به گزارش راهبرد معاصر؛ شاید بزرگترین درسی که شهید حاج قاسم سلیمانی برای آینده پژوهان اقتصادی کشور داشت این بود که جهان در معرض تحولی بزرگ است که دیگر مرزهای جغرافیایی در آن معنایی ندارد بلکه این زیرساختهای سیاسی(نه فقط صرف ارتباط و حضور) هستند که آینده اقتصاد سیاسی جهانی را رقم میزنند. پیشتر در پرونده دیپلماسی اقتصادی راهبرد معاصر به بررسی پاکستان، افغانستان، قفقاز جنوبی و سوریه پرداخته بودیم، در این یادداشت به اهمیت راهبردی لبنان برای اقتصاد محور مقاومت میپردازیم.
اقتصاد لبنان؛ یک قرائت تاریخی
از منظر باستانی سرزمین لبنان جایگاه تمدن فنیقی ها یا کنعانیان بوده است، دریانوردان فنیقی هرگز در اندیشه آفریدن یک نیروی نظامی نبودند اما به سرعت توانستند نخستین امپراتوری بازرگانی جهان را پدیدآورند. فنیقیها به دادوستد بیش از کشاورزی اهمیت میدادند که این امر ریشه در شرایط جغرافیایی این کشور دارد زیرا لبنان بر ساحل مدیترانه واقع شده و ناهمواریها و شرایط کوهستانی اجازه توسعه کشاورزی را نمیدهد. همین امر باعث شده بود تا زمانی که مرزهای ایران تا لبنان کشیده شود از توان دریایی این کشور به خوبی استفاده شد. نکته جالب نفوذ بالای فنیقی ها بر شمال آفریقا بوده است.
چارچوب تعامل اقتصادی با لبنان
چیدن الگوهای تجاری با کشورها بر اساس تنوع های ذاتی ای است که کشورها دارند، به نوعی نمیتوان با کشوری که عمده اقتصادش در بخش خدمات است، با بخش کشاورزی اش وارد معامله راهبردی شد، همچنین تکیه اساسی یک معامله راهبردی باید بر اساس زیرساختها و نیازهای متقابلی باشد که توانایی ائتلاف سازی داشته باشد. برای تصویرسازی درست از آنچه باید در معامله راهبردی با لبنان صورت گیرد دو پیش زمینه را مورد بررسی قرار میدهیم؛
پیش زمینه اول؛ جهان در عصر خدمات
در دهه های اخیر اقتصادها به سمت خدماتی شدن پیش رفته اند، به شکلی که تا 70 درصد از اقتصاد کشورهای پیشرفته را بخش خدمات شامل میشود. این خدمات اما در اقتصادهای پیشرفته تر بر مبنای تولیداتی است که این اقتصادها دارند، از منظر آمایشی نیز این خدمات در مکان های خاصی تجمع یافته اند، نواحی ساحلی پرجمعیت و حاشیه شهرها از مکان های مستعد رشد بخش خدمات هستند.
پیش زمینه دوم؛ نمونه ای از زیرساختهای ائتلاف ساز چینی
در نقشه کلان تجاری که چین برای خود ترسیم کرده است این کشور زیرساختهایی را تهیه دیده است که سایر کشورها در آن بازی میکنند، شبکه ماهواره های کوانتومی، کابلهای زیردریایی اینترنت، شبکه شرکت های عمرانی بزرگ، شبکه بنادری که در حال ادغام هستند و زیرساخت تسویه پولی CIPS همه اجزایی از این پازل بزرگ چینی ها هستند، در واقع چینی ها مبتنی بر مزیت های فناورانه خودشان زیرساخت هایی را تعریف کرده اند که کشورها مجبور باشند در شبکه آن بازی کنند.
چند عامل نهادی در رابطه با لبنان؛
شبکه مهاجران لبنانی
نکته جالب در رابطه با این کشور این است که میزان بالایی از خانه های خالی در این کشور هستند، چراکه درصد بالایی از لبنانی ها در لبنان زندگی نمی کنند و در سرتاسر دنیا ساکن هستند، به عنوان مثال پس از جنگ داخلی لبنان حدود 2000 خانواده لبنانی به سیرالئون مهاجرت کردند که هم اکنون در تجارت مشغول هستند. به نظر میرسد این کشور گزینه خوبی در پازل بزرگ دیپلماسی مهاجرت محور مقاومت باشد.
شبکه قاچاق لبنانی ها
حضور تاریخی لبنانی ها در شمال آفریقا همچنان ادامه دارد، کسوت بازرگانی این مردمان باعث شده است که آن ها هم اکنون دارای شبکه بزرگی از قاچاقچیان اسلحه در شمال آفریقا را در دست داشته باشند.
جایگاه تقریبا صفر ایران در شبکه تجاری لبنان
نکته جالب این است که ایران نه در سبد صادرات و نه در سبد واردات لبنانی ها جایگاهی ندارد، بازار این کشور به صورت سنتی در دست عده ای است که لزوما با محور مقاومت هم رابطه ای ندارند، همین حضور ایرانی ها را در لبنان سخت تر میکند.
شرکای اصلی صادراتی لبنان هم اکنون به ترتیب عربستان سعودی 12.1%، امارات متحده عربی 10.6%، عراق 7.6%، سوریه 7.1%، آفریقای جنوبی 6.6% هستند.
شرکای اصلی واردات لبنان نیز به ترتیب عبارتند از؛ چین 11.5%، ایتالیا 7.1%، آلمان 6.8%، ایالات متحده آمریکا 5.7%، روسیه 4.6%، یونان 4.4% بوده اند.
البته یک نکته مهم در این رابطه وجود دارد، آن هم این است که با اعمال نفوذ آمریکا بانک مرکزی این کشور در دست مخالفان محور مقاومت است، این دقیقا همان اتفاقی است که در بانک مرکزی عراق رخ داده است و در آینده و پس از گفتگوهای استراتژیک بغداد-واشنگتن قرار است حضور مستشاری نمایندگان آمریکا در بانک مرکزی عراق گسترش یابد.
7 راهبرد تجارت ایرانی برای لبنان
نفوذ لبنانی ها در شمال آفریقا و شبکه ارتباطی آنان در این منطقه یک مزیت فوق العاده برای ایران خواهد بود، ایران میتواند با برون سپاری برخی وظایف تجاری خود به لبنان موجبات گشایش های اقتصادی بزرگی را فراهم آورد.
یکی از بالهای توسعه ای در میان کشورهای پیشرفته جهان سازمان های خیریه ای هستند که با ابزارهای مختلف خود بازارهای کشورهای خود را گشایش میدهند، خاصیت ها و مزایای هیبریدی این نهادها از مواردی هستند که در دیپلماسی اقتصادی ایران کمتر به آنها نگاه شده است، محور مقاومت یک مزیت فوق العاده بزرگ در این زمینه دارد، این زمینه چیزی نیست جز میراث گرانبهای امام موسی صدر که در زمینه های مختلف از جمله خیریه فعالیت دارند، به قطع میتوان گفت توسعه ایده امام موسی صدر و حمایت از نهادهایی که وی تاسیس کرد از راه های اساسی آینده اقتصاد محور مقاومت است.
میادین گازی کشف شده در مدیترانه از موارد مهمی بوده است که در سالهای اخیر موجبات رشد انفجاری نیروی دریایی مصر و حرکت های توسعه طلبانه ترکیه در منطقه و تغییر راهبرد نیروی دریایی رژیم صهیونیستی را فراهم آورده است. هر یک از این کشورها در حال سرمایه گذاری بر روی میادین گازی مدیترانه بوده و به موازات آن نیروی دریایی خود را بروزرسانی میکنند، لبنان اما به دلیل فقدان نیروی دریایی مناسب از این کیک بزرگ بی نصیب مانده است.
با ذکر این مقدمه لازم است بدانیم که همزمان در سبد انرژی ایران دو اتفاق در حال انجام است؛ نخست اینکه تراز انرژی کشور روز به روز در حال منفی شدن است و دوم اینکه ایران نیاز دارد تا در سبد گازی اروپا نقش ایفا کند، به نظر میرسد گزینه سرمایه گذاری بر روی میادین گازی لبنان گزینه بسیار خوبی برای ایران باشد که البته به موازات آن لبنان نیاز به توسعه زیرساخت دریایی خود خواهد داشت.
چین در راهبرد تجاری خود بندر حیفا در رژیم صهیونیستی را به اجاره بلندمدت شرکت بنادر چین درآورده است، این مورد علاوه بر ذینفع کردن چینی ها در این رژیم و امکان بهره برداری سیاسی در آینده جایگاه سایر بنادر منطقه را کاهش میدهد، به نظر میرسد همکاری راهبردی با چین یا به صورت جداگانه در بنادر لبنان هم جایگاه خوبی برای محور مقاومت ایجاد کرده و هم از قدرت یابی حیفا جلوگیری شود. بنادر لبنان دسترسی زمینی بیشتری نسبت به بنادر رژیم صهیونیستی دارد. استفاده از گزینه چین این امکان را میدهد که از توسعه بندر حیفا میتوان جلوگیری نمود.
یکی از مزیت های ایران در عرصه زیرساختها این است که کاملا در ایجاد زیرساخت های برق خودکفا بوده و قدرت عمرانی خوبی دارد، ایران میتواند با گسترش شبکه برق خود تا سواحل مدیترانه مزیت ائتلاف ساز خوبی برای محور مقاومت ایجاد کند.
بنا بر گزارشی در سال 2014 ایران حتی در 20 کشور اول کمک کننده مالی به نوار غزه و کرانه باختری هم نیست و به صورت رسمی آمریکا رده اول کمکها به فلسطین را شامل میشود، در لبنان نیز چنین اتفاقی تکرار میشود، ولی هنر شهید شاطری این بود که در بازسازی لبنان پس از جنگ به جای آنکه منابع ایران به دولت لبنان اعطا شود تا دولت لبنان وظیفه بازسازی را بر عهده بگیرد، ایران با بازوهایی مانند جهادالبنا(نسخه لبنانی جهاد سازندگی) مستقیما در بازسازی مشارکت کرده و هر جایی که بازسازی صورت میگرفت پرچم ایران افراشته میگردید، القای روانی این مسئله به شدت قوی بود.
سواحل مکران راه زیادی را برای راه افتادن به عنوان مرکز خدمات پیشرفته تجاری دارد، ولی تجارت ایران نیازمند هاب مالی و تجاری برای تجارت خود است، تا زمان بلندمدتی که مکران بتواند جان بگیرد شاید لبنان بتواند هاب ارائه خدمات تجاری به تولیدات ایرانی باشد، مهم این است که چه نوع مسیر بازیگری برای لبنانی ها تعریف میشود. شاید تعریف شبکه صادرات مجدد در بنادر لبنان راه خوبی برای کوتاه مدت باشد.
تقدیم به روح پرفتوح سردار دلها شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی و یار بی همتایش شهید حسن شاطری