به گزارش «راهبرد معاصر»؛ به نظر می آید موفقیت ۲۶ سال پیش رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه در دستگیری عبدالله اوجالان و سپس متقاعد کردنش برای نزدیک شدن به رهبری حزب رفقایش در درخواست کنونی از آنها برای انحلال حزب به طور غیرمنتظرهای نتیجه داده است. در اقدامی غافلگیرکننده، رهبری بزرگترین و مهمترین حزب کرد در ترکیه، حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) که قطعاً محبوبترین حزب در میان احزاب کرد است، پس از چهار دهه فعالیت مسلحانه (تأسیس در سال ۱۹۷۸ میلادی) خود را منحل کرد و متعهد شد سلاحهایش را به مقام های کشورهایی که در آنها فعالیت میکند، یعنی ترکیه، عراق و سوریه تحویل دهد.
این موضوع پس از آن انجام شد که پ.ک.ک دوازدهمین کنفرانس خود را در مقرش در کوه قندیل واقع در شمال عراق (در منطقه ای که به مثلث ایران، عراق و ترکیه معروف است) برگزار کرد.
اغراق نیست اگر بگوییم تصور اینکه همه کادرها و رهبری بزرگ و متنوع حزب در مناطق و کشورهای مختلف به راحتی تصمیم انحلال را بپذیرند، دشوار است
بی تردید همه کسانی که به امور کردها و ترکها علاقهمند هستند، به زمان زیادی نیاز دارند تا توضیحی برای این اقدام غافلگیرکننده بیابند و حتی دریابند چه فشارهایی باعث متقاعد کردن رهبری حزب برای اتخاذ این تصمیم مهم شده است؛ در حالی که سازوکارهای اجرایی پ.ک.ک به طور یکجانبه به وسیله خود حزب تعیین میشد. منابع دیگر از آمادگی رهبری ارشد حزب برای خروج از منطقه (اروپا و آسیا) صحبت کردند، یا دست کم این موضوع از سوی محافل رسمی ترکیه مطرح شد. به نظر می آید همه این تصمیمات برای ترکیه کاملاً رضایتبخش است، اما هیچ یک از آنها هیچ سودی برای جنبش ملیگرایی کرد در ترکیه ندارد.
در نگاه نخست، تصمیم داوطلبانه و بیسابقه حزب کرد برای اتخاذ رویکرد کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه، باید سؤالات زیادی را مطرح کند:
اغراق نیست اگر بگوییم تصور اینکه همه کادرها و رهبری بزرگ و متنوع حزب در مناطق و کشورهای مختلف به راحتی تصمیم انحلال را بپذیرند، دشوار است؛ به ویژه از آنجایی که این تصمیم در نتیجه شکست نظامی یا تحمیل زور به وسیله حزب پیروز به دست نیامده است. طبعاً گروهها و جناحهایی ظهور خواهند کرد که این تصمیم را رد می کنند. اکنون توپ بار دیگر در زمین دولت و حکومت ترکیه است، زیرا آنها ابتکار عمل و راهحلها را برای تضمین موفقیت عملیات و وادار کردن طرف به پایبندی به تصمیمی که گرفته است یا بازگشت به اقدام مسلحانه در دست دارند.
نگرانی واقعی زمانی است که دولت ترکیه با اصرار بر پیگیری سیاست انتقام از رهبران، اعضا و هواداران حزب کارگران کردستان، این فرصت تاریخی را از دست بدهد و تصمیم انحلال را به عنوان نشانهای از ضعف و شکست تفسیر کند؛ همانطور که فرصتهای مشابهی را در گذشته در عراق از دست داده بود. بهترین شاهد مثال، اظهارات هاکان فیدان وزیر امور خارجه ترکیه است که گفت، خلع سلاح به تنهایی کافی نیست، بلکه زیرساختهای اطلاعاتی و تجاری این حزب که از دهه ۱۹۷۰ میلادی ایجاد شده و در پوششهای مختلف در چندین کشور نفوذ کرده است، باید برچیده شوند. وی این هستهها و زیرساختهای اطلاعاتی را کمتر از شاخه مسلح حزب کارگران خطرناک ندانست و از بین بردن آنها را برای تضمین رفع کامل تهدید ضروری دانست.
اصرار بر این اهداف بدون سیاستی که به کردهای ترکیه اطمینان خاطر دهد، نخستین گام به سوی شکست راه حل مسالمت آمیز است. در داخل ترکیه، نشانههایی از دیدگاههای متفاوت در زمینه این تصمیم وجود دارد. برخی احزاب میگویند کورسوی امیدی وجود دارد که این راه حل موفقیتآمیز باشد، زیرا اردوغان برای تقویت محبوبیتش (به ویژه پس از بحران ایجاد شده در حادثه دستگیری شهردار استانبول که رو به کاهش رفت) به آن نیاز دارد.
این در حالی است که برخی احزاب مخالف رئیس جمهور ترکیه که بخشی از آنها به مخالفت شدید با هرگونه ایده پذیرش خواستههای ملیگرایان کرد معروف هستند، به این نتیجه دست یافته اند میتوانند از آرای رأیدهندگان کرد که از پ.ک.ک حمایت میکنند، در انتخابات آینده برای محدود کردن تسلط حزب اردوغان بر قدرت بهره ببرند.
برخی معتقدند، احزاب دیگری نیز وجود دارند که احساس میکردند توطئهای آمریکایی-صهیونیستی برای تجزیه ترکیه با تکیه بر پ.ک.ک وجود دارد و آنها میخواستند از این موضوع پیشی بگیرند. این درگیریها و تنشهای داخلی امکان دارد به نفع دیگر طرف ها باشد تا برای مدتی به آرامش برسند تا زمانی که پایههای محکمی برای راهحل گذاشته شود.
بی تردید دومین کشوری که از این تصمیم سود خواهد برد عراق است، جایی که شاخه نظامی این حزب از زمان جنگ خلیج فارس (۱۹۹۱) و ویرانیهایی که ارتش عراق در آن زمان متحمل شد و پس از سال ۲۰۰۳ میلادی فعال بوده است.
جایی که این حزب موفق شد در تمام استانهای شمالی (سلیمانیه، اربیل، دهوک، دیاله، کرکوک و موصل) گسترش یابد و اردوگاههایی برای خود تأسیس کند. دولت بغداد و نیز دولت خودمختار اقلیم کردستان در صورت پایان حضور نظامی این حزب در مناطق نفوذ خود، احساس آسودگی زیادی خواهند کرد.
با وجود این، خوشبینی امکان دارد با این واقعیت که افراطیترین جناح پ.ک.ک، معروف به سلول کوهستانی قندیل، به شدت ایده انحلال را رد کند و در عوض به راه حل مسلحانه پایبند بماند، به چالش کشیده شود. این موضوع به ویژه با توجه به اینکه این شاخه، شبکههای مالی حزب در خارج از کشور و سازمانهای نظامی فعال آن در عراق و ترکیه را کنترل میکند، صادق و پذیرش تسلیم بیقید و شرط سلاحها برای این گروه بانفوذ درون حزب دشوار است.
برخی احزاب مخالف رئیس جمهور ترکیه به این نتیجه دست یافته اند میتوانند از آرای رأیدهندگان کرد در انتخابات آینده برای محدود کردن تسلط حزب اردوغان بر قدرت بهره ببرند
کسانی هستند که ادعا میکنند آمریکا در رساندن پ.ک.ک به این تصمیم نقش داشته است و واشنگتن نمایندهای را به مقر این حزب در کوههای قندیل فرستاد تا با این حزب مذاکره و آن را به توقف مبارزه مسلحانه متقاعد کند. هیچ مدرکی برای اثبات این ادعا وجود ندارد و واقعیتهایی وجود دارند که با آن در تضاد هستند؛ به ویژه با توجه به نارضایتی واشنگتن، قبل از به قدرت رسیدن دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا با سیاست منطقهای اردوغان و حمایت اعلام نشدهاش از تأسیس دولت کردی در داخل ترکیه یا دست کم برای سازمانهایی که به دلیل خرید سامانه پدافند هوایی از روسیه و روابط نزدیکش با چین، با رئیس جمهور ترکیه خصومت دارند.
همه اینها به حمایت واشنگتن از سازمانهای وفادار به پ.ک.ک در سوریه منجر شد (در حالی که آمریکا و همه کشورهای اروپایی این حزب را به عنوان سازمان تروریستی طبقهبندی میکردند). البته، اوضاع با روی کار آمدن ترامپ تغییر و وی سیاست حمایت کامل از ترکیه را اتخاذ کرد، زیرا در دستیابی به چیزی که آمریکا بیش از یک دهه قادر به انجامش نبود (سرنگونی رژیم بعث) موفق شده بود.
رژیم صهیونیستی، در حالی که از سقوط نظام بشار اسد، رئیس جمهور سابق سوریه و موفقیتش در نابودی تمام تواناییهای نظامی دمشق و اشغال سرزمینهای جدید سوریه خوشحال است، شروع به اتخاذ سیاست تهاجمی برای مقابله با نفوذ رو به گسترش رئیس جمهور ترکیه در سوریه و موفقیتش در ادغام این کشور مهم منطقهای در حوزه نفوذ خود کرده است.
آنچه بیش از همه برای رژیم صهیونیستی نگرانکننده است، اینکه رئیس جمهور ترکیه به دنبال از بین بردن نقش رو به رشد احزاب کرد در سوریه است، که فعالیتهای آنها را به عنوان تمایلی برای ایجاد موجودیتی مشابه موجودیت کردها در عراق میبیند. اردوغان این موضوع را به شدت رد میکند و آن را تهدیدی برای امنیت ملی ترکیه میداند.
علاوه بر این، رژیم صهیونیستی شروع به صحبت درباره چگونگی وابستگی امنیت داخلی خود به خنثی کردن تلاشهای آنکارا برای گسترش نفوذ منطقهای و شروعش از سوریه کرده است. بنابراین، حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) یا سازمانهای تروریستی کرد در سوریه (یگانهای مدافع خلق و نیروهای دموکراتیک سوریه) را رها نخواهد کرد و به حمایت از آنها ادامه خواهد داد؛ همانطور که با احزاب کرد در عراق اینگونه است و سعی دارد با همه اقلیتهای منطقه انجام دهد (کاری که با دروزیها انجام میدهد آخرین نمونه این راهبرد است).
همه این کارها برای این است که دولتها و رژیمهای اطراف فلسطین اشغالی را از هم پاشیده و ضعیف نگه دارد. خلاصه اینکه، صحبت درباره پایان نقش حزب کارگران کردستان ترکیه (پ.ک.ک) یا گذار به مرحله مسالمتآمیز فعالیتهای آن، به ویژه اگر ترکیه تصمیمات سریع و جسورانهای در این راستا نگیرد، خیلی زود است.