روابط پکن و واشنگتن دوران سختی را پشت سر می گذارد. ترامپ تا قبل از آغاز کار در سمت رئیس جمهور آمریکا و در کمپین ماقبل انتخاباتی خود، بارها بیانیه هایی صادر کرد که باعث نارضایتی و نگرانی چین شد. ترامپ پس از مراسم تحلیف، با "سای اینوِن" رهبر تایوان گفتگوی تلفنی داشت. این گفتگو، اولین تماس رسمی بین رئیس جمهور آمریکا و ریاست تایوان از سال 1979 میلادی بود که در آن زمان مناسبات دیپلماتیک تایوان با واشنگتن قطع شد. بعلاوه، ترامپ بارها تهدید کرد در رابطه با کالاهای چینی عوارض وضع کند و چین را به عنوان " کنترل کننده ارز" برسمیت بشناسند. با پیروزی دموکرات ها در انتخابات میان دوره ای آمریکا ،برخی دگرگونی ها در سیاست خارجی این کشور ایجاد گردیده که بخشی از آن بازگشت به سیاست های گذشته برای مهار چین می باشد که تقابل بیشتر دو کشور را در آینده می تواند در پی داشته باشد. از اصلی ترین سیاست های آمریکا ، ایجاد نظام تک قطبی می باشد . در این چارچوب مهار کشورهای اروپایی، ژاپن، هند ،روسیه و چین و حضور در مناطق نفوذ همچون شرق آسیا ، غرب آسیا، آسیای مرکزی و قفقاز ، قاره آفریقا و... در دستور کار آنها قرار دارد . ویژگیهای جمعیتی ، اقتصادی و سیاسی چین سبب گردیده تا واشنگتن جایگاه ویژه ای برای این کشور در سیاست خارجی در نظر گیرد بهویژه پس از فروپاشی شوروی سابق که چین را به عنوان اولین کشور کمونیستی معرفی نمود. دولتمردان کاخ سفید در حالی مهار چین را در دستور کار قرار داده اند که این کشور با توانایی های اقتصادی توانسته است نفوذی سیاسی در بسیاری از نقاط جهان کسب نماید تا بیش از پیش تهدیدی برای هژمونی آمریکایی قلمداد شود . نکته قابل تأمل در روابط آمریکا و چین ، برخی دگرگونی ها در این مناسبات پس از پیروزی دمکرات ها در انتخابات میان دوره ای می باشد که برخی تقابل ها را در پی داشته است. اکنون دموکرات ها تلاش دارند تا همچون دوران کلینتون به افزایش فشارها برای مهار چین بویژه از طریق مجامع بین المللی مبادرت ورزند در حالی که با استناد به برخی مفاهیم بشر دوستانه همراهی اتحادیه اروپا و متحدان سنتی را طلب می کند. افزایش تنشها بین چین و آمریکا از زمان روی کار آمدن ترامپ، که بیشتر جنبهی اقتصادی داشته است و به "جنگ اقتصادی" مشهور است، با آتشبس موقت طرفین کمی آرام گرفته است. بلومبرگ در مقالهای به قلم "آنه استونسون یانگ" بیان میکند که استراتژی ای که ترامپ در قبال چین در پیش گرفته است جوابگو نخواهد بود.
رویکرد آشفته و متناقض دولت "دونالد ترامپ" در قبال چین، ناکارآمد و چه بسا به ضرر منافع آمریکاست و صرفا موجب تقویت حس ناسیونالیستی در چین می شود. هدف دولت ترامپ از اعمال فشارهای تجاری علیه پکن، نابودی کامل رقیبی به نام چین است که البته، این هدف باعث برانگیختن لایه های عمیق ناسیونالیسم در این کشور می شود.
چین که به حرکت بعدی آمریکا اطمینان نداشت و متقاعد شده بود واشنگتن کانادا را به بازداشت مدیر مالی هوواوی ترغیب کرد، از راهبردها و لفاظی های میهن پرستانه اش عقب نشینی کرد و این امر احتمالا اوضاع را بدتر می کند. از طرفی، اقتصاد آمریکا متحمل درد و رنجی است که دولت ترامپ درصدد است با برنامه ۱۲ میلیارد دلاری کمک به کشاورزان، شدت آن را کاهش دهد. تحمل درد و رنج در صورتی ارزش دارد که دستاوردی هم به دنبال داشته باشد اما، احتمالا تنها نتیجه آن، کاهش میزان تجارت، کالاهای گرانتر چینی و به عبارت دیگر، وضع مالیات های سنگین بر مصرف کنندگان آمریکایی است.
پس از وضع تعرفه گمرکی بر اولین فهرست کالاهای چینی از سوی آمریکا در ژوئیه، روند واردات چین از آمریکا رو به کاهش گذاشت و در طول چند ماه گذشته، شدت گرفت. نتایج نظرسنجی اتاق بازرگانی آمریکا در شانگهای حاکیست، جنگ تجاری آمریکا و چین باعث کاهش سود اکثر شرکت های آمریکایی و افزایش موانع غیرتجاری شده است. با توجه به اختلافات تجاری آمریکا و چین، تلاش دولت ترامپ برای حل و فصل این اختلافات کارایی ندارد. مواضع تجاری ترامپ با یکدیگر در تناقض هستند و با وجود تئوری های مختلف، کسی مطمئن نیست چه کسی به ترامپ توصیه کرد با وضع تعرفه گمرکی بر کالاهای چینی و تهدید به وضع تعرفه بر کالاهای بیشتر، این جنگ را شروع کند.
نماینده تجاری آمریکا بر اجرای برنامه ای 301 بخشی برای مقابله با سرقت مالکیت معنوی، وزارت دفاع بر راهبرد سایبری، وزارت بازرگانی بر کنترل صادرات و پلیس فدرال نیز بر جاسوسی غیرسنتی تمرکز کرده است. بسیاری از این اهداف با یکدیگر مغایرت دارند. اعمال کنترل بر صادرات آمریکا موجب کاهش محموله های این کشور به چین و در نتیجه، افزایش کسری توازن تجاری می شود. وضع تعرفه های گمرکی و مقابله به مثل چین، افزایش قیمت کالا و بازگشت آنها به کشور را به دنبال دارد. اجرای قوانین مربوط به حق مالکیت معنوی باعث تشویق جانشینی واردات می شود. درواقع، دولت باید اهدافش را شفاف سازی کند. برخلاف آمریکا، تشکیلات سیاسی چین در خدمت نیروهای نظامی و امنیتی کشور است. نیروهای محلی و سنتی تر چین می توانند به راحتی باعث واکنش کشور در برابر آمریکا شوند.