به گزارش راهبرد معاصر؛ در دولت ترامپ، اختلاف نظر بین واشنگتن و بروکسل در مورد برجام، تعهدات مالی کشورهای عضو ناتو، تغییرات آب و هوایی و فهم کلی از نقش اتحادیه اروپا در جهان، روابط فراآتلانتیک را به پایین ترین سطح خود رسانده بود. برای نمونه، دونالد ترامپ از برگزیت و خروج انگلیس از اتحادیه اروپا حمایت و پشتیبانی نمود. اما پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری 2020 با استقبال کشورهای اروپایی همراه شد. آنگلا مرکل صدراعظم آلمان در توئیتر خود بر «تداوم همکاری آینده با رئیس جمهور بایدن» ابراز امیدواری کرد. امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه بر تمایل همکاری با جو بایدن تاکید کرد. همچنین اتحادیه اروپا بیانیه مثبتی را در مورد پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا صادر کرد.
با وجود عدم اطمینان بی سابقه، روابط فراآتلانتیک احتمالا تحت نظر جو بایدن که به اتحادیه اروپا ارج می نهد و مصمم به همکاری با متحدان سنتی و ایجاد هم افزایی های دموکراتیک است، بهبود خواهد یافت. این مسئله را می توان از طریق سازمان های چند جانبه مانند سازمان تجارت جهانی و همچنین بازگشت ایالات متحده به توافقنامه آب و هوایی پاریس دید.
با این وجود، روابط گرم بین واشنگتن و بروکسل تمام مشکلات را حل نخواهد کرد زیرا تنش های تجاری همچنان جدی می باشد. اتحادیه اروپا به رهبری فرانسه ممکن است به دنبال اخذ مالیات از شرکت های فناوری آمریکایی گوگل، آمازون، فیس بوک و اپل باشد که در مجموع با نام «گافا» شناخته می شوند. همچنین مشخص نیست که آیا طرفین می توانند در مورد محصولات کشاورزی به توافق برسند، زیرا ایالات متحده برای دستیابی به بازار اروپا تلاش می کند. ترامپ در سخنان و سبک خود نسبت به اروپا تهاجمی و مصرانه معتقد بود که در راستای منافع اقتصادی آمریکا عمل می کند، اما آیا بایدن منافع آمریکا را فدای خواسته های اروپا می کند؟
در دنیایی که به سرعت در حال تغییر و تحول است، اختلافات تجاری ساده ترین قسمت این معادله می باشد. ایالات متحده و اتحادیه اروپا باید گفتگو درباره چگونگی نحوه مدیریت و همکاری در نظم جدید جهانی را آغاز کنند. بایدن متعهد به احیای رهبری آمریکا شده، اما آیا تعهد به چند جانبه گرایی او را به این هدف می رساند؟
در ژوئیه گذشته آلمان قوی ترین کشور عضو اتحادیه اروپا با ابراز تأسف از تصمیم ترامپ برای خروج نیروهای آمریکایی از این کشور، آن را ضربه ای به ناتو خواند. تحت دولت بایدن، رویکرد اروپا با تأکید بر ایجاد خودکفایی در چندین بخش، از جمله دیجیتالی شدن، تا حد زیادی اقتصادی باقی خواهد ماند. برای نمونه در مسئله چین، ایالات متحده و اتحادیه اروپا ممکن است آماده باشند تا برای تقویت دفاع اقتصادی خود در برابر شرکت های دولتی چین یک سیاست مشترک صنعتی را اتخاذ کنند. با این حال کمک به ابتکارات تحت رهبری آمریکا مانند گفتگوی امنیتی چهار ضلعی در هند و اقیانوس آرام برای بروکسل آسان نخواهد بود. به همین ترتیب، منطق اقتصادی اروپا در مورد روسیه نیز روشن است. در سال هایی که جو بایدن معاون باراک اوباما بود، ایالات متحده و آلمان دائما در مورد ساخت خط لوله نورد استریم دو اختلاف نظر داشته اند.
اتحاد فراآتلانتیک بر اساس ارزش ها و تاریخ مشترک بنا نهاده شده است. اما جهان امروز با سال 2016 متفاوت می باشد. یک دستورکار واقع بینانه در مورد آینده باید تدوین و اجرا شود. این دستورالعمل نباید جایی برای توهم داشته باشد بلکه باید رویکرد موثر برای مقابله با بحران کووید 19 بلافاصله به اولویت اصلی جوامع غربی تبدیل شود. ایالات متحده امریکا و اتحادیه اروپا نباید به آرزوها اعتماد کنند، بلکه در مقابل باید به دنبال راهی مشترک برای نشان دادن این مسئله به شهروندان خود باشند که دموکراسی های غربی در راستای حفاظت از سلامت عمومی و تقویت اقتصاد بهبود می یابند.