به گزارش راهبرد معاصر؛ اجلاس داووس 2019، با موضوع "جهانی سازی چهارم: شکل دهی به یک معماری جهانی در عصر انقلاب صنعتی چهارم"، کم فروغ تر از سال های گذشته از 22 ژانویه آغاز شد و تا 25 ژانویه (2 تا 5 بهمن) ادامه دارد. اما اخبار حواشی این اجلاس، بر خلاف خود آن، بسیار مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت. اخباری که از بحران های متعدد اقتصادهای بزرگ جهان و افول رشد اقتصادی دنیا حکایت دارند.
غایبان بزرگ
در اجلاس امسال، کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین و هند که هر ساله از شرکت کنندگان مهم این اجلاس محسوب می شوند، به دلیل بحران های اقتصادی و سیاسی داخلی و بین المللی حضور ندارند.
آمریکا که قبلا اعلام کرده بود یک هیات پنج نفر متشکل از وزرای خارجه، دارایی و بازرگانی خود را به این اجلاس می فرستند، با تغییر موضع ترامپ، تعطیلی دولت را دلیل عدم حضور در این اجلاس مطرح کرد. ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری وعده داده بود که دیواری در مرز مکزیک خواهد کشید تا از ورود غیرقانونی به آمریکا جلوگیری شود. با مخالفت دموکرات های سنا با بودجه مورد درخواست او، بیش از یک ماه است که بخش هایی از دولت آمریکا تعطیل است و 800 هزار کارمند به مرخصی اجباری فرستاده شده اند.
ترزامی، نخست وزیر بریتانیا که با مساله برگزیت دست و پنجه نرم می کند، برای سروسامان دادن به آن از شرکت در مجمع جهانی اقتصاد صرف نظر کرد. هفته گذشته پارلمان انگلیس توافق ترزا می با اروپا را رد کرد و حالا او تحت فشار سیاسی شدید قرار گرفته است.
مکرون، رئیس جمهور فرانسه نیز کماکان با مساله جلیقه زردها دست به گریبان است و شرکت در یک برنامه در این ارتباط را دلیل امتناع از حضور در مجمع جهانی اقتصاد عنوان کرد.
هشدار صندوق بین المللی پول
همزمان با آغاز اجلاس داووس 2019، رئیس صندوق بین المللی پول با اعلام پیش بینی 3.5 و 3.6 برای رشد اقتصاد جهانی در سال جاری میلادی و سال آینده، نسبت به افزایش ریسک کاهش رشد اقتصادی جهان ابراز نگرانی کرد. بر اساس این گزارش در مقایسه با گزارش ماه اکتبر، رشد اقتصادی به ترتیب 0.2 و 0.1 درصد کاهش می یابد؛ آمارهایی که بر فضای کلی اجلاس اثرگذار خواهند بود و در کنار غایبان بزرگ آن، خطر بحران اقتصاد جهان را تایید می کند.
پيشينه اجمالی مجمع جهانی اقتصاد
مجمع جهاني اقتصاد داووس از ژانویه 1971 با ابتکار کلاوس شواب، اقتصاددان آلمانی مقیم سوئیس آغاز به کار کرد. در ابتدا بنا بود محلی برای همفکری اقتصاددانان، سياستمداران، صاحبان سرمايه، نظريهپردازان و هنرمندان اروپایی باشد و به عنوان مجمع مدیریت اروپایی شناخته می شد. با توسعه این نهاد، در سال 1987 به مجمع جهانی اقتصاد تغییر نام داد و گستره فعالیت آن به سطح جهان گسترش یافت.
از زمان تاسیس تا کنون هر سال این اجلاس مهم در دهکده ای کوهستانی به نام داووس در کوه های آلپ سوئیس برگزار می شود و حدود 3 هزار نفر از قدرتمندترین و ثروتمندترین افراد جهان به نمایندگی از دولت ها و کمپانی ها و نهادهای بین المللی در آن شرکت می کنند و هزینه های اجلاس هم از حق عضویت (حداقل ۴۲ هزار و ۵۰۰ فرانک سوئیس) همین افراد به دست می آید؛ تا جایی که به آن باشگاه ثروتمندان نیز گفته اند. کمپانی های بزرگ و مشهور جهان، عمدتا میهمانان ثابت این اجلاس هستند و به گفته بلومبرگ، سال به سال به ثروت این افراد افزوده می شود و شکاف میان آنها با سایر افراد جامعه افزایش می یابد، به نحوی که در سال گذشته ۱۷۵ میلیارد دلار ثروت آنها افزایش یافته است.
ملی گرایی افراطی جایگزین جهانی سازی
پس از جنگ جهانی دوم و پیامدهای ویرانگر ملی گرایی افراطی و فاشیسم، جامعه جهانی برای جلوگیری از جنگ و تقویت صلح و توسعه، به سمت همکاری های مشترک حرکت کرد و اندک اندک سازمان های بین المللی قوام بیشتری گرفتند.
شعارهای جهانی سازی و توسعه دموکراسی و نظریاتی که از پایان تاریخ سخن می گفتند، محصول همین تلاش ها بود که تا حد زیادی به کاهش تنش ها در برهه های حساس کمک کرد. شکل گیری اتحادیه های منطقه ای و جهانی که مهمترین آنها اتحادیه اروپا بود، نتایج این روند بودند.
اما روند جهانی سازی در یک دهه اخیر مسیر معکوسی را طی می کند؛ راست های افراطی که بر ملی گرایی رادیکال تاکید می کنند، در کشورهای مختلف روی کار می آیند و بندهای جهانی سازی را سست می کنند. خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، خروج آمریکا از پیمان های جهانی، اعتراضات در فرانسه، و موج شکست چپ ها در انتخابات کشورهای مختلف، سیاستگذاری ها را به سمت نگاه بیشتر به درون و کاهش سطح همکاری ها و مشارکت بین المللی دولت ها سوق داده است.
مجمع جهانی اقتصاد که در دهه های اخیر، مهمترین حامی جهانی سازی به شمار می رفت و اساسا به خاطر پشتیبانی از تجارت آزاد و نهادگرایی بین المللی توسعه یافته بود، یکی از راکدترین دوره های خود را پشت سر می گذارد؛ رکودی که می تواند به تغییر رویکرد دول یزرگ جهان صحه بگذارد.
علی بیگدلی، تحلیلگر مسائل آمریکا در این باره معتقد است: «طیف عظیمی از تئوریپردازان از دیرباز معتقد بودند که نظام سرمایهداری به خوبی میتواند انسان را به درجه ترقی و تحول برساند، اما وقایعی که امروزه در اروپا و آمریکا رخ داده نشان میدهد که این نظریهها کاملاً در جایگاه تضاد با واقعیتها قرار گرفته است. به عنوان مثال وضعیت بودجه و تحولات اقتصادی و تجاری در ایتالیا و برخی از کشورهای اروپایی نشاندهنده آن است که آرام آرام باید شاهد خیزش جریان راستافراطی در دنیا باشیم. جناح راست افراطی در اروپا در حال تقویت و رشد است و بدون تردید جناح چپ و سوسیالیستها در این روند بسیار تضعیف شدهاند. به گونهای که در آلمان احزاب سوسیال دموکرات و کمونیست تنها ۲۵ درصد آراء را در اختیار دارند و اگر در داووس اصلاحات ساختاری صورت نگیرد به دوران جنگ جهانی دوم باز خواهیم گشت.اگر این وضعیت ادامه پیدا کند باید منتظر خیزش و پیدایش مجدد فاشیسم خواهیم بود و از جهتی دیگر هم شاهد فعال شدن راست افراطی در اروپا هستیم و بدون تردید همین روندی که رهبران جهان درگیر آن هستند و نتوانستند در داووس ۲۰۱۹ حاضر شوند از این موضوع نشات میگیرد.»
مساله ای که شوآب به نوعی دیگر آن را در افتتاحیه اجلاس امسال مطرح کرد. او گفت ما در تقاطع تاریخ بشریت قرار گرفته ایم و باید آینده خود را شکل دهیم. ما به یک زیربنای صحیح جهانی شدن نیاز داریم.
ریسک های جهان از منظر داووس 2019
چهارده سال است که اجلاس داووس با یک گزارش مفصل از ریسک های جهان آغاز می شود که عموما یک هفته پیش از آغاز اجلاس منتشر می شود و مهمترین مباحث آن را در بر می گیرد. در گزارش امسال مجمع جهانی اقتصاد، جهانی شدن، بهداشت روانی، تغییرات اقلیمی، کاهش رشد اقتصادی در چین و اقتصاد جهانی، جنگ های تجاری، بحران سوریه و یمن، رشد عوام فریبی، بحران مهاجرت، مبارزه با فقر و برگزیت از جمله مواردی هستند که به آنها اشاره شده است.
بر اساس این گزارش تنش های سیاسی و اقتصادی در جهان رو به گسترش است و اراده جمعی برای حل آن وجود ندارد و در سال آینده انتظار ایجاد چالش های اقتصادی را می توان داشت. جهان به سمت مشکلاتی حرکت می کند که به دنبال دوری از آنها بوده است.
غفلت از نیروی انسانی، تخریب محیط زیست به عنوان یک خطر پایدار، حملات سایبری به عنوان یکی از تهدیدات پایدار، گسترش نقض پیمان های تجاری، میل به درون گرایی و عبور از جهانی شدن و کاهش مسئولیت پذیری در سطح جهان از جمله دیگر بحران هایی است که آینده جهان را تهدید می کند.
انقلاب صنعتی و جهانیسازی چهارم چیست؟
انقلاب صنعتی چهارم و جهانی سازی چهارم، اصطلاحاتی هستند که برای نخستین بار، در اجلاس داووس 2019 مطرح می شوند و طراح آنها نیز خود شوآب، بنیانگذار اجلاس داووس است. پیش از این مراحل سه گانه جهانی سازی مطرح شده بود و فریدمن در کتاب جهان مسطح، از جهانی سازی اول با محوریت دولت ها، جهانی سازی دوم با محوریت کمپانی های چند ملیتی، جهانی سازی سوم با محوریت فناوری اطلاعات و کامپیوترها نام برده بود.
طی مراحل قبلی جهانی سازی، ابتدا تعاملات از سطح ملی به سطح فراملی توسعه یافت و سپس بر تعداد بازیگران افزوده شد و دیگر دولت ها تنها بازیگران عرصه بین الملل نبودند و در نهایت با توسعه فناوری های ارتباطاتی و از میان رفتن فاصله ها و محدودیت ها، فضایی مسطح شکل گرفت.
به تعبیر کلاوس شوآب، در جهانی سازی چهارم، مساله دوگانه هایی هستند که به رشد تمایلات ملی گرایانه افراطی و عوام فریبی منجر شده است و نشانه های آن روی کار آمدن ترامپ و افراد مشابه اوست. ریشه تمایل به این افراد و جریان ها، گیر کردن در دام دوگانه های همه جانیه گرایی و دوجانبه گرایی، تجارت آزاد و تعرفه گرایی، توسعه فناوری ها و بیکاری، رشد اقتصادی و شکاف طبقاتی و... است و برای حل آن باید جهانی سازی جدیدی تعریف کنیم. در این نسخه از جهانی سازی باید این دوگانه ها را از بین برد و راهکارهای جدیدی تعریف کرد.
بهره سخن
گویا شوآب، با طرح جهانی سازی چهارم، مشکل را درست تشخیص داده و از قضا اجلاس امسال او نیز دچار همین چالش شده است و بازیگران اصلی سالهای پیش، غایبان امسالند. غیبت آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین و هند کافی است که اعتبار اجلاس امسال مجمع جهانی اقتصاد، با خدشه روبرو شود. هر تصمیمی که این کشورها در اتخاذ آن سهیم نباشند، قطعا ضمانت اجرایی بالایی نخواهد داشت. با این وجود برخی کشورها از جمله آلمان، ژاپن و برزیل با تیمی کامل در آن شرکت کرده اند.
بیشترین انتظاری که در این اجلاس می رفت، توافق چین و آمریکا برای پایان دادن به جنگ تجاری یک سال اخیر بود که اقتصاد این دو کشور و اقتصاد جهان را با مخاطره روبرو کرده و عدم حضور آنها یعنی مهمترین انتظار از این اجلاس برآورده نخواهد شد.
بسیار بعید است بدون یک اجماع جهانی متشکل از همه قدرتهای اصلی جهان، جهانی شدم چهارم معنایی پیدا کند؛ بماند که همین قدرتها، با ترویج راستگرایی افراطی و گریز از مسئولیت های بین المللی، نقطه اصلی بحران مورد توجه از سوی شوآب هستند و چه بسا عدم حضور افرادی مانند ترامپ به این دلیل باشد. باید صبر کرد و دید افول مجمع جهانی اقتصاد، نشانه دیگری از تضعیف جامعه جهانی است یا چاره ای از دل آن بیرون می آید. نتایج دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری این کشورها، همه چیز را روشن خواهد کرد.