به گزارش راهبرد معاصر؛ بر اساس گفته مقامات اسرائیل، ولیعهد محمد بن سلمان در شهرم «نئوم» میزبان بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا بود. عربستان سعودی وقوع چنین نشستی را رد کرد و «فیصل بن فرحان» وزیر امور خارجه عربستان سعودی صریحا اظهار داشت: «چنین جلسه ای اتفاق نیفتاده است.» ناظران ترافیک ( ردیابی پروازهای) هوایی بر این تاکید دارند که جت شخصی که قبلا توسط نتانیاهو استفاده شده بود از اسرائیل به منطقه نزدیک به نئوم پرواز کرد و چندین ساعت را در زمین گذراند و سپس به تل آویو بازگشت.
این گزارشات شور و شوق گمانه زنی در مورد گشایش رسمی روابط بین دو کشور را که از دهه 1960 مناسبات مخفیانه داشتند آغاز کرده است. ابهام در مورد واقعیت ها نخستین جنبه گیج کننده این گزارشات است: آیا واقعا نشستی برگزار شده است؟ مطمئنا چنین نشستی در عربستان سعودی به دنبال معاهدات عادی سازی روابط با امارات، بحرین و سودان، دستاورد دیگری برای بنیامین نتانیاهو است. نتانیاهو برای چهارمین دوره در دو سال گذشته چشم به دور دیگری از انتخابات ملی دارد. از سوی دیگر برای محمد بن سلمان یک تردستی ظریف بین آرزوی آشکار وی برای ایجاد روابط نزدیک با اسرائیل از یک سو و مخالفت ملک سلمان و افکار عمومی از سوی دیگر می باشد. (مخالفت با فرایند عادی سازی روابط با اسرائیل)
پازل دوم مسئله زمان بندی است که چرا اکنون رهبران سعودی و اسرائیل چنین اقدامی را انجام دادند. ممکن است این تصور ایجاد شود که ریاض و تل آویو هر دو تصمیم گرفتند با بهبود روابط نوعی خوش آمدگویی به بایدن و آنتونی بلینکن بدهند. در واقع با فاصله گیری از دوران ترامپ می توان استدلال کرد که طرفین سعی می کنند با پیمان عادی سازی روابط، یک موفقیت بزرگی به بایدن در خاورمیانه ارائه دهند. در واقع هر دو کشور ممکن است احساس کنند که باید به تیم بایدن امتیازی ارائه دهند. این مسئله برای عربستان سعودی از اهمیت بالاتری برخورار است زیرا نگرش واشنگتن در 20 ژانویه ممکن است به طرز چشم گیری با تغییر و تحول همراه شود.
بایدن در اظهارات خود بر پایان دادن به نقض حقوق بشر و توقف فروش تسلیحات به عربستان سعودی در جنگ یمن تاکید کرد. وی عربستان سعودی را به عنوان یک کشور سرکش معرفی نمود و اظهار داشت که به حمایت آمریکا از جنگ عربستان در یمن پایان می دهد. در واقع این نشان می دهد مقامات سعودی برای تغییر نحوه درک واشنگتن نسبت به عربستان سعودی انگیزه بیشتری دارند. شکی نیست که شناسایی رسمی دیپلماتیک اسرائیل اقدامی است که می تواند نگرش دولت بایدن به ریاض را تغییر دهد. در واقع روابط آشکار اسرائیل و عربستان می تواند مناسبات اسرائیل با بسیاری از کشورهای عربی یا اسلامی را گشوده و این ایده را که چنین روابطی تنها از طریق منازعات اسرائیل و فلسطین حل و فصل می شوند متوقف سازد.
اما در مورد تعجیل این دیدار سه تبیین وجود دارد: در وهله نخست؛ یک واقعیت ساده وجود دارد که ترامپ و پمپئو 50 روز دیگر در سمت خود هستند و کاملا از قدرت برخوردار می باشند. بنابراین آن ها درصدد هستند از طریق ایجاد تحریم های جدید و گره زدن آن به فعالیت های غیرهسته ای، لغو تحریم ها را در زمینه مذاکرات هسته ای بین دولت بایدن با ایران دشوار سازند یا آن ها سعی خواهند کرد در همین دولت ترامپ، حوثی ها را به عنوان یک سازمان تروریستی تعیین کنند. احتمال دوم این است که دیدار آن ها پیامی برای دولت جدید بایدن باشد: «با ما هماهنگ باشید در غیر این صورت ممکن است دریابید که ما آنقدر که فکر می کنید به شما نیازی نداریم. ما یکدیگر را داریم و در صورت لزوم صرف نظر از هماهنگی با شما کار خواهیم کرد.»
البته احتمال دیگر از سفر پمپئو، مشروعیت بخشیدن به شهرک سازی های اسرائیل یا تشدید تحریم ها علیه ایران نبوده بلکه می تواند در راستای یک حمله نظامی محدود باشد که منافع ایران را مورد هدف قرار می دهد. مانند تاسیسات هسته ای نطنز جایی که گفته می شود ایران در حال حاضر 12 برابر مقدار مواد شکاف پذیر مجاز در توافق هسته ای غنی سازی کرده است.
گشایش روابط بین ریاض و تل آویو می تواند با تقویت جایگاه عربستان در کپیتول هیل و رسانه ها همراه شود اما به موضوعات اساسی که دموکرات ها و جمهوری خواهان خواستار تجدیدنظر در روابط دوجانبه هستند، پرداخته نمی شود. این بازنگری ابتدا باید با توقف مداخله عربستان در یمن و پیامدهای وحشتناک انسانی جنگ صورت بگیرد. در فهرست بالای این موضوع، نقض هنجارهای بین المللی و حقوق بشر و بی احترامی آشکار به همکاری دیرینه عربستان با ایالات متحده وجود دارد.
فقط در طی 5 سال گذشته، دولت عربستان سعودی نخست وزیر لبنان را ربود و مجبور به استعفا نمود، این کشور همراه با سایر کشورهای عربی، قطر شریک اصلی امریکا را محاصره کرده است، آن ها یک روزنامه نگار سعودی را که به صورت قانونی در ایالات متحده زندگی می کرد به قتل رساندند و از امتیازات دیپلماتیک برای کمک به شهروندان سعودی متهم به جنایات عادی در ایالات متحده استفاده کردند تا از دادگاه های آمریکا فرار کنند. این سلسله اقدامات و گستاخی رفتار آنها باعث شده كه بسیاری از مردم واشنگتن شایستگی ولیعهد محمد بن سلمان را زیر سوال ببرند. مقامات آمریکایی به خوبی می دانند آن ها نمی توانند رهبر آینده عربستان را انتخاب کنند، اما آنها می توانند ارزیابی کنند که آیا این رهبر سعودی می تواند یک شریک قابل اعتماد برای ایالات متحده باشد یا خیر؟
عربستان سعودی باید این برداشت را تغییر دهد و نخستین قدم، جدی بودن طرفین برای حل این مسئله می باشد. دولت سعودی همچنین نگرانی های خاص خود را دارد که باید مطرح کند که می توان به قانونی که به خانواده قربانیان حملات یازده سپتامبر اجازه می دهد ادعاهای مربوط به جرم را علیه عربستان سعودی در دادگاه های آمریکا دنبال کنند اشاره کرد. بدون شک آن ها از بازگشت آمریکا به برجام و پایان فشار حداکثری علیه ایران نگران هستند. اما راه حل برای رفع این نگرانی ها، ایجاد گفتگوی صریح و غالبا محرمانه بین طرفین است که باید با اقدامات اصلاح طلبانه جسورانه ریاض همراه باشد.
عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل مطمئناً در واشنگتن مورد استقبال قرار می گیرد، اما این استقبال تغییری در معادله اساسی بین ایالات متحده و ریاض ایجاد نمی کند. اگر عربستان سعودی می خواهد روابط خود را با واشنگتن اصلاح کند، در عوض باید گام هایی را برای نمایش درک خود از نگرانی های واشنگتن برداشته و اعتبار خود را به عنوان یک شریک با حسن نیت بهبود ببخشد. بارزترین اقدام در این زمینه تلاش بی وقفه برای خاتمه بخشی به جنگ یمن می باشد. ریاض می تواند با رد اتهامات و پایان دادرسی کیفری بی پایان علیه فعالان حقوق زنان و همچنین اخراج مقامات مرتبط با قتل جمال خاشقچی نگرانی های خاص را برطرف کند. چنین اقداماتی می تواند زمینه را برای گفتگوی بهتر رئیس جمهور آمریكا و ولیعهد فراهم كند. یک نشست علنی سعودی، اسرائیلی و آمریکایی که نشان دهنده روابط نزدیک و چشم اندازهای مشترک برای آینده است، واقعاً یک پیشرفت عالی خواهد بود.