به گزارش «راهبرد معاصر»؛ یکی از پرتکرارترین عبارت ها در صحبتهای مقام های ارشد سیاسی و فرماندهان نظامی رژیم صهیونیستی، ادعای برتری نظامی تلآویو مقابل سایر کشورهای حوزه غرب آسیا و شمال آفریقا بود. این افسانه به اندازهای میان صهیونیستها مشهور است که گاهی آنها در برنامههای تبلیغاتی شان از اقدام یکجانبه و مستقل علیه دشمنان همچون جمهوری اسلامی ایران سخن میگویند.
تا پیش از عملیات «طوفان الاقصی»، واشنگتن و تلآویو به همراه برخی کشورهای عربی به دنبال بازتعریف ترتیبات امنیتی زیرساختارهای خلیج فارس و غرب آسیا با هدف تشکیل بلوک متحد عبری- عربی در برابر محور مقاومت بودند. در این طرح قرار بود ارتش و دستگاههای امنیتی رژیم صهیونیستی، جایگزین پایگاهها و نیروهای آمریکایی در منطقه شوند و از امنیت متحدان عرب آمریکا در برابر محور مقاومت محافظت کنند.
پس از جنگ یوم کیپور (رمضان) در سال 1973 میلادی واشنگتن خود را متعهد به حفظ برتری کیفی ارتش رژیم صهیونیستی در برابر دولتهای عرب منطقه دانست
پس از شکست «هفتم اکتبر افسانه شکستناپذیری و بازدارندگی صهیونیستها در برابر مقاومت فلسطین به چالش کشیده شد و دیگر تلآویو شریک قابل اعتمادی نیست. در چنین شرایطی بار دیگر سران کشورهای غربی مانند آمریکا، انگلیس و آلمان با سفر به سرزمینهای اشغالی در حال مذاکره برای افزایش کمکهای نظامی به بزرگترین پادگان نظامی جهان هستند. سؤال اصلی این است، چرا پس از 75 سال دولتهای غربی کمک تسلیحاتی به تلآویو و حفظ برتری نظامی این رژیم را در اولویت سیاستهای خود قرار میدهند؟
پس از جنگ یوم کیپور (رمضان) در سال 1973 میلادی واشنگتن خود را متعهد به حفظ برتری کیفی ارتش رژیم صهیونیستی در برابر دولتهای عرب منطقه دانست. در آن زمان رژیم صهیونیستی به بهانه مقابله با کمونیسم و پانعربیسم به پایگاه نظامی غرب بدل شد. در سال 1999 میلادی طبق یادداشت تفاهم امضا شده میان آمریکا و رژیم صهیونیستی، واشنگتن به ارائه کمک سالانه 2.67 میلیارد دلار به تلآویو متعهد شد. این رقم در سالهای 2009 و 2019 میلادی به ترتیب به 3 و 3.8 میلیارد دلار افزایش یافت.
طبق آمارهای منتشر شده از سوی کنگره آمریکا از دهه 50 میلادی تا پایان دوره ریاست جمهوری باراک اوباما رئیس جمهور اسبق آمریکا، این کشور قریب به 137 میلیارد دلار کمک نظامی- تسلیحاتی در اختیار تلآویو قرار داده است. این کمک نظامی تا فوریه 2022 میلادی به عدد 150 میلیارد دلار رسید.
تلآویو به عنوان متحد اصلی غیرناتوی واشنگتن خریدار و استفاده کننده عمده تجهیزات نظامی آمریکا به شمار میرود. علاوه بر این، ارتش رژیم صهیونیستی در زمینه توسعه فناوریهای نظامی آمریکا و رزمایشهای نظامی این کشور حضور فعالی دارد. امروز رژیم صهیونیستی با برخورداری از جنگندههای پیشرفته «اف- 35» مدعی برتری هوایی فراگیر در آسمان منطقه است.
با آغاز عملیات «شمشیرهای آهنین» رژیم صهیونیستی، واشنگتن اقدام به اعزام ناو «یو.اس.اس جرالد فورد» به همراه صدها نیروی نظامی در شرق مدیترانه کرد. علاوه بر این، قرار است تا 2 هزار نیروی آمریکایی در جریان عملیات تلآویو در غزه نقش ایفا کنند و نیروهای دلتا نیز نقش فعالی برای پیدا کردن و نجات اسیران صهیونیست داشته باشند. طبق اخبار منتشر شده در رسانهها، آمریکاییها در حال انتقال بخشی از تسلیحات نظامی و مهمات اهدایی خود از اوکراین به سرزمینهای اشغالی هستند. بایدن از کنگره 40 میلیارد دلار برای کمک به رژیم صهیونیستی، تایوان و مکزیک درخواست و تا سهشنبه گذشته پنج محموله سلاح و تجهیزات به سرزمینهای اشغالی ارسال کرده است.
انگلیس دیگر حامی نظامی رژیم صهیونیستی است. پس از سفر وزیر امور خارجه و نخست وزیر انگلیس به تلآویو، لندن اقدام به اعزام کشتیها و هواپیماهای جاسوسی این کشور به شرق مدیترانه برای حمایت از رژیم صهیونیستی کرد. در این بسته نظامی هواپیماهای «P8»، تجهیزات نظارتی، دو کشتی نیروی دریایی به نامهای «RFA Lyme Bay» و «RFA Argus»، سه بالگرد «Merlin» و گروهی از تفنگداران نیروی دریایی انگلیس وجود دارند و در نزدیکی مدیترانه شرقی مستقر شدند.
بایدن از کنگره 40 میلیارد دلار برای کمک به رژیم صهیونیستی، تایوان و مکزیک درخواست و تا سهشنبه گذشته پنج محموله سلاح و تجهیزات به سرزمینهای اشغالی ارسال کرده است
علاوه بر این، هواپیماهای باری نظامی لندن در حال انتقال منظم محمولههای تسلیحاتی- مهمات به فلسطین اشغالی هستند. تلآویو و لندن دارای روابط دفاعی و امنیتی نزدیک هستند که به نظر میآید جنگ اخیر موجب جهش کمی- کیفی آن شود. به گزارش مرکز سیپری، میان سالهای 2018 الی 2022 میلادی رژیم صهیونیستی قریب به 90 میلیون دلار سلاح از لندن وارد کرده است.
تلآویو برای مقابله با مقاومت حماس به دریافت کمکهای نظامی از واشنگتن و لندن اکتفا نکرده است. به گزارش آسوشیتدپرس، دولت آلمان با تحویل دو فروند از پنج پهپاد «Heron TP» به تلآویو که برای آموزش نیروهای آلمانی اجاره داده شده بود، موافقت کرد. علاوه بر این، وزارت دفاع آلمان در حال بررسی فروش تسلیحات و مهمات برای کشتیهای جنگی رژیم صهیونیستی است.
شولتز، صدراعظم آلمان به عنوان عالیترین مقام اجرایی برلین با تأکید بر نقش آلمان در واقعه هولوکاست، خواستار حمایت بی قید و شرط این کشور در نبرد با حماس شد. پاریس نیز برای آنکه از قافله حمایت از تلآویو عقب نماند، اعلام کرد تاکنون هیچ درخواستی مبتنی بر ارائه کمکهای نظامی دریافت نکرده است، اما طبق توافقات قبلی میان رژیم صهیونیستی و فرانسه، اقدام به ارائه کمکهای اطلاعاتی به ارتش رژیم صهیونیستی کرده است.
روند ارسال کمکهای تسلیحاتی و ارائه خدمات اطلاعاتی به ارتش رژیم صهیونیستی حاکی از نگاه راهبردی غرب به این رژیم است. 50 سال پیش در جریان جنگ یوم کیپور همانند امروز دولتهای غربی از تلآویو در برابر کشورهای عربی دفاع کردند. در آن دوران رژیم صهیونیستی به عنوان پایگاهی برای مقابله نفوذ شوروی در منطقه و کنترل کانال راهبردی سوئز به شمار میرفت.
امروز نیز صهیونیستها متحد کشورهای حوزه یوروآتلانتیک برای مقابله با احیای عمق راهبردی روسیه در اروپا، تکمیل مسیر «یک کمربند- یک جاده» چین به سمت بازارهای اروپا- آفریقا و قدرت موازنه ساز در برابر تنها دولت تجدیدنظر طلب منطقه، یعنی جمهوری اسلامی ایران است. برهمین اساس از ساعات ابتدایی عملیات «طوفان الاقصی»، دولتهای غربی اقدام به ارسال انواع سلاح و تجهیزات نظامی به منطقه کردند. برای واشنگتن، بروکسل و لندن سقوط رژیم صهیونیستی به معنای فرو ریختن «برج بابل» و از بین رفتن نفوذ نظامی و امنیتی غرب در منطقه غرب آسیاست.
فارغ از نتیجه نهایی نبرد رژیم صهیونیستی با مقاومت فلسطین در نوار غزه، بازدارندگی صهیونیستها در غرب آسیا کاهش یافته است و مقاومت خود را آماده تکرار تجربه حضور در عمق خاک فلسطین اشغالی و این بار حفظ این سرزمینها در برابر ماشین جنگی رژیم صهیونیستی خواهد کرد. در چنین شرایطی تلآویو دیگر همانند گذشته نمیتواند خود را نیروی مستقل نشان دهد که عامل بازدارنده و موازنه ساز در برابر محور مقاومت است.
با فرو ریختن هیمنه ارتش رژیم صهیونیستی، بار دیگر این رژیم دست نیاز به سوی دولتهای غربی دراز کرده است تا به این وسیله بتواند بار دیگر موقعیت خود را در غرب آسیا تثبیت کند. در چنین شرایطی بسیاری از کارشناسان معتقدند، صهیونیستها دیگر امکان جبران این «شکست ترمیم ناپذیر» را ندارند و باید تجدید نظر اساسی در دکترین نظامی خود انجام دهند.