به گزارش راهبرد معاصر؛ ۱۳ اوت ۲۰۲۰ را میتوان نقطهی عطفی در تحولات غرب آسیا قلمداد نمود. روزی که در آن دولتهای امارات متحده عربی و بحرین با میانجیگری ایالات متحده آمریکا به برقراری روابط دیپلماتیک با تلآویو مبادرت ورزیده و به جرگهی سازشکاران عرب پیش از خود (اردن و مصر) پیوستند. وضع توافق یاد شده با تشدید فشارهای حداکثری دولت ترامپ بر علیه ایران همزمان شده بود و همین مسئله با خرسندی صهیونیستها جهت ایزولهی تهران همراه شد.
وقوع شماری از تنشها میان تهران و تلآویو در پی هدفگیری برخی کشتیهای وابسته به ایران و اسرائیل از سوی طرف مقابل، توامان با تشدید حملات رژیم صهیونیستی به مواضع مقاومت در سوریه، موجب گردید تا صهیونیستها فرصت را مغتنم شمارده و در پی ایجاد ائتلاف منطقهای به بهانهی مهار ایران در منطقه خلیجفارس برآیند. برگزاری رزمایش مشترک اخیر اسرائیل، بحرین، امارات و ایالاتمتحده در دریای سرخ در همین راستا قابل ارزیابی است.
پیروزی جو بایدن در انتخابات ۲۰۲۰ و وعدهی وی مبنی بر احیای برجام را میتوان از دیگر تحولات بنیادین بینالمللی دارای پیامدهای بالا بر منطقه غرب آسیا قلمداد نمود. فارغ از جدیت یا عدم جدیت طرف آمریکایی در زمینهی احیای برجام، از زمان اعلام رسمی تلاشهای واشنگتن برای زنده نگاه داشتن توافق هستهای و آغاز دور جدیدی از مذاکرات ایران و قدرتهای بینالمللی در دولت سابق، رهبران جدید اسرائیل به رهبری نفتالی بِنِت کوشیدند تا به انحای گوناگون مانع از احیای برجام گردند. طرح ادعای تلاش ایران برای دستیابی به سلاح اتمی و فرصت سوزی در مسیر مذاکرات توام با تشدید خرابکاریها در صنایع هستهای و نظامی ایران در دستور کار رژیم صهیونیستی قرار گرفت. در حیطهی بینالمللی نیز، صهیونیستها کوشیدند تا با فشار بر کنگره و رهبران کاخ سفید مانع از احیای برجام شوند. سفر اخیر داوید بارنئا رئیس موساد و بنی گانتس وزیر جنگ این رژیم به واشنگتن و گفتگو با همتایای آمریکایی جهت مجاب نمودن آنان به عقبنشینی از هرگونه گفتگوی منتهی به احیای برجام، در همین راستا صورت پذیرفت، امری که به زعم رسانههای غربی ناکام مانده و صهیونیستها را بیش از پیش در تنگنای نحوهی رویارویی با ایران قرار داده است. در پی سفر اخیر روسای مورد و نهادهای نظامی اسرائیل به آمریکا، روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی اختصاصی از افزایش اختلاف میان اسرائیل و آمریکا بر سر ادامه مذاکره با ایران خبر داده است. در این گزارش که براساس گفتگو با بیش از ده مقام آمریکایی و اسرايیلی تهیه شده، آمده است برخلاف آغاز روشن و امیدوارکننده رابطه دولت نفتالی بنت و جو بایدن، ادامه مذاکرات با ایران همزمان با پیشرفتهای هستهای این کشور، به نگرانی مقامهای اسرائیلی درباره رویکرد بیش از حد نرم آمریکا در قبال ایران منجر شده است. براساس این گزارش وزیر دفاع اسرائیل و رییس موساد، این هفته هنگام ترک واشنگتن با این نگرانی به اسرائیل بازگشتهاند که اشتیاق آمریکا به احیای برجام، به توافقی با ایران منجر شود که فعالیتهای هستهای ایران را سرعت بیشتری ببخشد.
ابراز امیدواری اندک آمریکاییها به احتمال احیای توافق هستهای ۲۰۱۵، موقتا راه واشنگتن را در چگونگی برخورد با ایران از تلآویو جدا نموده است. هر چند مقامات ارشد سنتکام همزمان با تداوم گفتگوها در وین، از آمادگی خویش برای توسل به همهی گزینههای در تقابل با ایران سخن به میان آورده است. ناکامی مقطعی صهیونیستها در مجاب نمودن شرکای غربی، آنها را به سوی شرکای منطقهای خویش و در راس آنها امارات و سعودی سوق داده است. سفر اخیر ژنرال «عمیکام نورکین» فرمانده نیروی هوایی اسرائیل و یائیر لاپید، وزیر امور خارجه این رژیم به امارات متحده عربی به بهانهی گشایش سفارت اسرائیل در ابوظبی در راستای سیاست یاد قلمداد میشود.
سفر تاریخی و غیر منتظره نفتالی بِنِت نخست وزیر رژیم صهیونیستی به امارات متحده عربی را میتوان اوج تقلای صهیونیستها برای ارتقای مناسبات با کشورهای عربی قلمداد نمود. نفتالی بنت در سفرش در پی ملاقات با محمد بنزاید ولیعهد قدرتمند این کشور است. پیرامون اهداف سفر بِنِت به همسایه جنوبی ایران نکاتی چند قابل ذکرند:
آنچنان که پیشتر بدان پرداختیم، ارائه چهرهای ناکارآمد از برجام به ویژه با استناد به بندهای غروب و کوشش برای ممانعت از احیای آن را میتوان کلانتر پروژهی منطقهای اسرائیل در مقطع کنونی قلمداد نمود. برآیند تنشهای اخیر میان تهران و شیخنشینهای خیلجفارس بویژه پس از حمایت ایران از دولت سوریه در جنگ داخلی این کشور، حمایت از انقلابیون بحرین، پشتیبانی از مبارزین انقلابی در یمن و محکومیت اعدام شیخ نِمر و قطع روابط دیپلماتیک با سعودی، صهیونیستها را امیدوار ساخته تا از فضای تنشآلود حاکم بر منطقه در راستای جلب حمایت اعراب در برابر ایران برآید. حمایت صریح شیخ نشینهای منطقه (بر خلاف دول اروپایی) از خروج ترامپ از معاهده برجام، بیش از پیش بر امید تلآویو جهت همراهی اعراب منطقه در محکومیت احیای برجام افزوده است.
برآیند بیش از هفت دهه تنش در روابط حاکم میان اسرائیل با دولتهای عربی و قرار داشتن این رژیم در جایگاه دشمن نخست اعراب، موجب گردیده تا صهیونیستها در خلال یک دهه اخیر و بویژه پس از طرح اتهاماتی نظیر سیاست های فرقهگرایانه ایران در منطقه، در پی کاهش تنشها با اعراب برآید. رویارویی غیر مستقیم تهران با ریاض و ابوظبی در نزاع حاکم بر یمن، سوریه و عراق، بیش از پیش زمینهی کاهش تنشها میان تلآویو و مرتجعین منطقهای را فراهم آورد، امری که نقطهی عطف آن را در پذیرش موجودیت اسرائیل از سوی امارات متحده عربی، بحرین، مراکش و سودان در ۲۰۲۰ و با همت دونالد ترامپ میتوان مشاهده نمود.
تشدید تنشها میان رژیم صهیونیستی و باریکهی غزه، توام با هدفگیری برخی نفتکشها و کشتیهای تجاری در خلیجفارس، دریای عمان، دریای سرخ و مدیترانه، رهبران ارتجاعی منطقه را به ایجاد ائتلافی با صهیونیستها در منطقهی خلیجفارس سوق داد. از همین رو میتوان انتظار داشت که بِنِت در سفرش بیش از هر چیز در پی مجاب کردن امارات متحده عربی به همسویی تمام و کمال ابوظبی با تلآویو در مقابله با ایران در زمینهی تحولات منتهی به مذاکرات هستهای برآید.
سفر نفتالی بِنِت به امارات متحده عربی بعنوان اولین سفر یک نخست وزیر رژیم صهیونیستی به این کشور را میتوان امری بسیار مهم و حائز اهمیت تلقی نمود. از زمان وضع توافق سازش ابراهیم، رهبران اسرائیلی تلاش نمودهاند تا با بسط دامنهی روابط دیپلماتیک با جهان عرب، زمینه تثبیت موقعیت امنیتی تلآویو در غرب آسیا را فراهم نمایند. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل پیشین اسرائیل ۲۲ نوامبر سال گذشته به همراه یوسی کوهن، رئیس وقت سازمان موساد برای یک جلسه سری با محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان و مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا به شهر نئوم عربستان سعودی رفت. سفری که اگرچه بعدتر باتکذبیه سعودیها همراه شد، اما نشان از نگاه راهبردی تلآویو در برقراری مناسبات با جهان عرب دارد.
گمانهزنی محافل رسانهای منطقه از تمایل بنسلمان به برقراری رابطه با اسرائیل، در خلال ماههای اخیر برکسی پوشیده نمانده است. وجود ملک سلمان بنعبدالعزیز در راس هرم قدرت به عنوان تنها مانع این مسیر ارزیابی میشود. به باور تحلیلگران منطقهای در فردای پس از ملک سلمان، سعودی در مسیری تدریجی به سوی رابطه با رژیم صهیونیستی گام خواهد نهاد.
سفر بِنِت به امارات متحده عربی، ضمن قبح شکنی از رابطه اعراب با اسرائیل، فضا را برای ترمیم مناسبات سعودی با دیگر دول حاشیه خلیجفارس مهیا خواهد نمود. روابط حسنه ابوظبی با ریاض، دوحه، مسقط و کویت، فرصت مساعدی را برای صهیونیستها مهیا خواهد کرد تا با واسطهی اماراتیها در پی تکمیل پروژه سازش در منطقه برآیند.
برآیند سیاست خارجی رژیم صهیونیستی در خلال سالهای پس از ۱۹۴۸ بوضوح بیانگر سیطره نگرش امنیتی بر سیاستهای راهبردی اسرائیل است. وضع توافقی امنیتی با امارات متحده عربی و دیگر دولتهای منطقه را میتوان از اهداف کلان سفر نفتالی به این کشور قلمداد نمود.
موقعیت شکننده اسرائیل در منطقه شامات و محاصره این رژیم از سوی محور مقاومت در سوریه، لبنان و باریکهی غزه و نگرانی از واکنش احتمالی گروههای نیابتی به هرگونه حملهی نظامی صهیونیستها به اماکن هستهای ایران، تلآویو را بر آن داشته تا درباره مواجهه با برنامهی هستهای ایران، حدالامکان دست به عصا حرکت کرده و زمینه همراهی و حمایت شماری از قدرتهای منطقهای و بینالمللی را در این مسیر از آن خود نماید. همسایگی امارات متحده عربی با ایران و وابستگی مفرط بنگاههای اقتصادی کشورمان به بازار امارات، موجب گردیده تا صهیونیستها پس از ناکامی از مجاب ساختن طرفین اروپایی و آمریکا، بسوی کشورهای مرتجع منطقه دست دوستی و همراهی دراز نمایند تا به تقویت موضع نظامی این کشور در برابر رویارویی احتمالی با ایران منتهی شود.
همزمان با خروج نظامیان اماراتی از مناطق ساحلی یمن در خلال ماههای اخیر و ارتقای مناسبات دیپلماتیک میان ابوظبی با آنکارا و دمشق، توامان با انعقاد توافق سازش با رژیمصهیونیستی، نفتالی بنت به امارات سفر نموده است. هدف بنت از سفر یاد شده، تقویت حضور نظامی این رژیم در آبهای جنوبی ایران قلمداد میشود، با این وصف، مشی اخیر ابوظبی در گفتگو با تمامی قدرتهای منطقهای اعم از ایران، سعودی، مصر و ترکیه، مانع از تقویت حضور نظامی صهیونیستها در امارات خواهد شد. نزدیکی جغرافیایی دوبی، ابوظبی، شارجه و جبلعلی، به آبهای سرزمینی ایران و بیم مخاطرات احتمالی از پیامدهای هرگونه رویارویی نظامی میان تهران و تلآویو بر اقتصاد امارات، ابوظبی را به اتخاذ رویکردی مداراجویانه در قبال ایران سوق داده است.
سفر اخیر شیخ طنحون بن زاید، مشاور امنیت ملی امارات متحده عربی به ایران، همزمان با سفر عبدالله بن زاید وزیر خارجه این کشور به آنکارا، بوضوح بیانگر تغییر رویکرد امارات در برخورد با ایران و دیگر قدرتهای منطقهای است. به باور تحلیلگران منطقهای، خروج نظامیان اماراتی از جنوب یمن را میتوان نقطهی عطفی در سیاستهای راهبردی امارات قلمداد نمود. نگاه منفعتطلبانه ابوظبی به تحولات حاکم بر منطقه و تلاش برای جلب همکاریهای همهجانبه با کشورهای منطقه، رهبران این امیرنشینهای هفتگانه امارات را به سوی به صفر کشاندن تنشها میان ابوظبی با تهران، آنکارا، تلآویو و ریاض سوق داده است. از همین رو، سفر بِنِت به امارات اگرچه در ابعادی به توسعه همکاریهای فیمابین منتهی خواهد شد، لکن، طرف اماراتی با آگاهی از پیامدهای احتمالی تنشافزایی منطقه و حضور احتمالی نظامی صهیونیستها در خاک و وقوف به نگرانیهای امنیتی تهران در این باره، خواهد کوشید تا با مشی میانهروانه مانع از دمیدن این شیخنشین در افزایش تنشها در منطقه شود.