و پیرامون وی و شناساندن بدون واسطه و بی پیرایه او به مخاطب است. شاید اگر کارگردان، تلاش می کرد تا تکنیک های خاصی به کار گیرد یا تحریفی در شخصیت واقعی باکری به وجود آورد، او به این حد از جاذبه نمی رسید. این درحالی است که برای تبدیل شخصیت های نظامی در خیلی دیگر از کشورها به اسطوره ها یا قهرمانان سینمایی، باید آنها را تغییر داد. به طور مثال، قهرمان فیلم «تک تیرانداز آمریکایی» در جهان واقعی یک گاوچران لومپن و نفرت انگیز است که از کشتن انسان های بی گناه لذت می برد، اما «کلینت ایستوود» با تدابیر دراماتیک، از او یک شخصیت دوست داشتنی و با صفات قهرمانانه ایجاد کرده است. اما این وضعیت درباره بسیاری از قهرمانان انقلابی و دفاع مقدسی ما برعکس است؛ موفقیت حاصل شده در «موقعیت مهدی» این است که فیلم‌ساز خودِ واقعی شهید مهدی باکری را تجسیم و ترسیم کرده است. ویژگی های اخلاقی و شخصیتی بزرگانی چون شهید مهدی باکری با فطرت پاک و حقیقت جوی انسان نزدیک هستند. فقط کافی است که یک فیلم‌ساز این ویژگی ها را بدون اغراق و به طور صادقانه نمایش دهد، در آن صورت، مخاطب، این نوع شخصیت ها را خود به خود در ذهن و قلبش به عنوان «قهرمان» خواهد ساخت. همچنانکه اگر روزگاری بنا باشد فیلم مشابهی درباره حاج قاسم سلیمانی ساخته شود، کارگردان این فیلم باید از تغییر و تحریف و افزودن تخیلات به این قهرمان خودداری کند و اگر بتواند بخشی از حقیقت وجودی حاج قاسم را به نمایش درآورد، یک قهرمان حقیقی خلق خواهد شد.

 

عبور از حجاب تکنیک

یکی از ویژگی های منحصر به فرد فیلم «موقعیت مهدی» روایت سهل و ممتنع آن است؛ فیلمی ساده و روان که بدون استفاده از بازی های تکنیکی یا اطوارهای فنی و بصری، از ابتدا تا انتها مخاطب را درگیر سوژه اش می کند. موسیقی، جلوه های ویژه، حرکات دوربین و ... آنقدر بجا و به اندازه هستند که اصلا در فیلم حس نمی شوند. هادی حجازی فر در «موقعیت مهدی» توانسته دست به خرق حجاب تکنیک بزند و مخاطب را تا حد زیادی به آدم ها و اتفاقات فیلم نزدیک کند. درواقع، این فیلم در اوج سادگی مخاطب را با خودش همراه می سازد، می خنداند و می گریاند. همه نماهای فیلم، به طور دقیق و حساب شده ای طراحی شده اند، تا بیننده فیلم، با حداقل واسطه و فاصله به دنیای برساخته در فیلم نزدیک شود. «موقعیت مهدی» قابلیت تبدیل شدن به یک فیلم سانتیمانتال را داشت، اما بر مدار منطق و واقع گرایی باقی مانده است.


این فیلم قطعا برای مخاطب جهانی نیز جاذبه خواهد داشت؛ چون قهرمانی فطری که تشنه انسان امروز هست را در مرکز روایت قرار داده است.

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده