صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

  • ۱۹:۴۱
  • سه‌شنبه ۱۵ شهريور ۱۴۰۱
  • Tuesday 06 September 2022
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۳ - ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ - 2020 May 01
کد خبر: ۴۱۷۸۲

اپیدمی کروناویروس؛ جنگ سرد جدید واشنگتن - پکن

اپیدمی کرونا ویروس باعث شده تا با افزایش حملات لفظی مقامات طرفین در مورد مبدا و گسترش شیوع ویروس، شاهد روابط تیره تر و تنش آمیز بین آمریکا و چین باشیم.

به گزارش راهبرد معاصر؛ اپیدمی کرونا ویروس باعث شده تا با افزایش حملات لفظی مقامات طرفین در مورد مبدا و گسترش شیوع ویروس، شاهد روابط تیره تر و تنش آمیز بین آمریکا و چین باشیم. در ژانویه، سناتور تام کاتن یک جنگ طلب ضدچینی اظهارداشت که این ویروس احتمالا از یک آزمایشگاه در ووهان چین پخش شده است. اتهامی که بلافاصله توسط دولت آمریکا پس گرفته شد. در واکنش به این اظهارات، سخنگوی وزیر خارجه چین اظهار داشت که ویروس احتمالا در زمان سفر اعضای ارتش آمریکا به چین وارد این کشور شده است.

 

پرزیدنت دونالد ترامپ در موضوع مبدا و منشا ویروس کرونا بین تمجید از چین و انگشت اتهام به سمت آن مواضع بینابینی اتخاذ کرده است. اما وی این ویروس را « ویروس ووهان » نامید. پکن برای بهبود جایگاه و پرستیژ خود در عرصه جهانی در قالب کمپین روابط عمومی جهانی به بسیاری از کشورهایی که با بحران کروناویروس روبرو بودند کمک های پزشکی ارسال کرد. این فعالیت های انسان دوستانه توسط چین منجر به هراس آمریکایی ها شده که پکن از اپیدمی کووید 19 برای افزایش نفوذ خود در نظم جهانی استفاده کند.

 

برخی از اخبار جناح های راست ایالات متحده آمریکا این رویداد را بازتاب دادند و حتی این احتمال را مطرح ساختند که چین ممکن است هزینه خسارت های ناشی از اپیدمی کروناویروس را بپردازد. در همین حال، دومینیک راب وزیر خارجه بریتانیا اظهار داشت که روابط با چین در عرصه تجارت نمی تواند به حالت گذشته باز گردد  مگر این که تبیین و توضیح مناسبی از نحوه رویکرد چین در مقابله با بحران کرونا ارائه شود. این مسیری بسیار خطرناک می باشد که هرگز نباید تعقیب شود. در واقع اگر این نگاه را بپذیریم، چین هم باید از ایالات متحده آمریکا برای خسارت های جهانی ناشی از بحران مالی 2008 درخواست غرامت کند یا همینطور چینی ها باز می توانند از مداخله غربی ها در خاک خود در طی دهه های گذشته ادعای غرامت بکنند.

 

در این ماه، پرزیدنت دونالد ترامپ به دلیل اطلاعات نادرست و رفتار نامناسب چین، تصمیم به قطع بودجه سازمان بهداشت جهانی را گرفت. وی بار دیگر چین و سازمان بهداشت جهانی را به دلیل شکست در اعلام هشدار سریع به جهان در مورد اپیدمی انتقاد کرد. اگر چه شکی نیست که باید در مورد منشا و شیوع ویروس کرونا تحقیقاتی جامع صورت بگیرد اما سرزنش چین به عنوان عامل اصلی کروناویروس می تواند کاملا هولناک باشد. در حالی که رسانه های غربی بر سکوت و پنهان سازی چین به مدت 6 روز در اطلاع دهی به مردم در مورد کروناویروس تاکید می کنند اما خود دولت های بزرگ غربی پس از همه گیری کروناویروس در ماه ژانویه، به مدت 6 هفته از هر گونه اقدام پیشگیرانه برای ابتلا به انسان با پیامدهای ویران گر انسانی و اقتصادی کوتاهی کردند.

 

رقابت استراتژیک

در 14 آوریل هو شیجین سردبیر گلوبال تایمز که دیدگاه و نقطه نظرات حزب کمونیست چین را منتشر می کند در سرمقاله ای به عنوان « روابط چین و آمریکا دیگر مانند سابق نخواهد شد» ضمن رد قاطعانه اتهامات آمریکا، بر این تاکید داشت که آمریکا نمی خواهد چین را به عنوان یک نیروی هم وزن و برابر بپذیرد». وی افزود: « از دیدگاه آمریکا تنها چینی قابل تحمل است که پیشرفت و توسعه فناورهای پیشرفته ی خود را متوقف سازد و تنها بر صنایع کم سود و پایین دستی که قادر نیستند با غرب در حوزه تولیدات نهایی پیشرفته رقابت کنند متمرکز شوند». در نهایت « آنچه که آمریکا خواهانش است تضعیف چین می باشد تا به صورت کامل چین از رقابت استراتژیک با آمریکا کنار بکشد».

 

از سوی دیگر چاس فریمن در مورد موضع آمریکا می گوید: « چین خواهان سلطه بر همسایگانش می باشد و می خواهد آمریکا را از نظم نوظهور متمرکز آسیای شرقی در منطقه خارج کند  و با سلطه منابع مادی و انسانی نه تنها هژمونی آمریکا بلکه همچنین امنیت ایالات متحده  را تهدید کند... کشورهای منطقه قادر به موازنه بخشی در مقابل چین نیستند و تنها آمریکا می تواند قدرت و نفوذ چین را محدود سازد».

 

کیشور محبوبانی محقق برجسته دیگر بر این عقیده است که : « پرزیدنت دونالد ترامپ بخش اعظم رویکردهای خود مربوط به سیاست است جز جنگ های تجاری و تکنولوژیکی علیه چین». حتی جورج سوروس از این رویکرد و سیاست ترامپ قدردانی کرده است. بنابراین نباید انتظار تغییرات بنیادین با ریاست جمهوری جوبایدن داشته باشیم و این منطقی است که انتظار تقابل و جدایی اقتصادی شدیدتر بین دو کشور باشیم.

 

تهدید هژمونی جهانی

با این حال در مورد نگرش آمریکا وچین نسبت به یکدیگر و سایر مناطق جهان تفاوت های قابل ملاحظه ای وجود دارد که نباید از آن غافل شد. رهبران چین، روابط خود با آمریکا را از عینک رقابت های اقتصادی و تکنولوژیکی می بییندو اگر چه پکن از بعد نظامی قدرت کمتری در مقابل آمریکا دارد اما هیچ وقت آمریکا را تهدیدی برای موجودیت خود در نظر نمی گیرد. از سوی دیگر، دستگاه سیاسی آمریکا خواهان این نیستند که کشوری هژمونی جهانی آن ها را مورد تهدید قرار دهد بنابراین هر کشوری که به قابلیت و توانمندی آن ها نزدیک می شود به طور پیش فرض تهدید در نظر گرفته می شود. آرمان و اهداف دو کشور هم متفاوت می باشد. آمریکا همچنان خود را بهترین جامعه ازاد در جهان می داند و خواهان این است که سایر کشورها از آن تقلید و رویای آمریکا را به آغوش بگیرند. اما چین درصدد احیای تمدن و پرستیژ قبل از تحقیر بین جنگ تریاک 1839 و انقلاب کمونیستی 1949 می باشد.

 

در حالی که  برای مقابله بر فاجعه اقتصادی ناشی از اپیدمی کرونا ویروش، به همکاری بین دو کشور وابسته است اما آن ها به صورت فزاینده درگیر بازی حاصل جمع جبری صفر ( پیروزی یکی باخت دیگری) می باشند. پکن در سه دهه گذشته بر بخش های تحقیقات، توسعه و زیرساخت ها سرمایه گذاری کرده است اما واشنگتن درگیر جنگ های پرهزینه بی پایان بوده است. در حالی که چین به حفظ اقتصاد جهانی پس از بحران 2008م کمک کرده است اما اکنون مشخص نیست که آیا این کشور دوباره می خواهد این کار را انجام دهد یا خیر؟

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: