صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۱۰:۰۸ - ۰۷ مهر ۱۳۹۹ - 2020 September 28
کد خبر: ۶۰۷۶۵

چشم انداز اروپا بعد از اسنپ بک تحریم ها علیه ایران

سه کشور اروپایی ثابت کردند که قادر به برقراری ارتباط با همه ذی نفعان از جمله چین، روسیه، ایران و اسرائیل می باشند، اما با وجود همه کارهای قوی دیپلماتیک خود مطمئناً نمی توانند به تنهایی به اهداف خود برسند.

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ با خروج پرزیدنت دونالد ترامپ از برجام در مه 2018م، دیدگاه وی کاملا در مورد توافق هسته ای مشخص است: « وی خواهان نابودی و فروپاشی برجام می باشد». در تاریخ 20 سپتامبر ایالات متحده آمریکا با توسل به مکانیزم ماشه (سازوکار خودکار تحریم ها) بازگشت تمامی تحریم های سازمان ملل علیه ایران را اعلام نمود.

 

در شرایط کنونی، اقدامات و سیاست های دولت ترامپ باعث انزوای بی سابقه آمریکا در عرصه بین الملل شده است. نامه ای که مایك پمپئو وزیر امور خارجه آمریكا در تاریخ 20 آگوست به شورای امنیت سازمان ملل ارسال كرده، فاقد اعتبار شناخته شده است. بنابراین جامعه بین الملل نه به روند اسنپ بک رضایت داده و نه با بازگشت تحریم ها پس از 30 روز موافقت کرده است. این برای نخستین بار نیست که دولت ترامپ خواهان ایجاد چالش با جامعه بین الملل می باشد.

 

با این وجود ما شاهد یک وضعیت عجیب و غریب هستیم که در آن ایالات متحده «واقعیت موازی» ایجاد کرده؛ در حالی که جامعه بین المللی در یک واقعیت قانونی مخالف قرار دارد. در حقیقت «واقعیت راستین» مسئله ای کاملاً دیگر است. در واقع در صحنه عمل به دلیل اعمال تحریم های یکجانبه آمریکا، تجارت با ایران غیرممکن است و در نتیجه تصمیم کنونی ایالات متحده امریکا تا حد زیادی نمادین می باشد.

 

اکنون سوال اساسی و اصلی این می باشد که ایران به این اتفاقات چگونه واکنش نشان می دهد؟ بسیاری از تحلیلگران تا چند ماه گذشته «خروج از برجام» را یکی از گزینه های جدی ایران در نظر می گرفتند. در واقع به نظر می رسد که منطق و عقلانیت آمریکا برای توسل به اسنپ بک این بوده تا با تحریک ایران زمینه نابودی برجام را فراهم سازند. اما در شرایط فعلی این سناریو غیرممکن به نظر می رسد.

 

اولا، ایران به همراه سایر جامعه بین الملل بر این عقیده هستند که اعمال مجدد تحریم های سازمان ملل فراتر از تصور دولت ترامپ وجود ندارد. دوما، از ژانویه به نظر می رسد جمهوری اسلامی ایران سیاستی نسبتاً کم تنش در قبال ایالات متحده اتخاذ کرده است. در واقع کشته شدن قاسم سلیمانی، تصمیم گیرندگان تهران را ترغیب کرد که مواضع محتاطانه تری اتخاذ کنند و یا ممکن است آن ها منتظر نتایج انتخابات ماه نوامبر آمریکا باشند. اما در شرایط فعلی همچنان سیاست منطقه ای ایران از طریق سپاه قدس و گروه های نیابتی فعال می باشد و هنوز هم ذخایر اورانیوم خود را البته با سرعت کمتری نسبت به سال گذشته گسترش می دهد.

 

در مورد واکنش احتمالی ایران به برقراری روابط آشکار اسرائیل با کشورهای عربی خلیج فارس که مانع بزرگی برای تهران محسوب می شود، عدم اطمینان وجود دارد. موقعیت منزوی آمریکا قطعاً برای ایران راضی کننده است، اما اگر تامین کنندگان بالقوه تسلیحات تمایلی به فروش آنچه ایران می خواهد را نداشته باشند، این رضایت می تواند خدشه دار شود.

 

دولت ترامپ پس از ناکامی در تصویب قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل متحد برای تمدید تحریم تسلیحاتی علیه ایران (به موجب مفاد برجام قرار است در تاریخ 18 اکتبر منقضی شود) به مکانیزم ماشه متوسل شد. از این لحظه به بعد، ایالات متحده آمریکا در اعمال تحریم ها علیه کشورها یا موسساتی که تسلیحات را به ایران ارائه می کنند، دریغ نخواهد کرد.

 

در همین حال سه کشور اروپایی فرانسه، انگلیس و آلمان و اتحادیه اروپا به اندازه کافی چارچوب قانونی برجام را حفظ کرده تا بازگشت احتمالی دولت جدید دموکرات به این توافق را تسهیل ببخشند. البته تحقق این امر از سوی اروپائیان به خصوص در حفظ ایران در توافق پس از عدم توانایی اروپا برای تامین منافع اقتصاد پیش بینی شده در توافق، تلاش زیادی به همراه داشته است.

 

در حقیقت به نظر می رسد که سه کشور اروپایی اخیراً پس از آنکه متوجه شدند مقاومت اروپا در برابر ایالات متحده در مورد تحریم تسلیحاتی واقعی است از نظر ایرانیان اعتبار کسب کرده اند. این احتمالا یکی از دلایلی است که ایران در نهایت تصمیم گرفت که به آژانس بین المللی انرژی اتمی اجازه دسترسی به دو سایت هسته ای مظنون را اعطا کند.

 

در صورت پیروزی مجدد دونالد ترامپ مشخص است که فضای زیادی برای همکاری های فراآتلانتیک در مورد ایران باقی نخواهد ماند. اگر جو بایدن پیروز انتخابات شود، لزوماً به این معنا نیست که حل مسئله ایران یا روابط فراآتلانتیک پیرامون آن آسان خواهد بود. جو بایدن گفته که اگر پیروز شود و ایران به تعهدات برجامی خود بازگردد، آمریکا به توافق بازخواهد گشت. اما دولت جدید همچنین مایل است توافق را با یک مسیر منطقه ای و با مذاکرات در مورد بندهای غروب آفتاب برجام بهبود بخشد. این کاملاً با آنچه امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه پیشنهاد کرده، مطابقت دارد. با این حال تاکنون ایرانیان به شدت در برابر این عقاید مقاومت کرده اند.

 

در هر صورت از دیدگاه اروپا این تهدید و خطر وجود دارد که با پیروزی دولت بایدن به دلیل وجود مشاوران دوران باراک اوباما، نیازی به تخصص اروپایی ها نباشد. اما در واقع به دلیل وضعیت بی ثبات خاورمیانه، پیچیدگی مسائل مربوط به برجام و چالش های جدید - از جمله اهمیت روزافزون چین در منطقه - ممکن است نقش اروپایی ها را بیش از هر زمان دیگری مفیدتر کند.

 

در طی این چهار سال دشوار، سه کشور اروپایی ثابت کردند که قادر به برقراری ارتباط با همه ذی نفعان از جمله چین، روسیه، ایران و اسرائیل می باشند. در حقیقت اکنون ممکن است بیش از هر زمان دیگری برای تمرکز بر نقاط خاص همکاری بین ایالات متحده و اروپا تکیه داشت، به ویژه اگر قرار باشد دولت جدیدی در واشنگتن وجود داشته باشد.

 

در صورت برقراری مجدد گفتگوی فراآتلانتیک واقعیات سیاسی در مورد ایران نیز وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. سیاست فشار حداکثری به اصولگرایان ایران قدرت بخشیده است، چیزی که منجر به پیروزی آن ها در انتخابات ریاست جمهوری ژوئن 2021 خواهد شد. اصول گرایان ممکن است مذاکرات جدید را رد کنند یا به اولویت های دیگری توجه کنند. غرب باید بفهمد که چگونه می تواند رویکرد خود را برای نفوذ و کار با یک رهبری جدید ایران منطبق کند. دوم، این مسئله وجود دارد که پیامد نزدیک شدن کشورهای عربی خلیج فارس و اسرائیل بر مذاکرات آینده با ایران چیست. فرض کلی این است که ایران منزوی تر خواهد شد و برای مقابله با تهران قدرت بیشتری در اختیار آمریکا قرار خواهد داد. با این حال با افزایش تنش ها بین ایران و همسایگانش این الگوی جدید می تواند کار دولت بایدن را بسیار پیچیده تر کند یا گزینه های دیگر. آیا کشورهای خلیج فارس با اطمینان از این تضمین جدید از سوی اسرائیل، می توانند تمایل بیشتری به پذیرش گفتگوی امنیتی منطقه ای با ایران داشته باشند؟ این در واقع منافع مشترک ایالات متحده و اروپا را نشان می دهد، اما لازم است شرایط مناسبی برای وقوع این سناریو ایجاد شود.

 

در هر صورت  هر کسی که رهبری واشنگتن را در اختیار دارد، می تواند از تخصص و ارتباطات اروپایی ها در منطقه بهره مند شود. در عین حال اروپا با وجود همه کارهای قوی دیپلماتیک خود مطمئناً نمی تواند به تنهایی به اهداف خود برسد.

 

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: