اعضای باند مخوف، نوزاد خرید و فروش می‌کردند-راهبرد معاصر
داروی جدید در آزمایش‌ها، ممکن است روند پیشرفت بیماری پارکینسون را کند کند قاضی پرونده چای دبش: پاسخ بانک‌های شاکی به استعلام‌ها متناظر با سوالات دادگاه تنظیم نشده است خبر جدید وزیر ارشاد درباره هنرمندان ممنوع الفعالیت سازمان هدفمندی یارانه‌ها: مردم حتما حساب بانکی خود را برای دریافت یارانه چک کنند عارف: راهبرد دولت این است که اصلاح قیمت‌ها به سه دهک پایین جامعه آسیبی نرساند کلاس‌های جبرانی دانشگاه‌ها چگونه تشکیل خواهد شد؟ قصاص برای عامل جنایت در بازی خرس وسطی فیلم / گل اول مس رفسنجان به پرسپولیس در دقیقۀ ۴ پیاده‌روی روزانه می‌تواند افسردگی را کاهش دهد لحظهٔ هجوم خودرو به میان جمعیت در آلمان با دست‌کم ۱۱ کشته + فیلم وقوع زلزله ۴ ریشتری در هفتکل ایران ۱۵ - ۱۱ پرتغال/ صعود واترپلو ایران به نیمه نهایی سطح ۲ کاپ جهانی  برتری استقلال مقابل آلومینیوم در ۴۵ دقیقه اول  تساوی یک نیمه‌ای هوادار و نساجی ترکیب آلومینیوم و استقلال اعلام شد

اعضای باند مخوف، نوزاد خرید و فروش می‌کردند

پلیس در تعقیب اعضای یک باند مخوف است که نوزاد و کودک خرید و فروش می‌کردند تا به زن و مرد‌هایی که در حسرت بچه بودند، بفروشند.
تاریخ انتشار: ۲۱:۴۵ - ۰۲ دی ۱۴۰۳ - 2024 December 22
کد خبر: ۲۶۶۳۷۸

به گزارش راهبرد معاصر؛ چند روز قبل مردی به دادسرای جنایی تهران رفت و خبر از ناپدید شدن دختر ۴ ساله اش داد. وی گفت: به دلیل اختلافاتی که با همسرم داشتم از یکدیگر جدا شدیم. پس از طلاق، حضانت دختر ۴ ساله‌ام به مادرش سپرده شد و من هرازگاهی به دیدن او می‌رفتم. آخرین بار متوجه شدم همسرم مجددا ازدواج کرده و باردار است. او به من زنگ زد و گفت می‌خواهد برای تفریح به شمال برود. ما با هم در تماس بودیم و با دخترم تلفنی صحبت می‌کردم، اما چند روزی می‌شود که از دخترم بی خبر هستم. همسرم به تهران برگشته، اما به نظرم دخترم گمشده است، چون همسرم جواب درست و حسابی به من نمی‌دهد.

با ثبت این شکایت، تحقیقات زیر نظر قاضی غلامحسین صادق زاده بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران شروع شد. در نخستین گام مادر کودک به دادسرا احضار شد و او وقتی پیش روی بازپرس قرار گرفت، خبر از کودک ربایی و فعالیت باند خرید و فروش نوزادان داد. زن جوان گفت: بعد ازجدایی با مردی آشنا شدم و به صورت موقت با یکدیگر ازدواج کردیم. بعد از مدتی متوجه شدم باردارم، اما از زندگیم راضی نبودم. همسر صیغه‌ای معتاد بود و می‌خواستم از او جدا شوم. تصمیم گرفتم هر طور شده بچه را سقط کنم تا اینکه با یک ماما آشنا شدم. قرار شد به شمال کشور بروم و آن زن بچه‌ام را سقط کند، چون مدت صیغه‌ام با همسرم تمام شده بود و دیگر نمی‌خواستم با او زندگی کنم.

وی ادامه داد: دخترخردسالم را برداشتم و رفتم شمال، اما زن ماما به من پیشنهاد تازه‌ای داد. او گفت با چند مرد تبهکار که اعضای یک باند خرید و فروش نوزاد هستند کار می‌کند. او گفت می‌توانم بچه را نگه دارد و پس از به دنیا آوردنش، آن‌ها نوزاد را با قیمت خوبی از من می‌خرند. حتی دختر ۴ ساله‌ام را نیز حاضر بود بخرد، اما من قبول نکردم دخترم را بفروشم. روز بعد راضی شدم فرزند دومم را به دنیا بیاورم و آن را بفروشم. به همین دلیل در خانه زن ماما ماندم تا اینکه پسرم به دنیا آمد. وقتی او را دیدم دلم نیامد از خودم جدایش کنم. به زن ماما گفتم بی خیال فروش پسرم شده‌ام، اما آن روز، ۳ مرد قوی هیکل وارد خانه زن ماما شدند. آنها مرا کتک زدند و بچه هایم را ربودند. سپس مرا در همان خانه رها کردند. بعد متوجه شدم زن ماما در آن خانه مستاجر بوده و آن روز با برداشتن مدارک از خانه فرار کرده است. منم به تهران برگشتم.

با این شکایت، بازپرس جنایی دستور داده تا با انجام تحقیقات گسترده، اعضای باند خرید وفروش نوزادان شناسایی و دستگیر شوند. / همشهری

مطالب مرتبط
ارسال نظر