به گزارش رهبرد معاصر؛ بررسی راه طی شده و عبرت گرفتن از آن اساسیترین کار امروز و مهمترین پشتوانه برای انتخاب رویکرد درست در حرکت رو به آینده است. دولت روحانی چه مسیری را پیش گرفت، اکنون کجاست، چه باید بکند و با چشم دوختن به کدام افق روش و مشی جدید را به کار ببندد؟
1ـ آن روز که «حسن روحانی» دولت را در وزارت خارجه خلاصه کرد و دستور کار آن را هم تنها پرونده هستهای ایران قرار داد، سنگبنای دولت را توافق با غرب به هر قیمت گذاشته بود تا جاییکه برای تسهیلگری در دستیابی به آن، حاضر شد از خزانه خالی هم سخن بگوید. 19 مهر 92 وبسایت رادیو فرانسه نوشت؛ «ارزیابی غرب از دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی میبیند. بر پایه این جمعبندی اگر خریدار صبور باشد، شرایط فروشنده را دشوارتر میکند و در همان حال قیمت فروش را کمتر خواهد کرد.»
2ـ رییس جمهور وقتی در یک اشتباه راهبردی، کوچک ترین مسائل را هم به توافق هستهای گره زد و حیات و ممات کشور را به آن منوط کرد، حریف را به اطمینان رساند که تیم ایرانی میز مذاکره را رها نمیکند. از این رو آمریکا و اروپا این سیگنال را دریافت کردند که میتوانند امتیازگیری حداکثری از ایران داشته باشند. 23 تیر 94 وقتی برجام امضا شد، دولت و طیف همسو در غوغای آنچه فتحالفتوح و آفتاب تابان میخواندند، غرق شدند. رییس جمهور از برداشته شدن بالمره تحریمها در روز اجرای توافق میگفت، همینطور ظریف از اینکه روز اجرای برجام دیگر تحریم اقتصادی وجود ندارد. تابستان 94 هم عدهای از ذوق برجام و به خیال اینکه پس از اجرای توافق هستهای دلار 1000 تومان میشود، به خیابان آمدند و اسکناس یک دلاری را کنار اسکناس 1000 و پانصد تومانی گرفتند. ذوق زدگی برجامیان تا آنجا بود که روزنامه شرق حتی تیتر یک «امضای وزیر خارجه آمریکا تضمین است» را بر صفحه اول خود نشاند.
3ـ دی ماه 94 ایران به صورت پیشدستانه تعهدات خود را انجام داد اما در حالیکه منتظر اجرای قولهای نسیه آمریکا و غرب بود، در همان روز نخست اجرای توافق، آمریکا با تحریمهای ضد ایرانی برجام را نقض و کاغذ پاره کرد. این سریال با سکانسهایی از جمله تصویب بیش از ۸۰ طرح ضدایرانی در کنگره آمریکا، تمدید قانون تحریمی آیسا، غارت ۲ میلیارد دلاری اموال ایران، تصویب قانون محدودیت ویزا، پابرجا ماندن تحریم سوئیفت، تمدید وضعیت اضطراری علیه ایران و تصویب طرح سیاه چاله تحریم یا همان جامعترین بسته تحریمی آمریکا علیه ایران در طول تاریخ ادامه یافت. تیر 95، سفیر کره جنوبی در تهران گفت: «هماکنون برخی کشورها میخواهند روابط تجاری بهتری با ایران داشته باشند و این در حالی است که بدون جوهر نمیتوان این صفحات را از نو نوشت. این جوهر همان فاینانس است که بدون پول و سرمایه امکان آغاز هیچ تجارتی را فراهم نمیکند. این تاسفآور است که سفارت کره جنوبی با وجود سپری شدن 6 ماه از اجرایی شدن توافق برجام هنوز پول سفارت خود را از طریق قاچاق به ایران میآورد.»
4ـ دولت که سیاست غلط «حفظ برجام به هر قیمت» را دنبال میکرد، در مراحل مختلف مواجهه با تحریمها و نقض برجام مدعی میشد که «تحریمها با «روح» برجام منافات دارد و «متن» برجام نقض نشده است!»، «برجام به صورت فاحش نقض نشده است» «تحریمها جدید نیست و تحریمهای گذشته تجمیع شده است!» معماران برجام برای خارج نشدن از آن، بهانه دیگری هم آوردند؛ ادعا میکردند که برجام ماهیت امنیتی دارد نه اقتصادی! این در شرایطی بود که رونق اقتصادی و رفع تحریمها وعده مقامات دولت با دستیابی به توافق هستهای بود.
5ـ همزمان با اجرای یکطرفه برجام از سوی ایران، دولت به پایین آوردن میزان تورم افتخار میکرد اما واقعیت آن بود که دولت تورم را به قیمت رکود مطلق در کشور کاهش داده بود. رکودی فراگیر که همه عرصههای اقتصادی را درگیر خود کرده و دومینوی تعطیلی کارخانهها و مراکز تولیدی رقم خورده بود.
6ـ منتقدان در طول مذاکرات هستهای قواعدی مهمی مانند تضمین گرفتن از آمریکا و اروپا، گنجاندن خسارت در صورت نقض عهد، پیش بینی مکانیسم معتبر شکایت، توازن تعهدات، همزمانی اجرای تعهدات و امکان برگشت پذیری را مکرر یادآوری میکردند اما واکنش دولت زدن برچسبهای «تازه به دوران رسیده»، «بزدل»، «دروغ پراکن» ، «عصر حجری»، «بیکار و متوهم»، «بی شناسنامه»، «کم سواد» و ... به منتقدان و کارشناسان بود.
7ـ روحانی طی همین سالها اظهارات حاشیهای در مسائل اجتماعی و فرهنگی هم داشت که برایش حکم نارنجک دودزا و بمب صوتی برای پوشاندن خسارت برجام و ناکارآمدی دولت را داشت.
8ـ اردیبهشت 97 که آمریکا پس از مکیدن شیره برجام تفالهاش را دور انداخت و از آن خارج شد، دولت میبایست بر اساس شروط 29 گانه رهبر معظم انقلاب، مجلس و شورای عالی امنیت ملی و بند 36 برجام، از آن خارج میشد اما برگ ادامه برجام با اروپا را رو کرد. آن هم برجامی که با نقض عهد حریف فقط یک جنازه بود. این خطای استراتژیک دولت که امروز از آن با عنوان صبر استراتژیک یاد میکند، حتی پیش از خروج آمریکا از برجام صورت گرفت. وقتی که روحانی در یکی از سفرهای استانی اعلام کرد که «اگر اهداف ما از برجام بدون آمریکا محقق شود چه بهتر!» به این ترتیب پالس باقی ماندن ایران در برجام در صورت خروج آمریکا و ادامه آن با اروپا به دشمن داده شد. همین موضعگیری آمریکا را برای خروج از برجام تشویق کرد چراکه وقتی مطمئن شد در صورت خروج از برجام، ایران اجرای تعهداتش را ادامه میدهد، نیازی نداشت زیر بار تعهدات عمل نکرده خود باقی بماند.
9ـ دولت و حامیانش برای توجیه خروج آمریکا از برجام، این اتفاق را حاصل روی کار آمدن ترامپ یا طیف جمهوری خواه جا زدند و به دوگانه اوبامای خوب ـ ترامپ بد ضریب دادند. این در شرایطی بود که اوباما رکورد دار تحریم ایران و معروف به آقای تحریم است و جان کری، شهریور 97 تأکید کرد که «اگر ما- دموکراتها- در کاخ سفید بودیم، به وقتش از برجام خارج میشدیم.» حتی جو بایدن، اصلیترین رقیب ترامپ در انتخابات آتی آمریکا از تصمیم خود برای آنچه «تقویت» و «گسترش برجام» میخواند، خبر داده است.
10ـ اروپا بر اساس برجام متعهد بود که نفت ایران را بخرد و مبادلات بانکی را از سر بگیرد. آنها اما پس از خروج آمریکا از برجام، در حالیکه بر اجرای تعهدات برجامی از سوی ایران تأکید میکردند، نه از ایران نفت خریدند نه مبادلات بانکی را راهاندازی کردند. آنها تنها وعده ایجاد کانال مالی SPV یا مبادله نفت در مقابل کالا را دادند و پس از توخالی از آب درآمدن آن، مدعی راهاندازی اینستکس یا مبادله پول نفت دیگر کشورها با غذا و دارو شدند اما همین هم تنها در حد وعده باقی ماند و عملا خبری از اجرای آن نیست. اروپا به جای انجام تعهدات برجامی، همسو با آمریکا ژست طلبکار گرفت و خواهان محدودیت توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران هم شد و همدستی خود با آمریکا را جار زد، چه اینکه ترامپ هم خواستار اضافه شدن مؤلفههای اقتدار کشورمان به برجام بود و با خروجش، اروپا به عنوان پاسبان در برجام باقی ماند تا ایران به محدودیتهای هستهای ادامه دهد و آمریکا بر طبل توافق جدید با محدودیتهای جدید برای ایران بکوبد. مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا حتی تصریح کرد؛ «اروپا در قبال ایران، نگرانیهای مشترکی با آمریکا دارد، از قبیل برنامه موشک بالستیک این کشور و برخی موضوعات منطقه.» وی حتی گستاخانه گفت؛ «عزم ما برای حفظ توافق هستهای، در راستای منافع آمریکاست.» اسب سرکش بدعهدی اروپا همچنان میتاخت اما با این همه دولت همچنان سیاست حفظ برجام به هر قیمت را کنار نمیگذاشت. کار به جایی رسید که اروپا برخی دیپلماتهای ایرانی را به بهانههای واهی اخراج یا بازداشت کرد.
11ـ انفعال دولت آمریکا و اروپا را جریتر و دندان طمعشان را تیزتر کرد. اطمینان پیدا کردند که ایران در مقابل تحریم و زیاده خواهی واکنش عملی نشان نخواهد داد. از همین رو، اروپا انگیزهای برای اجرای تعهداتش نداشت، آمریکا هم با تحریمهای جدید میتاخت. رسانههای غربی هم افزایش تحریمها و فشارهای اقتصادی به ایران را نتیجه انفعال و عدم واکنش ایران به تحریمهای قبلی دانستند. توجه و امید دولت به رونق اقتصادی از طریق رفع تحریمها از سوی آمریکا و اروپا آنچنان بود که حتی در مقطعی وزیر اقتصاد، کار و صنعت نداشت، سفارت ایران در چین و هند نیز ماهها بدون سفیر بود.
12ـ بیشتر آمارهای جذب سرمایهگذاری خارجی، تنها مربوط به تفاهمنامه است. یکی دو مورد قراردادی هم که نهایی شده بود، عملا با نقض عهد و بدون جبران خسارت نظیر توتال مواجه شده است.
13ـ دولت برجام را بدون رعایت شروط رهبری، مجلس و شورای عالی امنیت ملی اجرا کرد، FATF و سند 2030 هم را بدون اطلاع مجلس و دیگر نهادها امضا و اجرا کردند، در همین حال رییس جمهور و طیف همسو برای پوشاندن سوءمدیریتشان گلایه از به اصطلاح کم بودن اختیارات دولت را کلید زدند. این در حالی است که اگر دولت کمبود اختیارات داشت، پس چه کسی بود که در دوران انتخابات سیل وعده دادن راه انداخته بود؟ اختیاراتش اگر کم بود، چطور ظرفیتهای داخل را برای برجام معطل گذاشت؟ آنچه دولت نداشت، اختیار نبود، انگیزه و اراده کار بود.
14ـ «برجام تصمیم نظام بود» بهانه دیگری برای فرار از مسئولیت و پاسخگویی بود. در مقابل وعدههای نسیه و فاقد ضمانت طرف مقابل، تعهدات غیر متوازان دادند، تضمین هم نگرفتند، مکانیسم معقول برای شکایت درصورت بدعهدی طرف مقابل را هم پیش بینی نکردند، پس از خروج آمریکا از برجام هم برای شکایت به عهدنامه مودتی استناد کردند که به عهد تیرکمان سنگی متعلق است، وزیر خارجه هم میگوید از برخی خطوط قرمزها عبور کردیم، به شروط 29 گانه رهبری، مجلس و شورای عالی امنیت ملی هم عمل نکردند، بعد میگویند برجام تصمیم نظام بود! مدعیان اصلاح طلبی و مقامات ارشد دولت، حتی با بررسی برجام در مجلس هم مخالف میورزیدند و با اصرار رهبر حکیم انقلاب بر رعایت قانون و نقش نظارتی مجلس، این امر صورت پذیرفت، چطور شد که اصرار داشتند برجام را بر گردن نظام بیندازید؟
15ـ دولت روحانی برای جلب اعتماد به اصطلاح جامعه جهانی اصرار و تکاپوی ویژهای برای پذیرش معاهدات بینالمللی داشته است. برجام، 2030، پالرمو(کنوانسیون سازمان ملل برای مبارزه با جرایم سازمان یافته فراملی)، CFT (کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم) نمونههایی از معاهداتی اند که دولت یا زیر آنها را امضا زده یا در تقلای پیوستن به آنهاست. در این میان، تصویب پالرمو و CFT از توصیههای FATF است. FATF (گروه ویژه اقدام مالی) در حالی مأموریت خود را مبارزه با تأمین مالی تروریسم و پولشویی عنوان میکند که رییس آن مارشال بیلینگزلی، معاون وزارت خزانه داری آمریکا همان اتاق جنگ اقتصادی علیه ایران است.
16ـ رییس جمهور طی دوران ریاستش بر قوه اجرایی کشور تاکنون سوءمدیریتهای عدیدهای داشته که سهم آن در وضعیت کلی کشور، بیش از سهم تحریمهاست. چه اینکه تحریمها به تصریح مقامات و محافل رسانهای غربی در همان سالهای آخر دولت دهم به سقف و نهایت خود رسیده بود و ایران توانسته خود را با آنها وفق دهد. سوءمدیریتهایی از جمله چوب حراج زدن به ذخایر طلا و ارز آن هم در شرایط جنگ اقتصادی، عدم هدایت نقدینگی 4 برابر شده به سمت تولید، رها کردن بخش مسکن که موجب جولان دلالان و گرانی 120 درصدی مسکن شد، بی توجهی به نظرات صاحبنظران اقتصادی، حقوقهای نجومی، قطع نکردن یارانه ثروتمندان و ... .
17ـ افزایش 120 درصدی قیمت مسکن، افزایش 4 برابری نقدینگی از 430 هزار میلیارد تومان به نزدیک دو تریلیون دلار، افزایش 140 تا 300 درصدی قیمت کالاها، افزایش قیمت دلار تا 18 هزار تومان، گرانی افسارگسیخته خودرو، سکه و طلا، کاهش قابل توجه ارزش پول ملی، تعطیلی برنامه هسته ای و بیکاری فزاینده بخشی از پیامدهای سوءمدیریت دولت و جستوجوی کلید حل مشکلات در آن سوی مرزها بوده است. روحانی پیش از تصدی پست ریاست جمهوری با انتقاد از نقدینگی حدود 430 هزار میلیارد تومانی در دولت دهم پرسیده بود که «آیا نقدینگی را هم دشمن بالا برد»؟!
18ـ دولت روحانی حمایت تام از پیامرسانهای خارجی داشته است. 97 درصد ارتباطات فضای مجازی و بیش از دو سوم حجم ترافیک اینترنت کشور در اختیار تلگرام قرار گرفت که در آن قرار ترور گذاشته میشد، آموزس ساخت بمب داده میشد و برنامه جذب جاسوس در آن اجرا میشد. مسئولان آن هم در ردیابی مجرمان همکاری نمیکردند. تلگرام با پردازش اطلاعات مردم ایران و به وجود آوردن دادههای حجیم یا Big data به علایق و الگوهای رفتاری مردم دست مییافت و آنها را به دشمنان این ملت میفروخت.
19ـ اردیبهشت 92 وقتی روحانی آمریکا را کدخدای ده اعلام کرد و بستن با آن را راحتتر، شاید در فضای ذهنش تصور نمیکرد که 4 سال بعد به نقطهای برسد که بخواهد مذاکره با آمریکا را دیوانگی بخواند. همینطور وقتی که از برداشته شدن بالمره تحریمها در روز اجرای برجام سخن گفت اما امروز وزیر خارجهاش تحریم شود. یا ظریف که سال 94 میگفت آمریکا نمیتواند از برجام خارج شود اما کار به جایی رسید که نوشت؛ «هر توافقی با دولت ایالات متحده، حتی به اندازه جوهر [مورد استفاده برای نوشتن آن توافق] هم ارزش ندارد.» وی در نشست وزیران خارجه 1+5 و ایران گفته بود: «ما هنوز نمیتوانیم در انگلستان یک حساب بانکی باز کنیم.» ظریف چند روز پیش در مصاحبه با خبرنگار رادیو ملی آمریکا (NPR) نیز گفت: «تعامل با غرب اعتبارش را در ایران از دست داده است. مردم دیگر به تعامل با جامعه جهانی توجهی ندارند. بنابراین، تعامل اعتبارش را از دست داده و به تبع آن، من نیز در حال از دستدادن اعتبارم هستم.» بیشترین تحقیر و تحریم وقتی صورت گرفت که بیشترین امتیاز را به آمریکا و غرب دادیم. دستاورد برجام از «تقریبا هیچ» به تصریح سیف، رییس پیشین بانک مرکزی در دوران اوباما، به «نزدیک به صفر» به تصریح عراقچی، معاون ظریف در دوره ترامپ و همزمان دوره ادامه برجام با اروپا رسید. تا جاییکه روز بیست و سوم تیرماه، حامیان برجام از یادآوری سالگرد آن خجالت کشیدند. در این میان کاهش تعهدات برجامی از سوی ایران اقدامی دیرهنگام اما مهم به شمار میآید که حمایت عمومی را در پی داشته است.
20ـ در شرایطی که فشار حداکثری آمریکا به تصریح محافل رسانهای خارجی به بن بست خورده و مقامات ارشد دولت به بیفایده بودن مذاکره و بدعهدی آمریکا و اروپا تصریح میکنند، فرستادن پالس جدید مذاکره که به تازگی از سوی رییس جمهور و وزیر خارجه انجام میشود، بازی در زمین ترامپ و ارسال سیگنال ضعف و انفعال است. آن هم در شرایطی که سیلیهای پی در پی ایران اسلامی و محور مقاومت به آمریکا و همپالگیهایش جریان اول خبری تحلیلی جهان شده است.
21ـ رییس جمهور که در سال 92 و در جریان رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری، قسم جلاله خورد که «اگر مشکلات این کشور راهحل نداشت من کاندیدا نمیشدم.» میبایست مسیر خود را از توجه به بیرون که خود به نادرستی آن اعتراف دارد، به ساخت درون تغییر دهد و در همین راستا به اجرای اسناد بالادستی نظام همچون سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، نقشه جامع علمی کشور، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، نقشه مهندسی فرهنگی کشور، سند دانشگاه اسلامی، سند جامع توسعه هوا و فضای کشور و سند راهبردی کشور در امور نخبگان اهتمام ورزد.
22ـ دولت هرچه سریعتر باید نسبت به حذف یارانه ثروتمندان، ساخت مسکن، هدایت نقدینگی به سمت فعالیتهای اقتصادی مولد، مبارزه با رانتخواران و مفسدان اقتصادی، کاهش وابستگی به نفت، اصلاح نظام بانکی، عدم پرداخت حقوقهای نجومی، پایین آوردن قیمت دلار و بالا بردن ارزش پول ملی، حذف دلار از مبادلات خارجی و بها دادن به ابتکارات و طرحهای نوآورانه در اقتصاد و صنعت اقدام کند تا درون زایی اقتصاد کشور نهادینه شود.
23ـ یکی از اسناد بالادستی نظام، سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 است که بر اساس بخشی از این سند، ایران باید به «جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح آسیای جنوب غربی (شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه) با تأکید بر جنبش نرمافزاری و تولید علم، رشد پر شتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل» دست پیدا کند. دولت با تغییر مسیر گذشته و اهتمام به ساخت درونی به کاروان گام دوم انقلاب بپیوندد.